عرفان حلقه چیست؟ آیا این شاخه ای از عرفان اسلامی است؟
عرفان حلقه چیست؟ آیا این شاخه ای از عرفان اسلامی است؟
پایه گذاران عرفان حلقه این فرقه را اسلامی می دانند، اما در اساس نامه خود نوشته اند که عرفان حلقه با بخش اختصاصی روبنای فکری انسان ها که شامل اعتقادات و مراسم و مناسک مختلف است، برخورد و مداخله ای ندارد. (عرفان کیهانی.ص71) بنابراین آنها اعتقادات و اعمال و مناسک دینی را که از ارکان و ضروریات اسلام است کنار گذاشته اند. و از اسلامی دیگری سخن می گویند که خودشان ساخته اند.
پایهگذاران عرفان حلقه معتقدند که حلقه های عرفان عملی این فرقه، حلقه های رحمت عام الهی است. که شامل حال همه انسان ها می شود «به طور کلی، همة انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، جنسیت، سن و سال، سودا و معلومات، استعداد و لیاقتهای فردی، دین و مذهب، گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی و… میتوانند از رحمت عام الهی برخوردار شوند.» (انسان از منظری دیگر .ص15) و تأکید می کنند که رحمت الهی نیاز به هیچ مکملی ندارد، لذا چیزی تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نیست. (عرفان کیهانی (حلقه).ص103)
اما خودشان را واسطه تفویض حلقه های رحمت عام الاهی و حفاظ های حلقه ها معرفی می کنند! این در حالی است که به بهانه بی نیازی رحمت عام الاهی از عوامل اضافه ارتباط با پیامبر و اهل بیت او و زیارت آنان را نفی و رد می کنند. و حتا ایمان به خداوند و اصول اخلاقی نظیر پاکدامنی و راستگویی را برای عرفان عملی و اتصال با حلقه ها لازم نمی دانند.
زیارت از نظر آنها مکانپرستی و توسل شخصپرستی و روحپرستی و مردهپرستی است؛ فرقه حلقه حتا تکریم قران کریم را کتابپرستی میپندارد و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالین بیماران جلوگیری میکند. و تنها راه اتصال با رحمت خداوند را مرکزیت عرفان حلقه و اساتید فرقه می معرفی می کنند. چنانکه در اساس نامه نوشته اند:
«برای بهرهبرداری از عرفان عملی عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکة شعور کیهانی میباشد و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخهی عرفانی است. جهت تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، نیاز به حلقهی خاص و حفاظهای خاص آن حلقه میباشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارایه میشود، که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط، به آنان تفویض میگردد. تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایتکنندهی جریان عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، انجام میگیرد.» (عرفان کیهانی (حلقه).ص80)
به این ترتیب مرکزیت عرفان حلقه تنها راه ارتباط با رحمت عام الاهی است! و مربیان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز عرفان حلقه دریافت کردهاند میتوانند آن را به دیگران انتقال دهند. یعنی اتصال به رحمت عام الاهی با وساطت فیض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان پذیر است! با این وصف یک مربی عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و یا به ناپاکیهای دیگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الاهی فراتر از این قیدهاست، و او اتصال را از مرکزیت و سلسله مراتب عرفان حلقه دریافت کرده و اجازة تفویض را هم گرفته است، میتواند آن را به دیگران منتقل کند، اگرچه گیرندة اتصال از مربیخود پرهیزکارتر باشد، در غیر این صورت شاید، بلکه قطعاً به رحمت عام الاهی نمیرسد!
بنابراین رحمت عام الاهی با اجازة مرکزیت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار میگیرد. توسل و توجه به انبیاء و اولیاء و واسطة فیض بودن آنها مردود است و تنها مرکزیت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربیان آن واسطة فیض شعور الاهی و اتصال به رحمت عام حق تعالی هستند.
«هیچ کس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکهی شعور کیهانی و یا شعور الهی نداشته، این کار فریب دیگران محسوب شده و باعث سوق آنها به سمت غیر از خدا (اصل اجتناب از من دون الله) و انحراف همگان خواهد شد و همچنین هر عاملی که فرد اتخاذ نموده تا بدان وسیله خود را مطرح نماید و یا منجر به منیت و ادعای رجحان و برتری نسبت به دیگران شود، از انحرافات بارز هستند. (اصل اجتناب از اَنا خیر منه).» (عرفان کیهانی (حلقه).ص90و91)
معلوم نیست که اگر حقیقت ماجرا فرقی نداشته باشد تغییر نام چگونه موجب سوق به سمت غیر خدا و فریب دیگران خواهد شد؟ اگر عرفان حلقه درست است، چه اشکالی دارد که گروهی به جای شعور کیهانی بگویند، شعور جهانی، یا روح کیهانی، یا آگاهی الهی، یا شعور هستی، یا هوشیاری خلاق، یا نیروی بیکران، یا نیروی الهی، یا هر نام دیگر؟ خود پایه گذاران عرفان حلقه در بسیاری از موارد به جای شعور از واژه هوشمندی استفاده می کنند، آیا در این صورت به سوی غیر خدا رفته اند؟ این در حالی است که دربارة خداوند معتقدند، اگر چه با نامهای گوناگون یاد شود، چون منظور و مقصود یکی است، خواندن او به نامهای گوناگون در ادیان مختلف اشکالی ندارد.
عرفان عملی در این فرقه بدون تهذیب نفس و خودسازی، تنها با اتصال به حلقه های شعور کیهانی توسط مرکزیت عرفان حلقه تحقق می یابد و از این طریق فرد می تواند به قدرت های ماورایی متصل شود. مرکزیت با تسلیم افراد، آنها را به حلقه ها متصل می کند، تا از قدرت آن حلقه برخوردار شوند. «تسلیم در حلقه، تنها شرط تحقق موضوع حلقه ی مورد نظر است» (عرفان کیهانی.ص100) با توجه به اینکه در عرفان عملی این فرقه دین و ایمان و اعتقادات هیچ نقش و اهمیتی ندارد، تسلیم شدن در حلقه هم به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند، یا نیروی الاهی و یا حتی شعور کیهانی نیست، بلکه به معنای شاهد بودن و پذیرش محض است.
«شاهد کسی است که: -نظاره گر باشد. –در امر نظاره گری چیزی مانند تخیل، تصور، تفسیر و … وارد نکند، زیرا باعث خروج او از عمل نظاره گری می شود. –واقعیت و حقیقت را بتواند ببیند. –بی طرف بوده و پیش داوری نداشته باشد. –در زمان حال حاضر، حضور داشته باشد. –شرطی نشده باشد. –آزاد باشد. (عدم استفاده از مواد توهم زا) –تسلیم باشد. (عدم انجام هر کاری در حلقه)» (انسان از منظری دیگر.ص91)
نه تنها کسانی که به این فرقه می پیوندند و از قدرت های آن برخوردار می شوند، بلکه هر کس که به نوعی از این نیروها استفاده می کند، مثلا کسی که می خواهد درمان شود، باید تسلیم شود و شاهد باشد «تنها شرط نتیجه گرفتن از فرادرمانی حضور بی طرفانه در این حلقه وحدت است.» (امواج تهاجم.ص130)
اینجانب در یک تجربه عملی دعوت یکی از مسترهای عرفان حلقه را پذیرفتم تا اتصال را از او دریافت کنم، او بدون هیچ توضیحی از من خواست که تسلیم باشم، پرسیدم تسلیم چی؟ پاسخ داد فقط تسلیم، شاهد باش، هیچ پیش داوری نکن، ببین چه می شود.
نکته دقیق و بزرگترین راز عرفان حلقه همین جاست. تسلیم شدن به ناشناخته، گشودن وجود خود به روی موجوداتی که تو آنها را نمی بینی و ولی آنها تورا می بینند. اگر بعضی از پیروان عرفان حلقه نیروهای خارق العاده ای دارند که نه از راه ایمان و تقوا و نه از راه ریاضت های سخت و تن فرسا به آن رسیده اند به همین موجودات ناشناخته مربوط می شود. قرآن کریم می فرماید: «بعضی از انسانها به گروهی از جنها پناه میبرند پس بر ذلتشان افزودند.» (سورة مبارکة جن/6)
توضیح اینکه افراد تحت تعلیم در این فرقه با چند لحظه تسلیم شدن و گشودن وجود خود، به شعور کیهانی متصل میشوند و از آن پس نیروی درمانگری پیدا میکنند. بدون اینکه تغییری در خود ایجاد کنند یا برای جلب رضای خدا عملی انجام دهند، در یک لحظه تسلیم شدن به نیروی درمانگری دست پیدا میکنند.
راز ماجرا این است که شیاطین برای سرگردان کردن انسان و به تباهی کشیدن فرصتها و نعمتهای رحمانی، دست به شیطنتهای شگفتانگیزی میزنند و حتی نیروهای خود را در این راه بکار می گیرند تا انسان ها را بازی دهند که یکی از آنها بهبودنمایی است. شیاطین از جنس آتش هستند و نیروهای خاصی دارند که در شرایطی میتوانند از نیروی خود استفاده کنند. همچنانکه در قرآن مجید و در ماجراهای حضرت سلیمان آمده است که آن پیامبر بزرگ خدا به اطرافیان خود گفت چه کسی میتواند تخت بلقیس را حاضر کند، یکی از جنیان گفت: پیش از آنکه از جای خود برخیزی تخت را به اینجا میآورم. (سورة مبارکة نمل/38و39)
جنها میتوانند در عالم مادی کارهایی انجام دهند اما تا انسان سراغ آنها نرود و پای آنها را در زندگی خود باز نکند توان دخالت ندارند. اما اگر به هر طریق و با هر نامی به نیروی آنها پناه ببرد و تسلیمشان شود، آنگاه میتوانند کارهایی انجام دهند. چنانکه قرآن کریم در این باره میفرماید: «بعضی از انسانها به گروهی از جنها پناه میبرند، پس بر ذلتشان افزودند.» (سورة مبارکة جن/6) شیاطین که جن های کافر هستند، ممکن است به کسانی که به آنها پناه بردهاند، کمکهایی بکنند از جمله اینکه امور پنهان را برایشان آشکار کنند، یا اشیائی را جابجا کنند، عواطف و احساسات افراد را دگرگون سازند و نفرت یا عشق را از بین ببرند و یا از نیروی خود برای جبران ضعفها و بیماریها استفاده کنند، بدون اینکه درمان و بهبودی اتفاق افتاده باشد. مثل اینکه به یک فلج کمک کنند تا روی پا بایستد. این مورد بهبودنمایی یا شفا نمایی است که در واقع درمانی صورت نگرفته، فقط با تسلیم شدن فرد نیروهای شیطانی وارد زندگی او شده و بدون شک دردسرها و تبعاتی خواهد داشت.
در عرفان حلقه نیروهای شیطانی با نام شبکة شعور منفی (عرفان کیهانی (حلقه).ص93) یا موجودات غیر ارگانیک معرفی شدهاند و ادعا میشود که با آنها ارتباطی ندارند. اما گذشته از معیارهای روشن اخلاقی و دینی در درمانگر و درمانجو که نفوذ نیروهای شیطانی را نشان میدهد، شاخصهای دیگری برای تشخیص درمانهای شیطانی وجود دارد، از جمله تدریجی بودن و زمانبری درمانهای شیطانی؛ زیرا نیروهای شیطانی محدود است و برای حصول نتیجه نیاز به زمان دارد. اما نیروی الاهی در لحظهای با «کن فیکون» اوضاع را دگرگون میکند. همانطور که در ماجرای حضرت سلیمان آمده افریت جنی برای آوردن تخت بلقیس نیاز به زمان داشت و گفت پیش از آنکه از جای خود برخیزی آن را میآورم، و حضرت سلیمان به او و نیرویش هیچ اعتنایی نمیکند. در مقابل وقتی که آن انسان مؤمن به نام «عاصف بن برخیا» با نیروی الاهی خواستة جناب سلیمان را پاسخ میدهد، در چشم به هم زدنی تخت حاضر میشود و حضرت سلیمان به خاطر توفیق تربیت چنین انسانهایی خدا را شکر میکند. (سوره مبارکة نمل/ آیه40)
نشانة دیگر درمانهای شیطانی و تفاوت آن با درمانهای الاهی با مقایسة درمانجویان عرفان حلقه با شفا یافتگان در زیارتگاهها و توسل به معصومین معلوم میشود. درمان یافتگان از طریق الاهی و معنوی تمام امراضشان و به طور کامل برطرف میشود. یعنی اگر کسی فلج باشد و کور هم باشد، وقتی شفای الاهی میآید، همة مرضها کاملاً از بین میرود؛ اما با درمانهای شیطانی همة مشکلات برطرف نمیشود و در بسیاری از موارد مرض اصلی و مورد نظر هم به طور کامل درمان نمیپذیرد.
راه نفوذ نیروهای شیطانی در وجود فرد و زندگی او، تسلیم شدن است. تسلیم شدن دو صورت دارد: یا تسلیم شدن به خواستههای مشخص و روشن خداوند است که در شریعت آمده و در هر دینی احکام آن معلوم است. در این صورت ظاهر و باطن شخص شهادت میدهد که تسلیم و دلباختة خداوند است. صورت دوم تسلیم در برابر اموری ناشناخته است که به شکلی مبهم در ذهن فرد انجام میگیرد؛ در این صورت راه نفوذ شیاطین کاملاً باز میشود؛ به خصوص اگر پای استفاده از نیروهای آنها در میان باشد و فردی که به طور مبهم خود را در وضعیت تسلیم قرار داده و وجود خود را کاملاً گشوده، انتظار رویدادی مثل درمان شدن یا جابجایی اجسام و یا تصرف در عواطف دیگران را داشته باشد.
پایه و اساس عرفان حلقه دستدرازی به سوی نیروهای شیطانی است که آثار و نشانههای آن به صورت علمی و تجربی در زندگی و اطراف درمانگران و درمانجویان کاملاً قابل بررسی است. دیگر روزگاری که گروهی با تنگ نظری این پدیدهها را خرافات میپنداشتند گذشته است. جن میتواند در شرایط خاصی به زندگی انسان وارد شود که سادهترین راه ورودشان به تعبیر قرآن کریم پناه بردن به آنهاست. عرفان حلقه این در را میگشاید و نیروهای شیطانی را به نام شعور کیهانی و حلقههای رحمانی معرفی میکند. به همین علت کنار گذاشتن قرآن و اهل بیت خللی در حلقههای آنها ایجاد نمیکند، بلکه واسطة این نفوذ شیطانی مرکزیت عرفان حلقه و سلسلة مراتب مسترهاست.
منبع: سامانه پاسخگویی آنلاین موسسه بهداشت معنوی