عرفان حلقه
گروهی با عنوان عرفان حلقه از سال 1370 شروع به فعالیت کردند و این گروه با این شعار که عرفان حلقه راه رسیدن به کمال است افرادی را جذب کردند و از سال 1384 به صورت رسمی به فعالیت پرداختند و کلاس برگزار کردند.
کتابهایی مثل عرفان کیهانی و انسان از منظری دیگر با نام آقای طاهری که به ظاهر مؤسس و سردسته گروه است منتشر شد و این کتابها را در کلاسها آموزش میدهند. کلاسها در هشت دوره برگزار میشود و نهایتاً افراد مستر و درمانگر میشوند. البته کتابی با عنوان انسان و معرفت بعد از آن دو کتاب از آقای طاهری منتشر شد که برخی مطالب آن با کتاب انسان از منظری دیگر متناقض است و برخی مطالب به صورت مبهم و دوپهلو بیان شده مثلاً در صفحه 237 آمده “مرحله برزخ تا تولد دوباره ادامه دارد”(ص 239) “از برزخ به زندگی بعد انتقال میدهد” که به صورت مبهم تناسخ را مطرح کرده است.
قلم آقای طاهری در کتاب انسان معرفت با دو کتاب قبل فرق میکند اما از آنجا که در کلاسها کتاب انسان از منظری دیگر تدریس میشود و کتاب اصلی است ما به بررسی این کتاب میپردازیم تا روشن شود آیا واقعاً عرفان حلقه راه رسیدن به کمال است و آموزههای آن اسلامی است.
البته بر افراد آگاه و باایمان کاملاً روشن است که تنها راه رسیدن به سعادت و کمال الهی راه قرآن و اهلبیت است و تمسک به این دو گوهر ناب است که باعث میشود انسان از راه حق خارج نشود و هر راهی غیر این راه باطل و منحرف است.
“مطالبی که با رنگ قرمز نوشته شده عیناً مطالب و جملات کتاب است.”
در فصل اول کتاب آمده است:
“عرفان کیهان حلقه با چهارچوب عرفان این مرزبوم مطابقت دارد و اساس این عرفان براتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی استوار است و همه سیر وسلوک از طریق اتصال به این حلقهها است”. (ص 19)
“یکی از رسالتهای ما اعتلای عرفان ایران است”. (ص 151)
“عرفان حلقه انسان شمول است و همه انسانها صرفنظر از نژاد، ملیت، مذهب، دین و عقاید میتوانند آنرا بپذیرند و تجربه کنند.” (ص 20) “در این عرفان عوامل انسانی تفکرات، اعتقادات، سعی و کوشش، اراده، ذکر و تکرار نقش در ایجاد اتصال ندارد”.(ص 94)
البته بدیهی است که با بررسی افکار و اعتقادات این گروه که خود را مکتب میدانند مشخص میشود که عرفان حلقه عرفان این مرزبوم باشد یک ادعای واهی بیش نیست. این عرفان نه تنها مربوط به این مرزبوم نیست بلکه اسلامی نیز نمیباشد. اساس اسلام ایمان و اعتقاد به خداوند است و اسلام اصول (توحید، نبوت، معاد، امامت،…) دارد درحالیکه عرفان حلقه برای اعتقادات ارزشی قائل نیست. درآموزههای اسلامی تفکر، اراده و ذکر و… جایگاه ویژهای دارند. عرفان حلقه چگونه ادعای اسلامی بودن میکند درحالیکه این اصولشان با اصول مسلم اسلام و قرآن مخالف میباشد به آیات و روایات زیر توجه فرمایید:
تفکر
“… یتفکرون فی خلق السموات و الارض” خردمندان در آفرینش زمین و آسمان تفکر میکنند.[1]
تفکر حیات قلب هر شخص آگاه و اندیشمند است.[2]
پیامبر اکرم (ص) : یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است.[3]
ذکر
“یا ایها الذین آمنوا اذکروا ذکراً کثیراً”[4]
“فاذکروا الله کذکرکم آبائکم أو أشدّ ذکراً”[5]
“الا بذکرالله تطمئن القلوب”[6]
قرب به خدا فقط از طریق ذکر حاصل میشود.[7]
در کتاب آشنایی با علوم اسلامی استاد مطهری اولین منزل سیر و سلوک عارفان اراده و بعد از آن به تمرین و ریاضت معرفی شده (150- 154) و ریاضت در اصل عرب به معنی تمرین میباشد و میبینیم که دو مرحله عرفان اسلامی که اراده و تمرین است (سعی و کوشش) در عرفان حلقه نقشی ندارد.
و چطور دین و مذهب در اتصال حلقه که خود را اسلامی میدانند، نقشی ندارد درحالیکه در آیات قرآن کریم آمده:
“رضیت لکم الاسلام دینا”[8]
“کان بالمؤمنین رحیما”[9]
و در آیه 124 سوره نساء ایمان را شرط ورود به بهشت و تأثیر اعمال میداند “… و هو مؤمن فالئک یدخلون الجنه”
و در ادامه فصل اول آمده:
“رحمت عام شامل تمام انسانها است و انسان در این مورد حق انتخاب دارد میتواند استفاده نموده و یا اجتناب نماید،”(ص 21)
“رحمت الهی در انحصار هیچ گروهی نیست و افراد و گروهها فقط میتوانند معرّف باشند”.(ص 2)
رحمن یعنی خداوند به جمیع خلق عالم وجود حیات و روزی داده[10]رحمن صفت ذات است هم به مؤمنین میرسد و هم به کفار و هم شامل هر موجودی میگردد.[11]
انسانی که به دنیا میآید روزی میخورد و از نعمت آب و هوا استفاده میکند از بدو تولد دائماً در رحمت عام خداوند است و از رحمت او بهرهمند پس چگونه حق انتخاب دارد. خداوند با رحمانیتش حتی به شیطان فرصت داده و با رحمانیت به بدکاران فرصت داده تا توبه کنند. مگر میشود انسان که در همه حال نیازمند الطاف الهی است و دائماً در رحمت خداوند حق انتخاب داشته باشد؟
در کتاب انسان از منظری دیگر آمده است رحمت الهی درانحصار هیچ گروهی نیست واین حرف با حرف دیگرشان که اتصال فقط از طریق حلقه میباشد تناقض آشکار دارد. در صفحه 88 آمده اتصال از طریق کاربران و مربیان ارائه میشود.
رحمت الهی در انحصار هیچ گروهی نیست (ص 2) # برای اتصال و استفاده از رحمت الهی باید از طریق مربیان و کاربران تفویض شوید.(ص 88)
همچنین قبل از اینکه ما حق انتخاب داشته باشیم خداوند رحمت را بر خودش واجب کرده “کتب علی نفسه الرحمه”[12]
و رسول اکرم (ص) را رحمتی برای همه عالم قرار داده “رحمة للعالمین”[13]
جهان پیرامون ما از ماده و انرژی تشکیل شده و ماده از ملکول و ملکول از اتم و اتم از پروتون و نوترون و حرکت پروتون و نوترونها حجم مجازی ایجاد کرده (ص 29) پس جهان هستی مادی از حرکت آفریده شده و جلوههای گوناگون آن ناشی از حرکت بوده در نتیجه جهان هستی مادی حقیقت وجودی ندارد و مجازی میباشد. (ص 30) حقیقت ندارد چون وجود خارجی ندارد(ص 27) جهان هستی مادی شکل و منظره ثابتی ندارد و هر چشمی جهان هستی را به شکل خاصی برای صاحب آن متجلی میسازد (ص 40) و هیچ یک از این منظرهها حقیقی نیست. (ص 41)
اگر این جهان حقیقی نیست و مجازی و متحرک است چطور موشکی از راه دور پرتاب میشود و در نقطه مشخص به هدف میرسد. همچنین بسیاری از احکام برای همه مشترک آمده حتی برخی آیات به کل انسانها خطاب میکند “یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً طیباً و لاتتبعه خطوت الشیطان”[14]
اگر هر چشمی یک طور میبیند کیفر و پاداش معنا ندارد و دنیایی که حقیقت ندارد چطور مزرعه آخرت میباشد.
وحدت وجود و موجود عنوان نظریهای است درباره هستی از جهت وحدت و کثرت بنابراین نظریه در جهان هستی وحدت محض حکمفرما است یعنی فقط یک وجود تحقق دارد آن هم ذات اقدس اله و هیچ چیز دیگری سوای او حقیقتاً موجود نیست. اشیاء دیگر سرابی هستند که به دروغ خود را موجود نشان میدهند بر ایناساس تمام کثرتها موهوم و پنداری است برخی از صوفیه پیرو این نظر هستند. روشن است چنین نظری در منطق خرد محکوم است زیرا وجود کثرت در عالم خارج قابل انکار نیست و انکار آن مساوی سفسطه میباشد بنابراین نمیتوان گفت تمام این اشیا خارجی موهوم و پنداری بوده و بهرهای از وجود ندارد. [15]
عاملی که به این حرکات بینهایت جهت داده و سیستمی ساماندار پدیدار کرده وجود عاملی هوشمند است پس در اصل جهان هستی مادی از آگاهی و یا شعور آفریده شده(ص 31)
عامل این حرکت شبکه شعور کیهانی # اصل- صاحب این هوشمندی خداوند است. (ص 31)
افراد عرفان حلقه میگویند درمان توسط شبکه شعور کیهانی انجام میشود وروی لفظ شعور کیهانی خیلی تکه دارند وقتی از آنها میپرسیم منظور از شعور کیهانی کیست میگویند همان خداوند است و این یک تناقض آشکار است با مطالب کتاب. به این مقدمهها توجه فرماید:
عامل حرکت شبکه شعور کیهانی (وجود عاملی هوشمند) است.
صاحب این هوشمندی خداوند است.
در نتیجه آن عامل هوشمند که به عنوان شبکه شعور کیهانی یاد شده خداوند نیست. “در صفحه 89 کتاب برای اتصال و تحقق حلقه سه عضو ذکر شده (من، تو، شعور کیهانی) در این صورت عضو چهارم خداوند است”شعور کیهانی را یک عضو دانسته و خداوند را عضو دیگری پس چطور ادعا میکنند شعور کیهانی همانخداوند است.
دنیای عرفان دنیای عشق است. فاقد هرگونه فن و روش، پند و نصیحت، استدلال، سعی، دنیای بیابزاری است چه ابزار اصلی و چه واسطهای . (ص 68) دنیای عرفان ماوراء تکلیف است زیرا عشق دنیای انجام وظیفه نیست. دنیای عرفان آگاهیهایی را مورد بررسی قرار میدهد که قابل انتقال به زندگی بعدی است. (ص 70)
عرفان: 1- نظری: پله عقل (ابزاری)
2- عملی: پله عشق (بیابزاری)
بدون پله عقل کمالی حاصل نخواهد شد. (ص 71)
این جمله با مطلب بالا که گفته فاقد ابزار است متناقض میباشد چراکه پله عقل را واسطه میداند.
در آیه 35 سوره مائده آمده برای رسیدن به خدا از وسیله استفاده کنید. “یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و تبغوا إلیه الوسیله”
طبق آیات و روایات پیامبر و اهل بیت واسطه فیض الهیاند و اطاعت از آنها واجب میباشد. “اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم”[16]“یا ایها الذین آمنوا اطیعواالله و رسوله”[17]
چرا میگوید دنیای عرفان بیواسطه و بیابزاری است درحالیکه خود خداوند برای رسیدن به خودش ابزار و واسطه معرفی میکند. چطور میگویند دنیای عرفان تکلیف و انجام وظیفه نیست حالکه خداوند عاشق انسان است برای او تکلیف قرار داده و اولیاء الهی تکالیف سنگینتری دارند.
در جواب کسانی که میگویند انسان نمیتواند عاشق خدا شود بلکه فقط خدا عاشق انسان است، مرحوم شبر در کتاب اخلاق خود صفحه 408 آورده: شواهدی از قرآن و حدیث بر امکان محبت خدا:
“والذین آمنوا اشدّ حباً لله”[18] آنهایی که ایمان آوردند خدا را بیشتر دوست دارند.
“یحبّهم و یحبّونه”[19]آنها را دوست میدارد و آنها خدا را دوست میدارند.
پیامبر اکرم (ص): هیچ کس مؤمن نیست مگر خدا و رسولش از هر چیز نزد او محبوبتر باشد و ضمن دعایی میفرماید: اللهم ارزقنی حبّک
بهترین راه برای رسیدن به کمال و عشق الهی پیمودن راه انسانهای کامل و عاشقان واقعی خداوند است که اهل بیت میباشند و توسل و اطاعت از آنها است که در کنار قرآن انسان را به کمال و سعادت میرسانند.
فصل دوم کتاب درمورد فرادرمانی است.
فرادرمانی نوعی درمان مکمل است که توسط محمدعلی طاهری بنیانگذاری شده است. (ص73)دراین شاخه درمانی بیمار توسط فرادرمانگر به شعور کیهانی متصل شده و مورد اسکن قرار میگیرد و ضمن ارائه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها، نورها احساس فعالیت نوعی انرژی در بدن از طریق گرم شدن درد گرفتن، تیر کشیدن و تشنج و غیره اعضای معیوب و تنشدار بدن مشخص شده و به اصطلاح اسکن و با حذف علایم روند درمان آغاز میشود. (ص 74)
نقش درمانگر یک رابطه است تا حلقه وحدت شکل گیرد و رحمت عام الهی جاری شود. (ص 75) تنها شرط تحقق آن آمادگی برای ایجاد وحدت است. وحدت با یک نفر دیگر بعد آن عضو سوم روح القدس بوده و حلقه تکمیل میشود و با تکمیل حلقه عضو چهارم خداوند است که فیض خود را به واسطه روحالقدس جاری مینماید. (ص 17) و آیه 7 سوره مجادله را شاهد میآورند (نجوا)
درمان توسط شبکه شعور کیهانی که به آن آگاهی گفته میشود انجام میگیرد و آگاهی یکی از سه عنصر موجود در جهان هستی است (ماده، انرژی، آگاهی) (ص 75) وجود لایه محافظ درمانگر را از خطر تشعشع شعور معیوب سلولی حفظ میکند. (ص 76) پس از مکتوب نمودن سوگندنامه فرادرمانگر زمان دریافت لایه محافظ را تعیین و به مربی اعلام میکند و مربی آن را به شبکه شعور کیهانی اعلام میکند. (ص 97) لایه محافظ از جنس آگاهی است که با مکتوب نمودن سوگندنامه به فرادرمانگر تفویض میشود. (ص 96) علت مهم برخی بیماریها دور افتادن از رحمت الهی است. (ص 77)
این چه ادعایی است فرادرمانی توسط محمد طاهری بنیانگذاری شده است اگر در فرادرمانی واقعاً درمانی صورت میگیرد درمان از مسیر غیرطبیعی بوده که به اصطلاح ما شفا میباشد (درمان از مسیر غیرطبیعی با نیروی مافوق بشری) ما شفا را از ابتدا در اسلام داشتهایم یا من اسمه شفاء حتی قبل از اسلام نیز بوده حضرت عیسی مسیح (ع) به محض مسح کردن موضع بیمار فرد درمان میشد. و شفا میگرفت و درد و تشنج که همراه درمان در عرفان حلقه آمده در شفا نمیباشد مثلاً حضرت عیسی به محض مسح موضع چشم نابینا فرد بینا میشد. به راحتی و بدون درد.
و اینکه میگویند درمانگر واسطه است و یا در صفحه 79 آمده فرادرمانی وسیلهای است برای رسیدن به کمال این مطلب کاملاً متناقض است با حرفی که میگویند دنیای عرفان دنیای بیابزاری است و فاقد هر نوع وسیله. چطور دنیای بیابزاری است که بدون پله عقل کمالی حاصل نخواهد شد و پله عقل را واسطه رسیدن به پله عشق میدانند.
در تشکیل حلقه خدا را عضو چهارم میدانند و آیه7 مجادله را شاهد میآورند: “… مایکون من نجوا اشد الا هو رابعهم ولا خمسة الا هو سادسهم” اینجا از مواردی است افراد حلقه از آیات قرآن کریم سوء استفاده کرده و دچار تفسیر به رأی شدند و آیه را درست و کامل نفهمیدهاند اگر به تفاسیر مراجعه کنید متوجه میشوید این آیه حضور کامل خداوند را در تمام اطوار زندگی توضیح داده و طبق حدیث امام صادق (ع) منظور این است که خداوند سمیع است. و مراد معیت است و منظور از معیت در این آیه، معیت علمی و احاطه است نه معیت مادی. اول آیه آمده است آیا ندانستهای که خدا آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند. و در آخر آیه نیز آمده “ان الله به کل شیءٍعلیم”
حال که بحث به نجوا رسید باید گفت که نجوا یعنی گفتوگوی محرمانه و در اسلام آمده نجوا در موارد غیرضروری برخلاف آداب معاشرت اسلامی است. و در ادامه آیه 8و 9 سوره مجادله آمده برای کارهای نیک و تقوا نجوا کنید.
نجوایی که برای آزار دیگران باشد حرام است و شیطان این کار را کرد و نجوای حرام از شیطان است.[20]از دیگر تناقضاتی که در این کتاب آمده این مطلب است که در صفحه 59 میگوید جهان هستی مادی از شعور آفریده شده و شعور نه ماده است و نه انرژی.
(جهان هستی نه ماده است و نه انرژی فقط شعور است (آگاهی))# در صفحه 75 میگوید جهان هستی متشکل از سه عنصر ماده و انرژی و آگاهی است.{فقط آگاهی# آگاهی یکی از سه عنصر است}
در مورد مکتوب نمودن سوگندنامه و تعیین و اعلام زماندریافت لایه محافظ باید گفت اگر شعور کیهانی طبق ادعای خودتان همان آگاهی است که تمام جهان را گرفته چه نیازی به این کارها است بنابراین فرض که افراد حلقه میگویند شعور کیهانی همان خداوند است مگر نه اینکه خداوند علیم و حکیم است سمیع و بصیر است و عالم به هر چیزی است پس چه نیازی است که مربی زمان دریافت لایه محافظ را تعیین و آن را به خداوند اعلام کند.
ص 77 علت بیماری را دور افتادن از رحمت الهی میداند مگر نه اینکه رحمت الهی شامل همه موجودات است حتی انسان کافر، رحمتی که تمام عالم را گرفته چطور میشود از آن دور شد ولایمکن الفرارُ من حکومتِک چه بسا طبق تعالیم اسلامی بیماری هم در مواردی رحمتی از جانب الهی باشد.
برقراری اتصال (ص 88)
اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه میشود که تفویضی بوده در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط. و تفویض توسط مرکزیت عرفان حلقه انجام میگیرد.
(از دیدگاه قرآن کریم رحمت عام در دسترس همه است و هیچ اختیاری در اصل استفاده آن وجود ندارد)[21]
پس چه نیازی به تفویض دارد از بدو خلقتِ جهان هستی رحمت الهی گستردهشده و همه در اتصال این رحمت الهی هستند حتی زمانهای قبل که اثری از مرکزیت عرفان حلقه نبود اتصال به این رحمت الهی برقرار بوده و تمام موجودات در رحمت الهی غوطهور بودند و هستند و نیازی به تفویض و مرکزیت عرفان حلقه و سوگندنامه نمیباشد خداوند رحمت را بر خود واجبکرده “کتب ربکم علی نفسه الرحمة”[22]
اتصال بر دو نوع میباشد: 1- فردی 2- جمعی
فردی: “ادعونی استجب لکم”[23]مرابخوانید واز من بخواهید تا پاسخ شما را بدهم این آیه را شاهدی بر اتصال فردی آوردهاند حال اگرخیلی سطحی هم به آیه نگاه میکردند متوجه میشدند فعل در آیه به صورت جمع آمدهو کم نیز ضمیر جمع است چطور از آیه معنای فردی فهمیدهاند.
در تفسیر ادعونی به معنای عبادت و بندگی آمده و پیامبر (ص) میفرماید: “دعا همان عبادت است”[24]
نماز افضل عبادات است و ذکر و تفکر و تلاش از عبادات هستند که در اتصال عرفان حلقه نقشی ندارند.
جمعی: “واعتصموا به حبل الله”[25]
از این آیه نیز استفاده نادرست شده اگر به ابتدای آیه دقت کنید آمده:
“ای کسانی که ایمان آوردهاید تقوا بورزید آن طور که شایسته تقوای الهی است و از دنیا نروید مگر مسلمان باشید” پس برای اعتصام به حبل الهی اولاً اهل ایمان باشید ثانیاً تقوا داشته باشید ثالثاً تقوایی شایسته و در پایان آیه تأکید شده مسلمان باشید حال میبینیم که در عرفان حلقه ایمان، اعتقاد و مذهب هیچ نقشی در اتصال ندارد.
هیچ کس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکه شعور کیهانی و یا شعور الهی ندارد. (ص 92)
در آیه 110 سوره اسراء آمده: “قل ادعوا الله أو دعواالرحمن آیّا ما تدعو فله الأسماء الحسنی” خدا را چه الله بخوانید و چه رحمن بهترین نامها برای اوست.
طبق حدیثی از امام صادق (ع) در معنی الله اکبر آمده “خدا برتر از آن است که به وصف آید” برای این خدا که برتر از هر چیزی است در قرآن نامها و صفات مختلفی آورده شده به آیات آخر سوره حشر توجه فرمایید “هو الله الذی لا إله إلا هو عالم الغیب والشهود هو الرحمن الرحیم … هوالعزیز الحکیم”
چرا خداوند که برترین و بالاترین است نامهای مختلفی دارد هرکس میتواند باهر یک از نامهای او، او را بخواند ولی شعور کیهانی را نمیشود با نام دیگری خواند.
اگر حقیقت واقعه یکی باشد چه فرقی میکند با چه نامی خوانده شود اسماءالحسنی برای خداوند است ومحدودیتی ندارد که با کدام نام خوانده شود چون منظور و مقصود یکی است (در بین اسماء الهی نامی به عنوان شعور کیهانی نداریم)
خواست انسان از طریق هوشمندی الهی و یا بهطور قراردادی از شبکه شعور کیهانی پاسخ خواهد داده شد و هیچ انسانی از این قاعده مستثنی نیست و آیه 51 سوره شوری را شاهد آوردهاند.”و ماکان لبشر ان یکلمه اله الّا وحیاً أو من وراء حجاب أو یرسل رسولاً فیوحی باذنه ما یشاء”
این هم از مواد دیگری است که از آیات استفاده نادرست شدهو در واقع تحریف معنوی و تفسیر به رأی صورت گرفته. آیه 51 سوره شوری در مورد ارتباط پیامبران با خداوند است و ربطی به ادعای آورده شده ندارد. در تفسیر مبین ص 488 ضمن آیه مذکور آمده ارتباط پیامبران با خداوند یا به وسیله وحی مستقیم بوده و یا ارسال فرشته وحی، حضرت جبرئیل یا سخن گفتن با پیامبر مانند موسی از پشت حجاب. در شأن نزول آیه آمده: جمعی از یهودیان به پیامبر گفتند اگر پیامبر هستی، چرا همانگونه که موسی با او سخن گفت و به او نگاه کرد تو انجام نمیدهی؟ ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم جز اینکه این کار را انجام دهی پیامبر (ص) فرمود: موسی هرگز خدا را رؤیت نکرد این آیات نازل شد و انواع ارتباط پیامبران را با خدا شرح داد.
تسلیم بودن تنها شرط تحقق موضوع حلقه است. تسلیم (عدم انجام کاری در حلقه) (ص 95)
تسلیم بودن را تنها شرط تحقق موضوع حلقه میدانند با توجه به اینکه در عرفان حلقه عملی این فرقه دین و ایمان و اعتقادات هیچ نقشی و اهمیتی ندارد، تسلیم شدن در حلقه به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند یا نیروی الهی نیست. حتی شعور کیهانی نیز نمیباشد بلکه به معنای شاهد بودن و پذیرش محض است نکته دقیق و راز عرفان حلقه همینجا است. تسلیم شدن به ناشناخته، گشودن وجود خود به روی موجوداتی که تو آنها را نمیبینی ولی آنها تورا میبینند اگر بعضی از پیروان عرفان حلقه نیروهای خارق العادهای دارند از راه ایمان و تقوا و ریاضت نیست به همین موجودات ناشناخته مربوط میشود.[26]
آقای مظاهری خیلی زیبا و دقیق در توضیح این مطلب میگویند: افراد تحت تعلیم در این فرقه با چند لحظه تسلیم شدن و گشودن وجود خود، به شعور کیهانی متصل میشوند و از آن پس نیروی درمانگری پیدا میکنند بدون اینکه تغییری در خود ایجاد کنند یا برای جلب رضای خدا عملی انجام دهند راز واقعه این است که شیاطین برای سرگردان کردن انسان در حلقه رحمانیت و بازداشتن از رحمت خاصه نیروهایخود را به کار میگیرند تا انسان را بازی دهند یکی از آنها بهبودنمایی است جنها میتوانند در عالم مادی کارهایی انجام دهند. اما اگر به هر طریقی به نیروی آنها پناه برند و تسلیمشان شوند آنگاه میتوانند کارهایی انجام دهند چنانکه در قرآن آمده: “بعضی از انسانها به گروهی جنها پناه میبرند، پس برذلتشان افزودند” شیاطین که جنهای کافر هستند ممکن است به کسانی که به آنها پناه بردهاند کمکهایی بکنند مثل اینکه اشیایی جابهجا کنند یا امور پنهان را برایشان آشکار کنند.
شاخص دیگری برای تشخیص درمانهای شیطانی وجود دارد از جمله تدریجی بودن و زمانبری درمانهای شیطانی است زیرا نیروهای شیطانی محدود است. در صفحه 105 کتاب انسان از منظر دیگر آمده برای درمانمشخصات بیمار یا عکس بیمار نیاز است و باید ساعتی مشخص شود وبه فرد درمانگر اعلام کند تا اطلاعات مربوط به بیمار در شبکه شعور کیهانی ثبت میشود.
آیا در درمان با نیروی الهی این کارها نیاز است؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
عرفان حلقه خانم صاحبی مهربان
[1]. آلعمران، 191.
[2]. المیزان، ج 3، ص 112.
[3]. بحارالانوار، ج 68، ص 327.
[4]. احزاب، 41.
[5]. بقره، 2.
[6]. رعد، 28.
[7]. تفسیر المیزان، ج 8، ص 501.
[8]. مائده، 3.
[9]. احزاب، 43.
[10]. مجمعالبیان، ج1، ص 21.
[11]. تفسیر مبین، ص 3.
[12]. انعام، 54.
[13]. انبیاء، 107.
[14]. بقره، 168.
[15]. علامه طباطبایی، بدایة الحکمه، ترجمه علی شیروانی، ص 450.
[16]. نساء، 59.
[17]. انفال، 20.
[18]. بقره، 165.
[19]. مائده، 54.
[20]. بهرام پور، تفسیر مبین، ص 543.
[21]. مظاهری سیف، عرفان حلقه
[22]. انعام، 54.
[23]. غافر، 60.
[24]. بهرامپور، تفسیر مبین، ص 474.
[25]. آل عمران، 104.
[26]. مظاهری سیف، عرفان حلقه.