یادداشت هایی برای عرفان حلقه

هوشمندی چیست؟

توضیح: مطلب زیر، دومین مطلب از مطالب وبلاگ “صفا ایرانی” به آدرس http://barresiehalgheh.blogfa.com/ است که می‌خوانید. شایان ذکر است، آوردن یادداشت‌های وبلاگ‌های دیگر در اینجا به معنی تایید کامل آن مطلب و یا تطابق آنها با نظر مدیریت سایت نیست و نویسنده، خود مسئول گفته‌های خویش است. هدف از آوردن این مطالب، بیان دیدگاه‌های انتقادی گوناگون درباره حلقه است.

با سلام،

اولین مطلب را از پایه ای ترین مبحث عرفان حلقه آغاز می کنم که همان بحث هوشمندی است. آیا همه کار توسط هوشمندی انجام میگیرد و حقیقتا ما هیچ کاره ایم؟

آقای طاهری در ترم یک عنوان می کنند که ما مستقیم از خداوند طلب می کنیم و خداوند همیشه از طریق کارگزارانش که در شبکه مثبت که همان هوشمندی مثبت یا الهی باشد پاسخ طلب های خیر و مثبت ما را میدهد. ایشان در کلاس “فراپزشکی” عنوان می کنند که فرادرمانی، اسکن عام است و ذهن اشتراکی، اسکن خاص.

سوال اینجاست که این اسکن توسط چه کسی انجام می پذیرد؟ ایشان همچنان در همان فراپزشکی مطرح می کنند که یک سلول حاوی تمام اطلاعات است، برای ریکاور و بازسازی تا تمام اطلاعات هستی و باز هم عنوان می کنند ما در ذهن اشتراکی برای درمان فرد بایستی به اطلاعات سلول “نفوذ” کنیم!

دقت بفرمائید، “ما” باید “نفوذ” کنیم و به عبارتی این را تعریف علمی هوشمندی می نامند. باز در همان دوره ی فراپزشکی ساختار پیچیده ی وجود انسان را با شکلی بسیار گیج کننده و جالب به نمایش می گذارند و مختصری در این باب توضیح می دهند که به شخصه لذت برده ام.

آنچه بنده متوجه شدم اینست که آقای طاهری بر اساس همان اشتیاق که در ترم یک مطرح می کنند توانسته اند به ساختار و دسترسی ها، سنسورها و سوئیچ های وجود انسان دست پیدا کنند، نه فقط جسم بلکه در حوزه های ذهن و روان هم همینطور، به گونه ای که ایشان در فراپزشکی این مضمون را عنوان میدارند که ساختار حلقه ها تماما سوئیچینگ است، مثلا کسی که آینده را می بیند، “ما” با خاموش کردن سوئیچ مربوط (اتصال قطع ارتباط از شبکه ی منفی) جلوی این قضیه را میگیریم.

جمع بندی: فرادرمانی (اسکن عام)، استارت تمام سوئیچ های مد نظر آقای طاهری در حوزه ی “عرفان کیهانی” است که توسط خود ایشان صورت می گیرد، سپس ایشان ترم به ترم سوئیچ های هر مبحث را جداگانه روشن یا خاموش می کنند، با تفویض حلقه ها، امکان روشن خاموش کردن سوئیچ ها به افراد هم داده می شود (مانند همان فرمول های ذهنی که در کتاب موجودات غیرارگانیک مطرح کرده اند و یک استاد می تواند این فرمول ها را به شاگرد خود تفویض نماید و شاگرد صرفا با ذکر یک کلمه (ورد) آنرا جاری سازد، با این تفاوت که این امر در به قول ایشان فاز مثبت و صرفا در جهت خیر استفاده می شود، اما به نظرم ساختار همان است)، همانگونه که خود ایشان در فراپزشکی گفته اند، حفاظها هم سوئیچ هایی دارند که به همین روش فعال می شوند، بارها نیز گفته اند که حفاظها همیشه وجود داشته است فقط ما آنرا فعال می کنیم، بعبارتی بنظرم مانند سپرهایی است که هر فرد بدون آنکه بداند از بدو تولد داراست اما از آن بی خبر است و ایشان آنرا برایمان فعال می سازد و سپر را به دستمان میدهد و می گوید تا زمانی که در حال ماموریت هستیم، حفاظ ها فعال هستند (سپرها را بالا گرفته و محافظت می شویم).

باز در فراپزشکی عنوان می کنند که ما هیچ کاره ایم، چرخه ای را می کشند که از ذهن من به هوشمندی جزء، هوشمندی جز به کل و … ارتباطهایی را نشان میدهد که ظاهرا باز ما کاره ای نیستیم.

حال سوال اینست:

– آیا در شبکه منفی و عرفان قدرت، خود فرد کار انجام میدهد؟ یا در آنجا نیز کارگزارانی هستند که نظر و خواست فرد را انجام میدهند؟ آیا می توانند بگویند ما هیچ کاره ایم و خود شبکه منفی همه کاره است و ما نقشی نداریم؟

– آیا اساس و پایه ی عرفان حلقه بر اساس “نفوذ” به حوزه های ذهن، روان و جسم بنا نشده است؟

– آیا در سوگندنامه ترم یک که همه کارها به هوشمندی مثبت نسبت داده شده، صحیح است و آیا ما دانسته یا ندانسته دخالت نکرده ایم؟ نفوذ نکرده ایم؟ آیا اجازه نفوذ را با امضای سوگندنامه به آقای طاهری یا شخص دیگری داده ایم؟ آیا این خود قدرت به حساب نمی آید؟ کاری که ما می توانیم انجام دهیم اما دیگری نمی تواند، معنایش قدرت نیست؟

آیا در ترم یک که حلقه ی درمانی یا به قول آقای طاهری حبل الله شامل من، تو و هوشمندی است، به صورت تو، من و کارگزاران (مثبت) نیست؟ آیا نمی تواند هوشمندی نام دیگر آقای طاهری باشد؟ بنظرم ایشان راهی برای خیر رساندن پیدا کرده و صد در صد قصد خیر رساندن و کمک داشته اند، برای همین از نام هوشمندی استفاده کرده اند تا دیگران اجازه کمک رساندن به ایشان بدهند، اما آیا نیت خیر و ثواب کافی است؟

– حال آیا هوشمندی همان جبرئیل است و جبرئیل همان روح القدس است؟ تا آنجا که می دانم و تحقیق کرده ام این سه کاملا با هم متفاوت هستند و اساسا هیچ ربطی به هم ندارند.

آقای طاهری هیچ جائی دلیلی ارائه ندادند و فرمودند که اینها الهامات و دریافت های ایشان بوده، بعدها شاگردان ایشان، استنادهای قرآنی و دینی در برخی موارد ارائه کردند اما بنظر شما خود ما نباید یکبار دیگر، از نو و اینبار با رویکردی متفاوت و از منظری دیگر به موضوع عرفان حلقه، ساختار حلقه ها و مباحث نگاه کنیم؟

حقیقتا نمی دانم، بقول یکی از مسترهای دیگر، شاید بنده دچار سوء تفاهم شده ام و مسائل را با هم قاطی کردم. برای همین من هم همان روال آقای طاهری را در پیش میگیرم، دریافتها و نظرات شخصی خود را بیان می کنم و از شما می خواهم که به چشم محقق نگاه و تحقیق کنید، درست و غلط و ربط و بی ربطی موضوعات را شما مشخص کنید.

شاید از دید یک عرفان حلقه ای بنده یک سقوط کرده ام، یک نفر که به دام شبکه منفی افتاده، کسی که ویروسش امورش را بدست گرفته و اختیاری از خود ندارد، کسی که از راه خدا و هوشمندی بیرون رفته و ده ها قضاوت و اتهام دیگر، اما تا امروز نسبت به آنچه می گویم مطمئن هستم. ولی به قول آقای طاهری اعتبار تمام حرف ها “تا اطلاع ثانوی” است. آیا این عنوان ها و عناوینی مثل سوپر دانا و … برای در هم شکستن مقاومت ذهنی فرد بکار نمی رود؟

آن سی درصد که جواب نمی گیرند همانهایی هستند که درهای ذهن خود را به روی ناشناخته ای بنام هوشمندی می بندند و اجازه نفوذ به دیگری را نمی دهند، به همین دلیل برچسب سوپر دانا بدانها اطلاق می شود و ما به خود اجازه میدهیم که بگوئیم: با مدعی نگوئید اسرار عشق و مستی، تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی. آیا این روش، یک روش الهی و خداپسندانه برای جذب افراد، شکستن مقاومت و قانع کردنشان است؟ که هر که با ماست خدائی است و غیر از ما گمراه و بی خبر و نادان؟ شاید صراحتا این مطلب گفته نشود اما این معنا برداشت نمی شود؟

امیدوارم همانطور که در پست اول مطرح کردم، قبل از هر گونه پاسخی یا نظری، زمانی را به تفکر بپردازیم، هر چه بیشتر بهتر، حداقل یک روز بگذارید مطلب خیس بخورد، بنده دنبال آن نیستم که هر روز و هر ساعت مطلبی قرار بدهم، باور بفرمائید ساعتها و روزها و ماهها در این موضوعات تفکر و بررسی کردم و این مطالب یک شبه جمع نشده، امیدوارم همانطور که نیت و اراده ام بر روشنگری و هدایت قرار دارد، خداوند نیز مرا یاری کند و نظرات بدون تعصب و حساب شده ی شما موجب هدایت من نیز بشود.

آخرین کلام: به شخصه معتقدم حرفها و نکات خوب بسیاری در عرفان حلقه مطرح شده است و بنده بسیار از آنها بهره برده ام، اما وقتی قدم اول یک حرف درست نباشد، وقتی پایه و فونداسیون یک مکتب بر نفوذ و قدرت و مجاب سازی استوار باشد، آیا می توان پیروی از آنرا را ضامن هدایت دانست؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا