نقد اصول عرفان حلقه

نقد اصول فرقه ی حلقه؛ نقد اصول: 29، 28، 27(قدرت و کمال)؛ نقد؛ دوم

نقد دوم) نفی ترس و اندوه و ستایش شادی و آرامش

نویسنده، اطّلاعات موجب ترس، دلهره، وحشت و مانند اینها را از شبکه منفی می شمارد. در اصل 66 نیز عبادت از روی ترس را نفی می کند و در برابر، رسیدن به شادی درونی و آرامش را از آثار شبکه مثبت بر می شمارد.

بیان فوق نشان می دهد در نظر او، ترس، دلهره، اضطراب، غم و اندوه در عرفان کیهانی نکوهیده است و جایگاهی ندارد. سؤال این است که در عرفان اسلامی، ترس، اندوه و اضطراب هر کدام منزلی از منازل سلوک به شمار می رود. در شرح منازل السائرین آمده:

باب الحزن، قال الله تعالی: تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا[1] أثنی الله تعالی علی هؤلاء لمکان حزنهم فدلّ علی أن الحزن مقام حَسن.[2]

باب اندوه. خدای متعال فرمود: «(از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود» خداوند آنان را به خاطر اندوهشان ستود؛ بنابراین معلوم می شود اندوه، مقامی نیکوست.

در همان کتاب، باب دیگری درباره خوف آمده آن را به سه درجه تقسیم نموده است: درجه اول: ترس از عقوبت و آن ترسی است که ما یه درستی ایمان است و آن ترس عامه است … و درجه دوم: ترس از مکر در لحظات بیداری که با لذت همراه است و درجه سوم: ترس از جلال الهی.[3]

قَلَق و اضطراب نیز منزلی دیگر از منازل سلوک است. در کتاب مزبور آمده است: قلق، بی صبری و اضطراب در حرکت به سوی محبوب است که بدون آن آرامشی ندارد. خدای متعال از حضرت موسی علی السلام حکایت می کند: وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى»[4] عرض کرد: پروردگارا! آنان در پی من اند و من به سوی تو شتاب کردم تا از من خشنود شوی.[5]

قرآن کریم برای خوف جایگاهی سازنده بیان می کند:

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛[6]

و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتی است؛

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ؛[7]

و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد قطعاً بهشت جایگاه اوست.

با توجّه به این مطالب آیا به طور کلی می توان گفت: ترس، اضطراب و اندوه تنها از طریق شبکه منفی حاصل می شود!؟

از سوی دیگر هر گونه شادی و آرامش از نگاه عرفانی, ستوده نیست:

الف: قرآن کریم شادی های غافلانه را نکوهش می کند و می فرماید:

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ[8]

قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد ما آنقدر از گنج ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود. ( به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: « این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد).

اما شادی در پی آنچه پسندیده خداست را شایسته می شمارد؛

قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ [9]

بگو: به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که این از تمام آنچه گردآوری کرده اند، بهتر است.

ب: آرامش با تکیه بر بهره های دنیوی و بسندگی به آن را موجب بدفرجامی می شمارد؛

إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[10] 

آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بدان آرامش یافتند و آنها که از آیات ما غافلند به کیفر کارهایی که می کرده اند، جایگاهشان جهنم است.

و در برابر، آرامش به سبب یاد خدا و در مسیر پیروی از دستورات او را ستایش می کند؛

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ؛[11]

آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است؛ آگاه باشید، تنها به یاد خدا دلها آرامش می یابد آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پاکیزه ترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجام ها.

بنابراین نه می توان هر اندوهی را نکوهیده دانست و نه هر شادی را ستوده پنداشت. اندوه، اگر زمینه و انگیزه ساز حرکت به سوی خوبی ها باشد خوب است و شادی اگر زمینه حرکت به سوی بدی ها باشد بد خواهد بود.

 

 

پی نوشت:

 

[1]. توبه/ 92.

[2]. عبد الرزّاق القاسانی، شرح منازل السائرین، ص 101.

[3]. همان، ص 107 به بعد.

[4]. طه/ 84.

[5]. همان، ص 408.

[6]. رحمن/ 46.

[7]. نازعات/ 40 و 41.

[8]. قصص/ 76.

[9]. یونس/ 58.

[10]. یونس/ 7و 8.

[11]. رعد/ 28و 29.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا