یادداشت هایی برای عرفان حلقه

پاسخ به نامه یکی از مسترهای عرفان حلقه

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهر محترم سلام

شما اولین کسی نیستید که در ارتباط با عرفان حلقه توفیق آشنایی تان را پیدا کرده ام. بنده با مسترها، شرکت کنندگان در دوره ها، کسانی که اظهار می کردند عرفان حلقه به آنها کمک کرده و افراد بسیاری که از این آموزش ها آسیب دیده اند، ملاقات و گفتگو داشته ام. حالا با دیدن نوشته شما، اولین سوالی که به ذهنم می رسد و پیشنهاد می کنم از خودتان بپرسید این است: مطالبی که نوشته اید، چقدر صحت دارد؟ آیا اینکه فکر می کنید از امثال بنده که منتقد عرفان حلقه هستیم خیلی بیشتر می فهمید، قض قواعد خودتان نیست (انا خیر منه)؟ تا جایی خود را برتر از ما می دانید که از گفتن حقایق خودداری می کنید و مسائلی خلاف واقع را می گویید؟ آیا این پنداری شیطانی نیست که دست مایه گفته های غیر واقعی و توجیح کننده سخنانی است که به اصطلاح مردم عوام دروغ نامیده می شود؟

برای چند لحظه فراموش کنید که نامه ای نوشته اید و کسی در حال پاسخ گویی به شماست. با خودتان بیندیشید، هنگامی که این مطالب پیش از نوشتن به ذهن شما می آمد و این مطالب غیر واقعی را که بدون تردید الهام الاهی نبوده است، در فکر خود مرور می کردید، وجدانتان به شما چیزی نگفت؟

اگر هنگام طراحی این مطالب هیچ نهیبی از وجدان دریافت نکرده اید، از شما خواهش می کنم که ادامه این نوشته را نخوانید، چون هیچ فایده ای برای شما نخواهد داشت و فقط تاریکی و دشمنی و خسارت را در وجودتان افزایش می دهد. اما اگر ندایی در درون تان شما را از گفتن و نوشتن این مطالب نهی کرده، باز به حرف های آن فرشته درون تان گوش دهید. چون مأمور هدایت شما از طرف خداوند اوست و اگر دعوت های او را نپذیرید، میهمان هیچ خیرخواه دیگری نخواهید شد.

از این به بعد، من با شما کاری ندارم و می کوشم تا به فرشته درون تان کمک کنم تا تناقض گویی هایی را که موجب رسوایی نوشته شماست، به شما تذکر دهد. اگر از او شنیدید که شنیدید و الا حرفی برای گفتن ندارم.

درجایی از این نامه نوشته شده است: «برای قرار گرفتن در ارتباطات یک شرط مهم وجود دارد و آن این است که فقط مسلمان می تواند وارد این ماجرا شود.» این در حالی است که در خصوص حلقه های رحمت عام یا شعور کیهانی گفته شده شامل حال همه است و دین و مذهب در آن نقشی ندارد. (رجوع کنید به کتاب انسان از منظری دیگر) همچنین در بسیاری از مطالب منتشر شده از سوی عرفان حلقه گفته شده است، که مسیحیان در مسیحیت شان و یهودیان در یهودیت شان قویت شده اند. از همه مهمتر در اساس نامه عرفان حلقه آمده است: «به بخش اشتراکی زیر بنای ادیان که شعور کیهانی است، می پردازد و به روبنا که شامل اعتقادات و مناسک است مداخله ای ندارد.» دست کم نتیجه ای که از این جمله می توان گرفت این است که شرط قرار گرفتن در این ارتباطات اعتقادات و مناسک اسلامی نیست. و دوم اینکه محور آن هیچ یک از اعتقادات دینی نیست، بلکه شعور کیهانی است.

در ادامه نامه نوشته شده: «فقط مسلمان می تواند وارد این ماجرا شود یعنی کسی که بتواند در برابر خداوند کاملا تسلیم شود و…» اولا مسلمانانی که کاملا تسیلم در برابر خداوند هستند، چند نفرند. بندۀ شرمنده وقتی به خودم نگام می کنم، تسلیم کامل را در خودم نمی بینیم و به آمرزش او امیدوارم. گذشته ازاین که دعوت می کنم تا به کتاب «انسان و معرفت» مراجعه کنید در صفحه 79 و 80 این کتاب گفته شده است که تسلیم یعنی محو شدن و فنا که درجات بالای عرفانی است. حالا شما می گویید ورود به عرفان حلقه برای کسی است «که بتواند در برابر خداوند کاملاً تسلیم شود»!!!

آیا براستی کسانی که تا کنون در ارتباطات عرفان حلقه قرار گرفته اند به این درجه رسیده بوده اند؟

موهبت عرفان حلقه چقدر خاص و عظیم است که تنها دراختیار افرادی با این درجه از تعالی و کمال قرار می گیرد؟

در جای دیگر از نامه نوشته شده: «عرفان حلقه بر مبنای خدامحور خدامحور قرار دارد و در تمام تحولات عرفانی و تغییرات بینشی و ارتقاآت کیفی که از طریق اتصال به حلقه های الهی پیش می آید هیچ نقش انسانی وجود ندارد، حتی جناب آقای طاهری هم در این مورد هیچ نقشی ندارند.»

باید عرض کنم که بررسی های بنده هم نشان می دهد در تأسیس و ترویج عرفان حلقه آقای طاهری نقش زیادی ندارد. اما به هر حال تفویض اتصال به رحمت الاهی ادعای بسیار بسیار بزرگی است که مرکزیت عرفان حلقه آن را به خود نسبت می دهد و مسترها را عامل مجاز برای این تفویض معرفی می کند. شما هر چقدر می خواهید بگویید که هیچ کس نقش ندارد. اما اینکه اتصال به رحمت الاهی را تفویضی می دانید و این تفویض ها باید در قبال سوگند نامه از سوی مرکزیت که کنترل و هدایت کننده عرفان حلقه است، صورت گیرد، یعنی چه؟

مرکزیت عرفان حلقه خود را کنترل کننده و هدایت کننده جریان رحمت الاهی می داند. اینکه هیچ کس نقشی ندارد در کنار این ادعای بزرگ که از هیچ پیامبری شنیده نشده، بیشتر شبیه تعارف است. دیگر چطور می توان ادعا کرد که مرکزیت عرفان حلقه همه کارۀ جریان رحمت خدا و هدایت بندگان اوست!!!

همه کاره رحمت خدا و هدایت بندگان او به نام هم نظر شدن با خدا (که البته این هم ادعای بسیار بزرگی است) باشد یا به هر نام دیگر فرقی نمی کند، اصل گزاف بودن ادعا جلب توجه می کند، نه نام های گوناگونی که بر آن می گذارند.

در این نامه به حدیث شریفی از پیامبر اشاره شده که لحظه ای شما را به تأمل در آن دعوت می کنم. «روزگاری بر امت من خواهد آمد که ازرقران جز رسمی و از اسلام جز اسمی باقی نمی ماند.» آیا عرفان حلقه مصداق این فاجعه نیست. حلقه های شعور کیهانی شده «حبل الله»، نماز شده «مقیم شدن در اتصال»، نذر و قربانی، تهدیدی برای اکوسیستم و… آیا سنت های پیامبر بیش از این می توان تحریف و نابود کرد. او که شبها در خلوتش به نماز می ایستاد و روزها در میان پیروانش نماز را برپا می کرد، وقتی می بیند پیروانش را به نام «مقیم شدن در اتصال» از راه و روشی که با خون دل پایه گذاری کرد، دور می کنند، قلبش به درد نمی آید؟ (البته اگر این حرف را دلیل مرده پرستی و شخص پرستی من ندانید)

گفته اید که مربی اهل نظراست! خودش در حال سیر و سلوک است و هنوز عاری از خطا نشده حتی ممکن است مرتکب دروغی شود…!

بعد از مسلمانی ما ایراد گرفته اید که چرا اسلام در شما اثر نگذاشته و غیبت می کنید و دروغ می گویید. اولا که از شما درخواست می کنم به اصول عرفان حلقه پایبند باشید و در مورد هیچ کس قضاوت نکنید. ثانیاً ما هم علاقه مند به تزکیه ایم و به حول و قوه الاهی دامنه خطاهایمان کم می شود، چرا خودتان را بهتر از ما می دانید. خطای شما عیب نیست، خطای ما عیب است. دروغ شما دروغ نیست، دروغ ما بد است. بنده درمیان دوستانم کسانی را می شناسم که تا کنون دروغی از آنها نشنیده ام و نورانیت و روحانیت در سکوت و سخن شان موج می زند و از هر نگاه و حرکت شان فرشته ای پر می کشد.

این دوستان که تمام زندگی و وجودشان جذب عشق خداست، زندگی شان نزدیک به سیره پیامبر و هماهنگ با آموزه های قرآن است، بدون اینکه با ادعای رمز گشایی آن را تحریف کنند و چیزی بگویند که از هیچ کلمه قرآن برنمی آید. آنها قضاوت در مورد دیگران را تنها با معیارهای الاهی درست می دانند و نظرشان در مورد عرفان حلقه و آقای طاهری این است که این موجود کثیف بازیچه کسانی شده که از حب جاه و شهرتش سوءاستفاده کرده اند و دین را به مسخره گرفته اند و دروغ گویی را برای خودشان حلال کرده اند و ادعاهای بزرگ را بدون اینکه بفهمند، چه می گویند به زبان می آورند و مردم را می فریبند و چیزی می گویند که به آن عمل نمی کنند و از تخیلات پوچ به هم می بافند و زبان شان به اراده شیطان حرکت می کند. این نظر کسانی است که بنده نور خدا را در چهره شان می بینم، عطر عشق او را از کلامشان استشمام می کنم، وقتی با آنها هستم از یاد خدا غافل نمی شوم و هر گاه کدورت ها بر دلم سنگینی می کند، قلبم را با دیدارشان و شنیدن سخنان شان جلا می دهم.

یکی دیگر از نشانه های نادقیق و نادرست بودن نوشته های این نامه به کار بردن تعبیر هزاران است. که خیلی از دهان مدافعان حلقه می شنوم. هزاران نفر درمان شدند، هزاران نفر معنوی شدند، هزاران نفر مسیحی بودند مسیحی تر شدند، هزاران نفر قرآن را می فهمند، و همه نتیجه اتصالات عرفان حلقه است.

خوب از هزاران بگذریم، یک هزار نفر از این ها را جمع کنید بیایید قم در حرم حضرت معصومه ماهم آنها را زیارت کنیم، اصلا یک قراری در حرم عبدالعظیم بگذارید این هزار نفر را یک بار ببینیم. البته اگر این کار را مرده پرستی و مکان پرستی نمی دانید.

در پایان باید عرض کنم بنده حمید رضا مظاهری سیف در پاییز سال 88 توسط یکی از مسترهای عرفان حلقه به نام آقای نقشینه اتصال را دریافت کردم و شاهد بودم که چه نیروی تاریکی که بازدارنده از عبادت و برانگیزنده هوس ها بود جریان یافت و در بدنم مشکلاتی پیش آمد. که با استمرار بر یاد خدا و قرائت قران به خصوص آیت الکرسی و البته ارتباط با دوستانی که پیش از این به حال خوش معنوی شان اشاره کردم، این وضعیت کنترل شد. و ذکر و زیارت و توجهات معنوی و پایبندی به شریعت موجب بی اثر شدن این ارتباط کثیف بود. ارتباطی که ممکن است در گام اول خوشایند و نشاط بخش به نظر برسد، اما اگر کسی معیار عقل و شرع را در دست داشته باشد، متوجه حقیقت ماجرا خواهد شد.

امیدوارم که خداوند نجات بخش شما باشد

 منبع: سايت حجت الاسلام و المسلمين حميد رضا مظاهري سيف

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا