یادداشت هایی برای عرفان حلقه

خلود در جهنم و سرنوشت روح الله

نویسنده: فاطمه میرزائیان

بنام خدا

یکی از مسائلی که در عرفان حلقه مطرح شده بحث “لزوم خاتمه جهنم “است که در کتاب انسان و معرفت صفحه 264آمده، طاهری در این کتاب می گوید با توجه به هوشمندی جهان و عشق خداوند به بندگانش نمیتوان پذیرفت کسی در جهنم جاودان باشد! او  خلود را اینگونه معنی میکند: “چون درمراحل بازگشت به مبدأ، زمان معنا ندارد پس در هرمرحله  احساس جاودانگی میشود”
 
اما خلود به معنی: برائت و دوری هر چیز از معرضیت برای فساد و باقی ماندنش بر صفت و حالتی است که دارد و اخلاد هر چیز به معنی دائمی کردن  حکم به بقاءآن است، و خلود در جنت به معنی بقاء شیء است بر حالت خود؛ بدون اینکه در معرض فساد قرار بگیرد (راغب اصفهانی،مفردات) نه به معنی عدم وجود زمان.
 
طاهری در ادامه می پرسد: “آیا ممکن است کسی از جهنم خارج نشود؟ و بعد پاسخ می دهد: نه و در ادامه دلیل می آورد که “هریک از انسان‌هایی که در جهنم قرار می گیرند، دارای دو بخش “من ثابت” و “من متحرک” هستند که اولی همان روح الله است. ماندگاری در جهنم به معنای جهنمی بودن “روح الله” و سوختن آن می باشد (انسان و معرفت ص 266)
 
طبق گفته طاهری جهنم نمیتواند جاودان باشد که این گفته مخالف نص صریح قرآن است، طبق آیات قرآن افرادی در آتش جاودانند و هرگز از آن خارج نمیشوند؛ مانند کافران و مشرکان و ظالمین، مسأله خلود در آتش برای مشرکان مسلم است؛ چون گناهی است که هرگز بخشیده نمیشود (ان الله لا یغفر ان یشرک به…. /نساء 48 و 116) چون با شرک عبودیتی نیست. و عذاب جاودان برای ظالمین وعده داده شده است (ثم قیل للذین ظلموا فذوقوا عذاب الخلد/یونس56) و خداوند برای دشمنان خود وعده آتشی در خانه ای جاودان داده است (ذلک جزاء اعداءالله النار لهم فیها دار الخلد/فصلت 28) یعنی خانه ای از آتش که هرگز از آن خارج نمیشوند،و آیات بسیاردیگر دلالت بر این معنا میکند،بعضی از گناهان نیز اگر گناهکار بدون توبه از دنیا برود خلود در آتش برایش حتمی است مانند ربا، زنا، قتل (فرقان 69)
 
سرنوشت روح الله
با این توضیح بخش اول سخن طاهری رد میشود. حال بخش دوم یعنی سرنوشت روح الله:
از روایات بر می اید که در صدر اسلام و در زمان ائمه ع این توهم برای برخی پیش آمد که ناگزیر چیزی از خدا در انسان وجود دارد، یعنی گویی چیزی از خدا جدا شده و به درون انسان آمده است. کم و بیش در برخی مکاتب فلسفی چنین گرایش هایی وجود دارد، گاهی بیان می‌شود که انسان از دو عنصر الهی و شیطانی تشکیل شده که موجب می‌شود فکر کنند انسان در تکامل خود خدا خواهد شد،
 
در برخی روایات آمده از امام معصوم ع سئوال شده: آیا چیزی از جوهریت خدا در انسان وجود دارد؟ ایشان فرمودند: این حرف ها کفر است و هرکس این سخنان را به زبان بیاورد از دین خارج شده
 
روح  انسان مخلوق خداست، از امر خداست، خدا جزء ندارد، بسیط است، چیزی از خدا کم نمیشود و اضافه هم نمیشود، پس عبارت (نفخت فیه من روحی/حجر 29) و یا عبارت (من رو حنا/انبیاء91) و(من روحی/سجده9) این نیست که چیزی از خدا جدا شده، از قبیل اضافه جزء و کل نیست، بلکه اضافه تشریفی است؛ مثل خدای ما، عالم ما و… یعنی نوعی اختصاص مطرح است.
 
در عبارت روحی، روحنا و… چیزی بیشتر از رابطه خالق و مخلوق را نکرده، مثل اینکه به کعبه می گوییم بیت الله، این به معنی این نیست که خانه خداست که در آن ساکن باشد، این بخاطر شرافت این مکان است، پس از قرآن بر می آید که در آدمی جز بدن چیزی بسیار شریف وجود دارد، ولی مخلوق خداست؛ نه جزئی از خدا، تا آن چیز شریف در انسان بوجود نیاید، آدمی انسان نمی گردد و چون در حضرت آدم بوجود آمد شأنی یافت که باید فرشتگان در برابر او خضوع کنند، البته این شرط کافی نیست، شرط لازم است برای انسان کامل شدن.
 
با این توضیحات نظر طاهری رد میشود. از اینگونه موارد در کتب و سخنان طاهری بسیار است که مخاطبان باید با درک عمیق مسائل دینی و مراجعه به منابع اسلامی تناقظات آموزه های عرفان حلقه با قرآن اسلام را دریابند.
 
منبع:
 
تفسیر المیزان،علامه محمد حسین طباطبائی
کتاب انسان شناسی آیت الله مصباح یزدی
کتاب انسان و معرفت محمد علی طاهری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا