تحریف واژه ها در فرقه حلقه برای ایجاد انحراف
آیا الفاظی مانند تسلیم، شاهد، موحد، وحدت، کثرت و دهها واژهی دیگری که طاهری در عرفان حلقه بهکاربرده است، همان واژههای اسلامی و عرفانی هستند؟
محمدعلی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه بنا بر مصالح و منافع خود، متوسل به جعل واژگانی شده است که غایت آن «تولید مغالطهی اشتراک لفظ» است. او در فرقهاش اصطلاحاتی را ایجاد کرده و معانی پارهای از الفاظ اسلامی و عرفانی را دگرگون ساخته است و هنگامی که آنان را به کار میبندد، مُستند به آیات قرآنی، اصطلاحاتِ عرفانی و اشعار ایرانی میکند تا عامدانه تولید مغالطه کرده و به اهدافی دستیافته باشد.
توضیح مغالطهی اشتراک لفظ
منطقیون گفتهاند اگر لفظی که دارای معانی متعددی است در یک نوشتار یا گفتار بهکاربرده شود، بدون آنکه قرینهای دال بر معنای اصلی، در گفتار و نوشتار باشد، فرد مرتکب مغالطهی اشتراک لفظ شده است؛ و این اشتراک در لفظ تولید خطا میکند. به گفتهی شاعر:
«اشتراک لفظ دائم رهزنست
اشتراک گبر و مؤمن در تَنست»[1]
طاهری بهطور عامدانه واژههای اسلامی و عرفانی را دگرگون کرده است تا افزون بر ارتکاب مغالطه به اهدافی که اشاره خواهیم داشت دست یابد.
اهداف طاهری از دگرگونی مفهوم واژهها
در زیر سه انگیزه طاهری از دگرگونی در مفاهیم واژههای اسلامی و عرفانی را مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) اسلامی و عرفانی سازی فرقه
ازآنجاییکه فرقهی طاهری یک جریان کاملاً التقاطی و غیر اسلامی و بَل غیر عرفانی است، او برای پنهانسازی این التقاط و به جهت امتداد حیات این فرقهی ضد اسلامی و عرفانی در جامعهی اسلامی و ایرانی، دست به دامان واژههای اسلامی و عرفانی شده است تا پیشینهی آموزهها و فرقهی نوظهورش را با واژهسازیها به قدمت اسلام و عرفان اسلامی مستند کرده و خود را در مسیر اسلام و عرفان نشان دهد.
ب) علمی و عرفانی نشان دادن فرقه
طاهری که مروج عرفان عوامانه و کوچهبازاری است و پیروان فرقهاش را عوام جامعه تشکیل میدهند و از طرفی با بررسی درونمایه کلاسهای او بهخوبی عامیانه سخن گفتن و عامیانه اندیشیدن او هویداست، برای گریز از این مشکل و برجسته نشان دادن خود، به پشتیبانی یارانش در تعدّد و تکثّر بخشی کتب و مقالاتش آن هم در قالب اشعار و اصطلاحات عرفانی و احیاناً دینی همّت گمارده تا از این رهگذر فرقهاش را علمی و عرفانی نشان داده باشد.
ج) فریب مخاطب
مطابق با دو دلیل ذکرشده، «پیشینهسازی» و «علمی سازی» یک فرقهی تُهی از قدمت و دانش، فریب محسوب میشود و برای دستیابی به دنیا و مقابله با دین الهی انجام میشود.
بررسی واژههای دستخوش تحریف
پس از مقدمات یادشده به واژههایی که طاهری آنها را دستخوش تحریف کرده است میپردازیم. اوّلین واژهی مورد بحث، «تسلیم» است که در «عرفان حلقه»، «اسلام» و «عرفان اسلامی» به بررسی آن میپردازیم و سپس به چگونگی دگرگونی آن توسط طاهری اشاره میکنیم.
1) تسلیم[2]
الف) تسلیم در فرقهی حلقه
در فرقهی حلقه «تسلیم» همان شاهد و نظارهگر بودنِ بیمار در هنگام درمان و در اتصال قرار داشتن است. تسلیم در عرفان کیهانی به جهتِ تحقّقِ درمان، یک شرط اساسی است که بدون آن فرآیند درمان محقق نمیشود. طاهری دراینباره نوشته است: «شرط اساسی برای نتیجه گرفتن از فرادرمانی، حضور بی طرفانه فرد در این حلقه است که به صورت یک شاهد و نظارهگر در این حلقه شرکت داشته باشد»[3]. درجایی دیگر تسلیم را «عدم انجام هر کاری در حلقه»[4] تعریف کرده است.
مسئلهی تسلیم بودنِ در حلقهی اتصال بهاندازهای در مکتب طاهری مهمّ است که از او بهعنوان تنها شرطِ لازمِ حضور در حلقه تعبیر میشود. طاهری میگوید: «تنها شرط حضور در حلقهی وحدت «شاهد» بودن است»[5]. سپس در تعریف شاهد گفته است: «شاهد کسی است که نظاره گر و تماشاچی باشد و در حین نظاره، هیچ گونه قضاوتی نداشته و هر گونه اتفاقی را در حلقه مشاهده کرده، زیر نظر داشته باشد و در حین مشاهده از تعبیر و تفسیر جدا باشد»[6].
تسلیم بهعنوان یکی از محورهای بنیادین در عرفان حلقه کاملاً بیارتباط با دین و ایمان و تسلیمِ در مقابل خداوند است. به گفتهی طاهری: «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقهی وحدت لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است»[7]. از این گفتار طاهری بهخوبی متوجه میشویم که تسلیمی که در عرفان حلقه مطرح میشود، در این خلاصه میشود که فرد بدون پیشداوری و قضاوت، خود را در اختیار طاهری یا یک مَستر عرفان حلقه بگذارد تا آنها بر روی او آزمایشهای خود را انجام دهند.
ب) تسلیم در اسلام
تسلیم در ادبیات عرب دارای معانی بسیاری است که یکی از برجستهترین معانی آن که مطابق با برخی از آیات قرآنی میباشد عبارت است از «انقياد و طاعت». لغویون در تعریف «تسلیم» گفتهاند «و التَّسْلِيمُ: الرِّضَا بمَا قَدَّرَ اللَّهُ قَضاهُ و الانْقِيادُ لأَوَامِرِ و تَرْك الاعْتِراض فيمَا لا يلايم»[8].
تسلیم در اندیشهی اسلامی دارای درجاتی است[9] که از تسليم ظاهرى به زبان آغاز میشود سپس پذيرش قلبى و عملى را در پی دارد و آنگاه محصول دو مرحلهی پیشین انقياد كامل همه قواى وجودى انسان در برابر خداوند متعال را شامل میشود.
و دستیابی به مراحل سهگانهی تسلیم تنها از رهگذر انجام فرامین الهی و ترک نواهی پروردگار محقق میشود. به خلاف تسلیمی که در عرفان وارهی حلقه بدون دین و اعتقاد هم به دست آمدنی است.
ج) تسلیم در عرفان اسلامی
در متون عرفانی تسلیم به «هو الانقياد لامر اللّه تعالى و ترك الاعتراض فيما لا يلائم»[10] یا همان «انقياد فرمان حق و ترك اعتراض» تعریفشده است. عبد الرزاق كاشانى از تسلیم، به «هو أن يكمل العبد نفسه إلى ربه فى جميع أحواله. لكن مع بقاء مزاحمة من العقل و الوهم»[11]. تعبیر کرده است. دیگری تسلیم را در مراحل و احوال گوناگون بررسی کرده در مورد تسلیم در احوال نگاشته است «تسليم العلم إلى الحق ليقوى الحب و يشتد الجذب»[12].
عارف معاصر مرحوم امام خمینی رضوان الله علیه دربارهی تسلیم فرموده است: «تسليم» عبارت از انقياد باطنى و اعتقاد و گرويدن قلبى است در مقابل حق پس از سلامت نفس از عيوب و خالى بودن آن از ملكات خبيثه؛ و چون قلب سالم باشد، پيش حق تسليم شود»[13].
بالاترین درجهی تسلیم در سلوک و عرفان انقياد محض است. آیه الله جوادی آملی گفته است «سالك واصل در اين مرتبه همه شئون علمي و عملي را در اختيار خداي سبحان قرار ميدهد، بهطوري كه هرگز انديشهاي قبل از علم فعلي خدا و انگيزهاي قبل از اراده فعلي آن حضرت ندارد»[14].
تغییر ماهیتِ تسلیم در فرقهی حلقه
مطابق با آنچه که برای تعریف تسلیم در دین اسلام و عرفان اسلامی در این نوشتار بیان شد به خوبی متوجه میشویم که بنیان گزار فرقهی انحرافی حلقه از آنجایی که ذهنِ مسلمانان ایرانی، با واژه ای مثل «تسلیم» اُنس دیرینه داشته است، این واژه را انتخاب کرده است تا «تسلیم اسلامی و عرفانی» را دستخوش تحریفات خود ساخته و طریقهی جدیدی را مقابل اسلام و عرفان بنا نهاده که تنها در ظاهر و لفظ با اسلام و عرفان اشتراک داشته باشد و در معنا و مفهوم تفاوت اساسی و جوهری دارد.
طاهری برای اثبات یکی بودن تسلیم حلقه ای با تسلیم دینی استناد[15] به اشعاری مثل:
نيسـت كـس را از توكل خوبتر
چيست از تسليم خود محبوبتر[16]
یا:
ز مي بنيوش دل در شاهدي بند
كه حسنش بسته زيور نباشد[17]
و پاره ای از اشعار دیگر[18] دارد تا برای فرقهی خود آبرویی خریداری کند، غافل از اینکه تسلیمی که او از آن سخن میگوید، آنچنانی که در جای خود[19] اثبات کردهایم نه دینی است و نه عرفانی و در مُتعلَّق تسلیم و چگونگی تسلیم در حلقه با اسلام و عرفان متفاوت است.
به سایر واژهها در مقالاتی دیگر اشاره خواهم کرد ان شاالله.
نویسنده: امین شمشیری
[1] – مثنوی، دفتر ششم.
[2] – در مقاله ای مجزا به تسلیم در عرفان حلقه و اشکالات آن و تفاوت آن با تسلیم اسلامی پرداخته ائیم.
[3] – انسان از منظری دیگر، ص 74.
[4] – جزوهی ترم 1، ص 43.
[5] – انسان از منظری دیگر، ص 91 و 94- عرفان حلقه ص 39، اصل 22.
[6] – همان.
[7] – انسان از منظری دیگر، ص 125.
[8] – تاج العروس من جواهر القاموس؛ ج16، ص: 351.
[9] – بنگرید به: اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، ج1، ص 242.
[10] – كتاب التعريفات، ص 25.
[11] – لطائف الأعلام فى إشارات أهل الإلهام؛ ج1؛ ص 260.
[12] – اصطلاحات الصوفية؛ ص 115.
[13] – شرح حديث «جنود عقل و جهل»، ص 401.
[14] – تفسیر تسنيم، جلد 7، صفحه 147.
[15] – در کتاب انسان از منظری دیگر، ص 94.
[16] – مولوی.
[17] – جزوه ترم یک، ص 43.
[18] – در حريم عشق نتوان دم زد از گفت و شنود** زانكه آنجا جمله اعضاء چشم میباید بود و گوش
[19] – در مقالهی اشکالات بر تسلیم حلقه.