اخبار عرفان حلقه

عرفان حلقه اسلامی نیست

خانم مغیثی دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد عرفان اسلامی و از پژوهشگران موسسه بهداشت معنوی در مصاحبه ای عرفان حلقه را ناهماهنگ با عرفان اسلامی دانست.

 آیا عرفان حلقه عرفان ایرانی است یا اسلامی؟
امروز در جهانی قرار داریم که اندیشه های غیر ناب مانند کالایی جدید با ظاهری زیبا در مقابل مصرف کننده قرار می گیرد و از انواع تکنیک ها و ظرافت های روحی انسان استفاده می شود تا مجذوب ظاهر این کالای بدلی شود و به راحتی از اندیشه های اصیل خود فاصله بگیرد و هر چه ابعاد جذابیت این کالا به نیاز مردم نزدیک تر و به کالای اصیل شبیه تر باشد نزد مردم پذیرفته تر است. عرفان حلقه یا عرفان کیهانی هم برای اینکه افراد را به خود جلب کند سعی دارد با تکیه بر حس ایران دوستی مردم و عنوان ایرانی بودن کالای خود را عرضه کند و از طرفی مبانی خود را هماهنگ با ارزش های فرهنگ اسلامی نشان دهد

در واقع مطالب و آموزه هایی که به اسم عرفان حلقه ارائه شده، نه با اسلام ساز گار است و نه با فرهنگ ایرانی. تلاش هایی هم که برای ایرانی یا اسلامی نمایاندن آن صورت گرفته یا موجب تحریف تعالیم اسلام شده و یا به تعارض و تناقض با سخنان پایه گذاران این فرقه کشیده شده است.

مولفه های عرفان اسلامی چیست؟
عرفان اسلامی یک نظام محکم است در حقیقت می توان گفت مجموعه ای از مولفه های مختلف است و قرار دادن این قطعات در کنار هم تصویر یک پازل را می سازد. شاید بتوان سه مولفه را به عنوان مهم ترین ها ذکر کرد: اصلی ترین مولفه آن خدا محوری است. در عرفان اسلامی خدا به عنوان یک قادر مطلق مطرح می شود و تمام جهان مانند صفرهایی هستند که در کنار “یک” معنا پیدا می کنند و ارزشمند می شوند و آن “یک ” خداست به عبارت روشن تر تمام هستی وجودشان را از خدا گرفته اند و جلوه ای از او می باشند. مولفه دوم عرفان اسلامی شریعت محوری است. اسلام برنامه عملی زندگی را با تمام جزئیات از طریق آیات و روایات به ما رسانده است و هر کس با  انجام این برنامه در مسیر  عرفان قدم می گذارد. سومین مولفه آن آگاهی محوری است و این آگاهی در پرتو دین، یعنی شناخت خدا و شریعت که راه رفتن به سوی اوست، و عمل به آن به دست می آید و آن وقت تصویر درستی از خود و جهان هستی و خالق آن  حاصل می شود. اگر یک دیندار این سه را مد نظر قرار دهد ، خداوند نور عرفان و معرفت را به او هدیه می کند.

آیا این مولفه ها در عرفان حلقه وجود دارد؟
در عرفان حلقه مسلمان، مسیحی و معتقد به هر دین حتی کافر همه می توانند به شعور کیهانی متصل شوند و می توان گفت به طور کلی دین کم رنگ می شود و به جای آن رسیدن به وحدت الهی برجسته می شود. در اساس نامه عرفان حلقه اینطور نوشته شده است: ” کسانی که وحدت الهی را قبول دارند در راه رسیدن به آن انسانها را دعوت به اتحاد و آشتی با خود و جهان هستی می نمایند. ” این عبارت که ماهیت واقعی شان را نشان می دهد بر اتحاد با خود و جهان هستی تاکید می کند. در واقع این اتحاد را هدفی می داند که فرد بعد از اتصال با شعور کیهانی به آن می رسد. پس رسیدن به خدا در میان آموزه هایشان جایگاهی ندارد و بر این باورند که اساسا خدا قابل فهم و درک نیست و ما راهی به شناخت خداوند نداریم. و در نتیجه مستقیما هم نمی توانیم با خدا در ارتباط باشیم در حالیه با این نگرش “خلقت” بیهوده خواهد بود و خداوند دست به امری بیهوده زده است!!!
بر همین اساس از دیدگاه موسس این فرقه ، عبادت کنونی مردم عبادتی اصیل نیست و( به خیال خودشان) همه پس از آموزه های او با نماز واقعی آشنا خواهند شد به همین دلیل بسیاری از نمازخوان هایی که به این فرقه می پیوندند در همان ابتدای جلسات بی نماز می شوند. و در عوض به دنبال اتصال با شبکه شعوری عالم هستند. پس معنای شریعت از نگاه عرفان حلقه با شریعتی که در اسلام راهی برای رشد و کمال و نزدیکی به خداوند است ، متفاوت می شود.

اساسا عرفان ایرانی موجودیتی دارد؟ مولفه های آن چیست؟ آیا مولفه های عرفان ایرانی در عرفان حلقه وجود دارد؟
عرفان راهی به سری خداوند است که از طریق شهود و معرفت باطنی حاصل می شود و بزرگان ما عرفان را مغز و جان و حقیقت دین می دانند. در نتیجه عرفان در بستر مجموعه ای از معارف به نام دین ، شکل می گیرد . هر چند امروز برخی از این معنویت های نوین تفاوت بسیاری با دین های سنتی دارند اما بخش عمده آیین ها و اعتقاداتشان ریشه در دین سنتی آن منطقه دارد و یا خود را در مقابل با آن دین سنتی مطرح می کند در هر دو صورت به نوعی با دین سنتی در ارتباط هستند.
بنابراین نمی توانیم عرفانی به نام عرفان ایرانی مستقل از دین مطرح کنیم. عرفان امروز کشور ما در تعامل با اسلام است و بر ذوق و عشق تاکید دارد.  برخی معتقدند سرچشمه  عرفان ایرانی پیش از ورود اسلام در “طریقت مهر” ریشه داشت. در هر حال باید متذکر شد که دین و فرهنگ با یکدیگر در تعاملند و از آنجا که ایرانیان از فرهنگ بلندی برخوردار بودند با ورود اسلام تعالی یافته و به سرعت آن را پذیرفتند و با عرفان اسلامی هم خوان شدند که نمونه های ادبیات شاعران ما بر این مطلب دلالت دارد. اما درنهایت تعریف جامع و روشنی از عرفان ایرانی نداریم و باید آن را دربستر دین تبیین کنیم.
آیا راه رسیدن به معرفت و کمال در عرفان حلقه و عرفان اسلامی با هم شباهت دارد؟ تفاوت های آنها چیست؟
اساس این فرقه، درک شعور بودن عالم هستی است یعنی هر ذره ای در جهان در حقیقت ، نوعی شعور و هوشنمدی است اما هر شعور برای شعورهای دیگر ضد شعور محسوب می شود و به همین دلیل انسانها بین خود و دیگر پدیده ها تفاوت احساس می کنند و از طرفی منبع انرژی یا حلقه شعور کیهانی، روح القدس است. در عرفان حلقه ، افراد به حلقه های رحمانیت خداوند متصل می شوند و این اتصال تنها از طریق عرفان کیهانی امکان پذیر است و جز همراهی با این کلاسها و تفویض از جانب مسترها راهی وجود ندارد. آنها بارزترین مصادیق شرک را شخص پرستی ، روح پرستی ، مرده پرستی ، مکان پرستی ، کتاب پرستی ، خود پرستی ، دنیا پرستی و ظاهر پرستی می دانند و فقط رابطه بین خدا و انسان را هوشمندی و شعور الهی معرفی می کنند. در نتیجه قرآن، توسل و شفاعت ائمه و زیارتشان را رد می کنند و استفاده ابزاری از آنها را شایسته نمی دانند در حالی که واسطه گری شعور کیهانی میان خدا و انسان را صحیح می پندارند.
مبانی عرفان ناب اسلامی بسیار متفاوت از این است . هدف اصلی ، معرفت و شناخت عمیقی است که به نزدکی به خداوند منتهی می شود و خداوند در آیات و روایات فراوانی برای رسیدن به این مرحله کلیدهایی قرار داده است که یکی از آن شاه کلیدها توسل به ائمه اطهار(ع) است که هر کس بنا به ظرفیت وجودی خود با آنها ارتباط برقرار می کند و ائمه (ع) هم از او دستگیری می کنند. در عرفان اسلامی اعتقاد و ارتباط با ائمه اطهار(ع) یک بال پرواز است که بدون داشتن بال دیگری به نام قرآن پرنده روح به جایی نمی رسد و اینها دو گوهری هستند که پیام آور دین در میان مردم برای سعادتشان به یادگار گذاشته است و هر کس که به این دو گوهر دست پیدا کند و درک صحیحی ازآن داشته باشد راه کمال را می یابد و به خداوند نزدیک می شود.
با توجه به تعارض جدی عرفان حلقه و عرفان اسلامی در شناخت جایگاه رسول الله و اهل بیت که مقام ولایت عرفانی دارند و این بحث گسترده و پیچیده ای در عرفان نظری و عملی است، بهتر است کمی در مورد این موضوع صحبت کنیم. همانطور که گفتیم عرفان حلقه خدا را به طور نرم کنار می گذرد و رابطه معرفتی و عاشقانه انسان با او را قطع می کند. در گام بعد ولایت را به عنوان دومین مبنای عرفان اسلامی که اندیشه ها و آثار بزرگان عرفان سرشار از آن است، کنار می گذارند.
ولایت به معنای عرفانی یعنی نزدیکی به خداوند. این نزدیکی تا جایی پیش می رود که وجود سالک در نور خدا محو و فانی می شود. این نقطه طلایی و بالاترین درجه ولایت عرفانی است. شخص رسول الله و اهل بیت پاک او در اوج ولایت قرار دارند، به همین خاطر شناخت آنها به شناخت خداوند گره خورده است. و این به جهت توحید است. توحیدی که تمام وجود آنها را پر کرد و آنها را به عنوان بزرگترین نشانه های خدا در برابر چشم انسان ها قرار داد.
نور رسول الله و اهل بیتش همان نور خداست و آنها قدرت و اراده و علمی غیر از قدرت و اراده و علم خدا ندارند. این موضوع نقش آنها را در سلوک عرفانی دیگران مشخص می کند. کسی که در راه عرفان می رود چه بخواهد و چه نخواهد نور خدا را که در وجود رسول الله و اهل بیت متجلی شده می بیند و عشق به آنها را که عشق به نور و زیبایی خداست تجربه می کند. مقام معنوی پیامبر و اهل بیت از منظر عرفانی و یگانگی نور آنها با نور خدا به حدی است که بزرگان گفته اند کمال عرفان در این است که بدانی پیامبر و اهل بیتش خدا نیستند، بلکه عبد او هستند. با این وصف بی خبری عرفان حلقه از مقام معنوی پیامبر و اهل بیت، آنها را در تقابل با اسلام و عرفان اسلامی قرار می دهد.

درمان گری در عرفان حلقه و کراماتی که در میان عارفان مسلمان دیده می شود چه نسبتی با هم دارند؟
ابتدا باید تعریف درستی از کرامت داشته باشیم. علامه طباطبایی در کتاب بررسی های اسلامی می نویسند: کرامت امری خارق العاده است که به واسطه تقرب درپیشگاه خداوند و لطافت روحی و صفای باطن از انسان برای اثبات حق صادر می شود که مستند به علل و عواملی طبیعی است. عارف از خدا می خواهد که مریض شفا پیدا کند . یا مشکلی حل شود. ابن عربی کرامت را مساوی با استجابت دعا می داند. صاحب کرامت با جدیت در عبادت و بندگی به مقام کرامت می رسد و اینطور نیست که بالذات دارای مقام و کرامت باشد و صاحب کرامت اگر چه از اولیاء است اما در مورد کار خارق العاده اش ادعا و تحدی(مبارزه طلبی) نمی کند.
اما عرفان کیهانی معتقد است که فرادرمانی هدف نیست بلکه وسیله ای است برای شناسایی و آشنایی عملی با هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، شناختن گنج درون و رسیدن به دانش و کمال و مدعی است که تمام بیماری ها را شفا می هد البته در بسیاری از موارد ، خلاف آن دیده می شود. شخص تنها با اتصال به شعور کیهانی به درمانگری می رسد. برای این کار عمل و آگاهی خاصی لازم نیست و حتی باید بی طرفانه قضاوت کند و تنها بیننده باشد. دردوره هایی به نام “تشعشعات دفاعی”  که گاه با فریب کاری و بازی گری همراه است، نمایش می دهد که جن ها و نفوذ آنها در بدن انسان موجب بیماری است و آنها می توانند جن ها را خارج کنند و مدعی می شود که ما شما را هدایت می کنیم، ما نجات تان می دهیم. در حقیقت در عرفان حلقه درمانگری و استفاده از نیروهای شیطانی به عنوان وسیله ای برای جذب افراد است و دامی است تا افراد را درخود بکشد و بعد مبانی خود را القاء می کند و شخص در تحیر از آموزه های ابهام آمیز عرفان حلقه از باورهای دینی خود دست بر می دارد.

عرفان حلقه چه تناقضاتی با قرآن و مبانی تفکر شیعه اما می دارد؟
دربررسی مجموعة عرفان حلقه تناقضات بسیاری با قرآن و مبانی فکری شیعه دیده می شود اما به عنوان نمونه چند مورد را مطرح می کنم. یکی از راه های اتصال به شبکه شعور کیهانی را راه فردی می دانند و به آیة” ادعونی استجب لکم “ُاستناد می کنند که در این مسیر شخص به واسطه اشتیاق  بیش از حد خود به شبکه شعور کیهانی اتصال پیدا کرده و برای این اتصال ، وجود اشتیاق زایدالوصفی نیاز است واما آیه به طور کامل این است که ” و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم  داخرین” ” و پروردگارتان گفت مرا بخوانید تا پاسخ شما را بدهم. قطعا کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند به زودی به دوزخ وارد خواهند شد.” راه فردی را با این آیه استدلال می کنند در حالی که خطاب آیه به صورت جمع آمده است و از این آیه اشتیاق زائد الوصف و اتصال به شعور کیهانی  هم فهمیده نمی شود .
 راه دوم برای رسیدن به شعور کیهانی را، راه جمعی معرفی می کنند “واعتصموا بحبل الله جمیعا ” راه جمعی ، راهی است که در آن فرد در حلقه وحدت قرار می گیرد. این حلقه ، سه عضو دارد شعور کیهان، فرد متصل کننده و فرد متصل شونده . با تشکیل حلقه بلافاصله فیض الهی در آن به جریان افتاده و انجام کارهای مورد نظر در چارچوب این عرفان با تشکیل حلقه های مختلف تحقق می پذیرد. آیات مورد استنادشان 61و62 سوره آل عمران است که می فرماید “یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لاتموتن الا و انتم مسلمون و اعتصمو بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا” “ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوا بورزید آن طور که شایسته تقوای الهی است و از دنیا نروید مگر اینکه مسلمان باشید و همگی ریسمان خدا را بگیرید و متفرق نشوید.” دعوت خدا به گرفتن ریسمان الهی به اهل ایمان امر شده و پیش از آن به تقوا آن هم تقوایی شایسته خداوند امر فرموده است. در حالی که این دو رکن در پیوستن به حلقه های عرفان حلقه معنایی ندارد. و اگر هم شعور حبل الله باشد. با حضور متصل کننده و متصل شونده ، در واقع ما دو نفر داریم و این باید تثنیه باشد نه صیغه جمع و البته در عرفان حلقه خدا هم از اعضای حلقه به شمار می آید در حالی که او فراتر از کثرتی است که به شمار آید و در کنار ما جمع شود. اینها تنها دو نمونه از مواردی است که عرفان حلقه برای مستند کردن خود و جذب افراد از آن استفاده می کند و بعد مبانی خود را به آیات تحمل می نماید.
در پایان باید گفت گرایش به معنویت در تمام انسان ها دیده می شود اما برخی برای سیراب کردن این نیاز جام های زهر آلود را در مقابلشان قرار می دهند تا از مسمومیت آنها در پیشبرد اهداف خود بهره بری کنند. عرفان حلقه هم یکی از آنهاست و اولین نبوده و احتمالا آخرین هم نخواهد بود. پس لازم است اندیشمندان جامعه در بالا بردن سطح اگاهی مردم تلاش بیشتریکنند و از سوی دیگر امیدوارم مردم عزیزمان هم با دقت در ملاک های دینی و مقایسه آنها با چنین فرقه هایی در دام مهلک آنها گرفتار نشوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا