یادداشت هایی برای عرفان حلقه

راست و دروغ های عرفان حلقه

 
بنام خدا
این نوشتار صرفا بنا بر تحقیقات و مشاهدات این بنده نوشته شده است.. اینجانب هیچگونه شرکتی در این جلسات نداشته ام اما با مشاهده ی حالات دوستان و اقوام بسیار نزدیکم که در جلسات این فرقه شرکت داشته اند بر آن شده ام که بعنوان یک فرد معمولی نتیجه ی تحقیقاتم را بر روی کاغذ بیاورم…. در این نوشتار سعی بر نهایت بی طرفی و عدالت در گفتار شده است و در انتها نتیجه گیری به عهده ی خود دوستان میباشد…

مطمئنا سایتها و تارنماهای فراوانی را دیده اید که چه موافق و چه مخالف عرفان حلقه سخنها گفته اند…. نکته ی جالب توجه و البته مشترک  در بین موافقان و مخالفان حلقه اینست که  اغلب هر کدام دیگری را به جاهل بودن و قرارداشتن در ظلمات و پی نبردن به حقیقت مطلق محکوم میکنند.. اما دلیل این امر چیست؟
دلیل اینکه پیروان حلقه حاضر به پذیرش ادعای مخالفان مبنی بر نادرست بودن راه و روش و مسلکشان نمیشوند اینست که آنها تجربیات عرفانی ای داشته اند که بنا به اعتقادشان دیگران قادر به فهم و درکشان نیستند. (البته تا وقتی که تسلیم نشوند).. این امر در بین تمامی فرق و ادیان مختلف نیز به چشم میخورد.. مسیحی میپندارد فقط خودش به حقیقت دست یافته و تنها خودش شاهد این الطاف الهیست… مسلمان نیز همینطور… یهودی نیز…. هر کدام چون تجربیات عرفانی و شهود قلبی در زمان مناجات یا هر زمان دیگری داشته اند گمان میکنند مسیرشان درست است.. اما حقیقت اینست که  اهل هر دین و مذهبی که باشید (چه حق و چه باطل) این وعده ی خداوند است که هرکسی که در راه جستجوی حقیقت و رسیدن به قربش  بکوشد را متوجه الطاف و جذبه ی الهی  (شهود قلبی) کرده و او را به راه راست هدایت خواهد کرد… عزیزان پیرو عرفان حلقه نیز  بعضا  با صفا و خلوص در راه رسیدن به کمال گام نهاده اند و بی نصیب از این الطاف نخواهند بود اما مشکل اینجاست که تبعضی تجربیاتی که دارند که باعث نورانی شدن دلشان میگردد به نظر بنده هیچ ربطی به عرفان حلقه ندارد و صرفا لطف خداوندست که چون در راه رسیدن به حقیقت تلاش میکنند شامل حالشان شده است. (البته بنظر بنده این الطاف اصولا جنبه تشویقی و محرک برای سالکین دارد و همیشگی نخواهد بود که صد البته اگر راه درست باشددر مراحل بعدی این الطاف گسترده تر نیز خواهند شد.

تا نباشد از سوی معشوق کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

خلاصه ی بحث اینکه وجود چنین حالات عرفانی در فرد دلیل بر حقانیت راه نمیشود.. اینجانب مسلمان زاده نیستم و بعدها به مذهب تشیع مشرف شده ام و اینرا با تمام وجود خدمتتان عرض میکنم.. باور کنید و باور کنید در ایتدای مسیر کمال این الطاف و جذبه های الهی چیز غیرمعمولی نیست و البته به نظر من هر راهی مسیر کمال نیست.عزیزانی که از حلاوت و شیرینیهای کلاسهای عرفان حلقه سخن میگویند این نکته را در نظر داشته باشند… بیایید تعصب را کنار بگذاریم و با تمام اعتقادمان 1 درصد احتمال بدهیم که شاید و شاید راهمان اشتباه باشد… برای رسیدن به کمال باید مسیری مطمئن انتخاب کنیم البته عرفان حلقه خودش را چنین مسیری معرفی نمیکند و اذعان میکند تا جایی از مسیر را نشان خواهد داد و بعد از آن بعهده ی سخود سالک خواهد بود.. این رها کردن سالک در این وادی پر خطر امری معقول به نظر نمیرسد….

پس به یاد داشته باشیم بیشتر تعصبات ما را تجربیاتی نتشکیل میدهند که میپنداریم دیگران قادر به درک آن نیستند..

چند مساله ی غامض عرفان حلقه:
فرادرمانی: روی صحبتم با هواداران عرفان حلقه است… عزیزان باور کنید و باور کنید طبق پژوهش این بنده ی حقیر “شاهد بودن” و “تسلیم و ناظر بودن” نقطه ی ورود اجنه و شیاطین و راه نفوذ نیروهای شیطانی در وجود شما و زندگیتان میباشد…. تو را به خاطر خدا دست از این کار بکشید…. باور کنید دقیقا بر خلاف چیزی که گفته میشود دقیقا همین کار باعث ورود اجنه به زندگیتان میباشد.. اگر بعد از تسلیم شدن شاهد اتفاق پیشامدهای عجیب و غریب هستید باور کنید روح و قلبتان مسخر جنیان شده است و مطمئن باشید تا خودتان به سراغشان نروید آنها قدرت تسخیر شما را نخواهند داشت (سوره جن آیه ی 6)
شاید زمانیکه مستر و یا شخصی عمل فرادرمانی را انجام میدهد شما شاهد اعمال و رفتار عجیب و غریبی باشید مثلا روح یک شخص دیگر به زبان دیگر سخن گوید اما باور کنید اینها تمام تلقینات اجنه و شیاطین میباشد و چیزی نیست که تازگی داشته باشد و امثال این اعمال را در جلسات جن گیری و احضار اجنه و ارواح به کرات دیده ایم. اگر عجیب و غریب بودن امری دلیل بر خقانیت آن چیز باشد این بنده ی حقیر الان باید جزو مریدان دراویش گنابادی و یا صوفیان مشهد بودم که اعمالی به مراتب متحیرالعقول تر انجام میدهند. ناگفته نماند در طی فرادرمانی به احتمال زیاد حال بیمار بهتر شود اما مطمئن باشید و مطمئن باشید این شفا موقتی ست و از قدرت و اختیارات محدود جنیان میباشد که قادر به شفانمایی هستند.
 
شاید مرا متهم به افراط گرایی بکنید اما به نظر بنده ی حقیر  عرفان حلقه جنبشی بوجود آمده توسط ماسون ها و کابالائیستهای یهودی است که البته هدفشان براندازی نرم اعتقادات اسلام شیعی میباشد… که البته با روش  تلبیس حق و باطل وارد عمل شده است تا هم حق را حق نشان دهند و هم باطل را حق نشان دهند که البته از خصائص شیطان است… در این طمانه که هر کس به راحتی به هر فرقه ای گرایش پیدا نمیکند دلیل جذب این افراد به این فرقه نیز همینست.. مطمئن باشید تمام حرفهای عرفان حلقه دروغ و کذب نیست که نیمی از آن حقیقت مخض است.مردم از همه جا بیخبر با فطرتی خداجو چون با این حقایق روبرو میشوند و حلاوت و شیرینی آنرا تجربه میکنند متاسفانه این حقانیت را به کل آموزه های این فرقه تعمیم میدهند که این کار بسیار اشتباهیست… باور کنید اگر بخواهیم با دیدی بیطرفانه به آموزه های این فرقه بنگریم با مسائل غیرقابل قبولی مواجه میشویم اما چون قبلا در پاره ای از موارد حسن نیت حقایقی در این فرقه  ثابت شده ناچار بعضی از مردم غافل این مسائل را نیز بصورت بدیهی میپذیرند.
ناگفته نماند بهترین راه مبارزه با یک اندیشه و ایده اینست که ابتدا در ظاهر آن مکتب و ایده را بپذیریم و سپس با استفاده و استناد به ارکان فکری خود آن مکتب آنرا زیر سوال ببریم… چیزیکه بنظر این بنده ی حقیر عرفان دارد با تشیع میکند…. کفر خواندن زیارت و توسل و تبرک جویی به بهانه ی اینکه مابین ما و خدا چیزی نباید حائل و واسطه باشد نمونه ای از این موارد است…مورد بعدی عرفان حلقه که این بنده نتوانستم آنرا بربتابم تقسیم کردن اعتقادات به روبنا و زیربنا و اینکه روبنا (مناسک و شرایع دینی) هر چه باشد زیاد مهم نیست.. حرفیست بس گزاف… از همین رو بارها دیده شده که خانمهای پیرو این فرقه که نماز میخوانند برای مثال بدون حجاب و یا بدون توجه به سمت قبله نماز میخوانند. دلیلشان هم اینست که مگر خدا با ما نامحرمست و در ضمن خدا همه جا هست و نه فقط سمت قبله. اما در جواب باید گفت: کسانیکه باحجاب و رو به قبله نماز میخوانند مگر خدا را نامحرم میدانند یا مثلا اعتقاد دارند خدا فقط در سمت کعبه حضور دارد؟  این شرایع دینی برای سرسپردگی و تسلیم شدن در برابر خداست حتی و حتی اگر هیچ دلیل خاصی نداشته باشد… با اینکه میدانیم اکثر قریب به اتفاق احکام اسلامی دلیل عقلی دارند اما بر فرض اینکه دلیلی هم نداشته باشند نباید از انجام آنها سر باز زد… متاسفانه پیروان این فرقه سعی بر پیدا کردن دلیل برای احکام اسلامی است و به محض پیدا نکردن دلیل با ذهن محدودشان آن فریضه را به دلخواه خود تغییر میدهند…

البته عرفان حلقه از شیوه ی معکوس نیز استفاده میکند.. برای مثال نظریه ای که اسلام رد کرده را رد میکند اما در باطن و به شیوه ای زیرکانه سعی در القا و اثباتش مینماید… قضیه ی تناسخ ازینگونه موارد است…

مشکل دیگر این فرقه استفاده از قرآن به نفع عرفان حلقه میباشد…
….
قرآن به گونه ای نازل شده که هرکسی با توجه به درک و فهمش از آن بهره میبرد.. آقای طاهری دقیقا و دقیقا و دقیقا جوری تفسیر به رای نموده اند و جوری از آیات قرآن سخن به میان میاورند که گویی خداوند  نعوذبالله قرآن را در تصدیق و تایید حرفهای ایشان نازل نموده است..ایشان از هر آیه به نفع خود و در تایید صحبتهای خود استفاده میکند.. البته این استفاده های بیجا تنها به قرآن ختم نمیشود بلکه بیشتر شاعران و عارفان نامی را در بر میگیرد (حتی امام خمینی) .. فقط کافیست در شعری مثلا سخن از می. ساغر..باده. حلقه.نی. آتش. شرر.بلا. غل.مُل و غیره باشد… درست است که شعرا از کلمات فوق استفاده ی استعاری کرده اند اما برای مسیر کمال و نه عرفان حلقه… جالب اینجاست که عرفان حلقه خود را مبین و مفسر این مسیر میداند که بنده کاملا مخالفم زیرا هیچ شباهتی بین تعریفات این عرفان با عرفان اسلامی که به حق کاملترین نوع عرفان میباشد وجود ندارد

اینک بعید نیست که هواداران بگویند حالا کسی پیدا شده که بی تکلف و پیچیدگی ما را بسوی حق و خداشناسی میخواند که صد البته کاراتر از پیچیدگی احکامیست که توسط طلبه ها خوانده میشود… پس ما گفته های ایشان را سرمشق قرار میدهیم
…..
راه حق از راه انحرافی تمییز داده شده
و من الله توفیق

اگر خدا توفیقی دهد در نوشتاری دیگر سایر ایرادات وارده بر این فرقه را نیز مرور خواهیم کرد

 

نوید فرهمند

 

 

 

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. من فکر میکنم تعصبات شما کم از آنها نیست و مطمئنم روزی فرا میرسد که دیگر بساط دین و حزب و هر تجمع دیگری از این دست جمع میشود و انسانها به حقیقت وجودی خود و هستی می رسند و آنجا دیگر نیاز نیست بازیچه ی هر دین و مسلکی شد و این بازی های مسخره پوچ می نماید فقط کافیت انسان خویشتن خویش را کشف کند و خودش را بشناسد و به طبیعت توجه کند و از تمام تعاریف ارائه شده دوری کند.مثل حیوانی در جنگل که به زندگی خود در لحظه اشراف دارد و تماما تمرکز در لحظه است وبا توجه به توانایی حواسش دقیقا می داند چه میکند و چه میخواهد حتی اگر به آنچه میخواهد نرسد مرگش بیهوده نیست.حالا انسان را در ابعاد وسیع تر از لحاظ تسلط بر حواسش اگر به حال خود بگذارند رشدی بیشتر از آنچه تا به امروز داشته خواهد داشت فراموش نکنیم ما تک سلولی بیش نبودیم و الان اینگونه افاضات میکنیم کاش همان شرایط فراهم میشد و کل دنیا دست از نشان دادن راه بهشت و جهنم بر میداشت و این انسان خسته را بحال خود رها میکرد و نتیجه ی شگفت انگیز این آزادی را میدید.البته اگر طمع نان و شهرت بگذارد دکان دین و حزب و… جمع شود امن از این آآآآززز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا