محتوای نقد فرقه عرفان حلقه

متـن پیـاده شده‌ی قسـمت بیست و سوم برنامه‌ی نجـات از حلقـه در شبکه‌ی جهـانی ولایت

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسم الله الرّحمن الرّحیم، سلام خدمت بینندگان همراه باشبکه ی جهانی ولایت، دربرنامه ای دیگر از مجموعه برنامه‌های نجات از حلقه درخدمت شما هستیم بابررسی عرفان حلقه و فرادرمانی دردو قسمت گذشته، میهمان عزیزی داشتیم که تجربه دردناکی را درعرفان حلقه به دست آورده بودند و این تجربه رابرای ما روایت کردند در این قسمت هم از ایشان خواهش کردیم که دربرنامه ی ماتشریف بیاورند و ادامه‌ی ماجراهایی که درارتباط بافرادرمانی داشتند رابرای ما تعریف کنندتا هر چه زودتر بتوانیم خلاصه به یک جمع بندی از این ماجراب رسیم. سرکار خانم عابدی که از اصفهان تشریف آوردند و دربرنامه حاضرشدند، خوش آمدید.

خانم عابد: خیلی ممنون سلامت باشید

حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی زحمت کشیدید، واقعاً این راه دور را و دختر عزیزتان مهسا خانم که حالشان هم با اینکه مساعد نبود و این مسیر آمدندتا قم تشکرمی کنیم از شما.

خانم عابد: خیلی ممنون

حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی خوش آمدید، می‌خواهید سلام وعلیکی داشته باشید با بینندگان.

خانم عابد: سلام خدمت بینندگان عزیزشبکه ی ولایت.

حجت الاسلام مظاهری سیف: خب اگرموافق باشید ما یک مقدار ادامه داستانی که در د وقسمت گذشته شما بیان کردید را پیش برویم و ببینیم به کجارسید. تااینجا گفتیدکه بعداز این که مهسا در یک مرحله‌ای، اتصالی رافردی می آیدمنزل شما می‌دهد به او و بعد می‌گوید باید روزی یازده بار اتصال بگیرد، یازده تا بیست دقیقه بعد نتیجه‌ی خاصی حاصل نمی‌شود، حالا یک نتایج اولیه‌ای داشته دو سه روزاول، بعد از آن دوباره وضعیت برمیگردد به همان منوال و بعد در یک برنامه‌ی دیگری مستر دیگری ظاهراً می‌بیند مهسا را دریک مهمانی دیگری و بعد از آن برنامه می گویند که باید روزی شانزده بار اتصال بگیرد، یعنی تقریباً نزدیک به روزی پنج شش ساعت.

خانم عابد: گفتندچون دفاعیه گرفته الان شانزده بار باید اتصال بگیرد.

حجت الاسلام مظاهری سیف: یک مقدار می‌خواهم درمورد این دفاعیه یک توضیحی راعرض کنم خدمت بینندگان عزیز، عرفان حلقه مدعی است که یک چیزی به نام شعور کیهانی وجوددارد و این شعور کیهانی دارای حلقه‌های بی شماری است، هرکس می‌خواهد به نتیجه‌ای به قدرتی به اثری برسد باید به این حلقه‌ها یکی یکی وصل بشود. اولین حلقه‌ای که معمولاً از آن استفاده می‌کنند و افراد را اتصال می‌دهند، ارتباط می‌دهند به قول معروف حلقه‌ی فرا درمانی است که مدعی هستند هر بیماری را می‌تواند درمان کند این حلقه و یک حلقه دیگری دارند به نام حلقه‌ی تشعشع دفاعی که مهسا خانم بعد ازاین که آن حلقه فرادرمانی را می‌گیرد و خیلی نتیجه‌ی خاصی به دست نمی‌آورد می گویند باید حلقه‌ی تشعشع دفاعی راهم به او بدهیم که آن حلقه‌ی تشعشع دفاعی اساساً کارکردش این است که بنابر فرض و پندار عرفان حلقه‌ای‌ها جن‌ها می‌توانند در افراد مختلف رسوخ کنند، درکالبد دیگران وارد بشوند و این را علت بیماری‌ها می‌دانند و کار حلقه‌ی تشعشع دفاعی این است که این جن‌ها را می‌تواند بیرون کند. حالا گاهی اوقات از ارواح سرگردان هم صحبت می‌کنند و می گویند که هرکس که تاحالا از زمان حضرت آدم تاکنون از دنیا رفته و از این طریق اتصال به شبکه شعور کیهانی پیدانکرده روحش در زمین به صورت سرگردان باقی مانده و می‌تواند برود در دیگران رسوخ کند آنها مدعی هستند که حلقه‌ی تشعشع دفاعی می‌تواند جن‌ها و ارواح سرگردان راخارج بکند. ازاینجا ما نتیجه می‌گیریم که درواقع آن درمانگران عرفان حلقه برداشتشان این بوده که سردردهای مهسا به علت رسوخ جن‌ها یا ارواح سرگردان است و باید از طریق اتصال با حلقه‌ی تشعشع دفاعی این ارواح سرگردان دور بشوند. آن روزی شانزده بار اتصال هم که به ایشان داده می‌شده در واقع حلقه‌ی تشعشع دفاعی بوده حالا یا همه‌اش یا بعضی‌اش و فکرمی کردند که اگر این جن‌ها خارج بشوند برون ریزی صورت بگیرد یاآن ارواح سرگردان برون ریزی صورت بگیرد برایشان، مهساخانم درمان خواهدشد ولی آن روزی شانزده بار نتیجه‌اش به جایی می‌رسد که الآن ما متأسفانه شاهد هستیم که مهسا بیش از دو سال است که دیگر کلاً حرکتش را از دست داده و با وجود سلامت کامل دستگاه اعصاب و فیزیولوژی بدنش و همچنین ذهنی وروانی کاملاسلامت است اما هیچ حرکت کاملی نمی‌تواند داشته باشه. حالاگاهی اوقات ممکن است بتواند دستش را هم تکان بدهد ولی در مجموع این حرکات تعطیل شده. بااینکه کاملاً سالم است و با مادرش ارتباط داره. و حتی مادرش قبل از برنامه به من می‌گفتید که حافظه خوبی هم دارد و شماره کارت بانکی شمارا کامل شانزده رقم آن را حفظ است.

خانم عابد: بله کارت‌بانکی من را.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بله کارت‌بانکی شمارا. با توجه به این وضعیت سلامت ذهنی و روانی و جسمی که از درواقع دستگاه‌ها و روش‌های سنجش مختلفی هم استفاده‌شده و ایشان کاملاً سالم است ولی وضعیت این‌طور هست که می‌بینیم. خب بعد چه‌کار کردید شما؟ گفتید که یک روز جمعه‌ای صبح ساعت هشت حالش بد می‌شود با اینکه حالت غش هم نداشته است، یعنی دهانش کف نکرده بوده همه‌ چیز سر جایش، ذهنش کامل ولی می‌گویید که زبانش لای دندانش گیر گرده بود به یک نقطه‌ای اشاره می‌کرد و تکان‌های شدیدی بدنش داشت.

خانم عابد: من خودم این استدلال را دارم که این از ترس دختر من بدنش ازکارافتاده بود، چون دیدم با چشمم دیدم این دارد از یک‌چیزی می‌ترسد و چون به یک نقطه‌ای نگاه می‌کند و از آن چیز هراسان است و می‌ترسد و همینطور بدن خورد خورد از کار می‌افتد.

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی به قول عرفان حلقه‌ای‌ها جن‌هایی که در کالبدش رسوخ کرده بودند برون‌ریزی داشتند می‌کرد. آن‌ها این‌طور توضیح می‌دهند اتفاق را.

خانم عابد: بله و تا چند روز در بیمارستان که تمام بدن از کار افتاد فقط یک انگشت سمت راستش یک انگشتش بالا و پایین می‌رفت. همین با یک انگشت با من ارتباط برقرار می‌کرد. من آمدم در خانه و کلمات را روی مقوا نوشتم و گفتم انگار فکر می‌کنم مهسا می‌خواهد یک‌چیزی به من بگوید. تمام حروف الفبا را روی مقوا نوشتم و بردم در بیمارستان و تک‌تک نشانش دادم گفتم هرکدام که میدانی از چه این‌چنین شدی؟ از هر چه این‌چنین شدی، هرکدام که میدانی هرکدام آن کلمات را بگو تا من بنویسم ببینم چه هست. اولین کلمه‌ای که به او نشان دادم «ف» را که نشان دادم کلمه «فرادرمانی» که درست شد فهمیدم که بله. این از برنامه فرادرمانی به این روز افتاده است ولی خب خودم باور نکردم همان موقع؛ چون چیزی راجع به آن نمی‌دانستم اصلاً و بعد با یک نفر تماس گرفتم. با یک آقا و خانم جوانی بودند که این جا هم از آن‌ها خیلی تشکر می‌کنم خیلی به من کمک کردند. این‌ها در همین کار برنامه دینی بودند، خیلی مبارزه می‌کردند با این برنامه‌ها. این‌ها آمدند و

حجت الاسلام مظاهری سیف: با عرفان‌های کاذب مبارزه می‌کردند؟

خانم عابد: بله به‌طور مخفی مبارزه می‌کردند، علنی نبود کارشان. بعد این‌ها آمدند دیدند، تا من گفتم فرادرمانی این‌ها فوراً گفتند بله این از همان برنامه است که این‌طور شده است و کسانی دیگری هم داشتند که حتی خودکشی کردند، آسیب دیدند و کسانی دیگری هم بوده‌اند که این‌طور شده‌اند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: تازه آن موقع متوجه شدید که وارد چه راهی شدید!

خانم عابد: بله و فقط آن‌ها به من گفتند که فعلاً حرفی نزنید تا ببینیم دکترها چه می‌گویند تا بعد. دکترها هم هرچه می‌آمدند بالای سرش و می‌رفتند می‌گفتند که چیز خاصی ما پیدا نمی‌کنیم در این دختر شما.

حجت الاسلام مظاهری سیف: پس گفتند از همه نظر سالم هست؟

خانم عابد: بله گفتند سالم است و چیز به خصوصی در برنامه آزمایش‌هایش پیدا نکرده بودند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بعد چه شد؟ دیگر حالا بعدازآن یک روز

خانم عابد: من فکر کردم خب مثل آن باری که یکی از رگ‌های سرش متورم شده بود دوباره آن‌طور شده است و هنوز بازهم باور نمی‌کردم که این از اثر مثلاً این برنامه این‌طور شده باشد. هیچ، سی و هفت روز ما در بیمارستان بودیم تب خیلی شدیدی هم کرده بود. خیلی شدید!

حجت الاسلام مظاهری سیف: چی؟ تب شدید؟

خانم عابد: بله. همان شب تب خیلی شدیدی هم کرده بود.

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی همان جمعه بعدازظهر.

خانم عابد: نه صبح. همان شب از شب تب داشت. شب که خوابید آن شبی که این اتفاق افتاد حجت الاسلام مظاهری سیف: که صبح آن این‌طور شد؟ بله از شب یک تب خفیفی داشت بعد تب شدید شد خیلی. تب خیلی شدیدی هم کرد. بعد تب او آرام‌آرام آمد پایین ولی آن حالت‌هایی که پرش داشت و مرتب از یک‌چیزی می‌ترسید، این تقریباً تا بیست روزی در بیمارستان ادامه داشت.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بیست روز بیمارستان خوابید؟

خانم عابد: نه سی هفت روز خوابید.

حجت الاسلام مظاهری سیف: سی ‌و هفت یعنی تا شهریور در بیمارستان بود؟

خانم عابد: بله سی ‌و هفت روز در آی سی یو با همراه بود و مرتب می‌آمدند او را چک می‌کردند و می‌دیدند که هیچ، هیچی پیدا نمی‌کردند. حتی کمیسیون گرفتند برای او.

حجت‌الاسلام مظاهری سیف: یعنی آن حالت لختی و این‌ها وجود داشت در بدنشان؟

خانم عابد: بله؛ بدن لخت و بدنش مثلاً حالا تمام پرش را نمی‌کرد یک‌دفعه یک پایش پرش می‌کرد و یک موقعی یک‌صداهایی هم از خودش بروز می‌داد؛ که یک حالت به خصوصی به خودش می‌گرفت و لرزش بدنش را می‌داد و بعد یک‌ صدای به خصوصی در می‌آورد که حالا الآن این‌ها را تمام خوب شده است و الآن این‌ها را دیگر ندارد. پرش و این چیزها را دیگر ندارد. همان اول بود خوب شده است. بعد دیگر تا سی‌وهفت روز بعد با رضایت خودم، دیگر یعنی دیگر، آخرین کارهایی که باید برای این انجام بدهند را، پزشکان انجام دادند برایش، سوزن‌های سیستم ایمنی بدن به او زدند، آمپول‌های خیلی قوی به او زدند که این برگردد سه تا دانه آمپول‌ها را همان موقع به او زدند که این برگردد، ولی هیچ اثری روی بدن این نداشت، یعنی انگار یک چیز خیلی قوی‌تری داشت با این مبارزه می‌کرد با این بدن.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بعد از سی و هفت روز او را آوردید خانه؟

خانم عابد: او را آوردم خانه، بله، سی و هفت روز آوردیم او را خانه و دو روز بود که آورده بودم او را به خانه که، تلویزیون برنامه شوک را پخش کرد.

حجت الاسلام مظاهری سیف: خُب موضوع برنامه‌ی شوک چه بود آنجا؟

خانم عابد: بله، فرادرمانی و حلقه‌های عرفان و من دقیقاً دیدم همان حالاتی که مهسا انجام می‌داد، الان در همین‌ها، در همین آقایی بود نشان می‌داد همان حالات را دارد انجام می‌دهد، همان پرش‌ها و همان‌ها را من فهمیدم که این از اثر این، فرادرمانی و

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان در برنامه شوک فیلم‌هایی از جلسات تشعشع دفاعی را پخش کرده بودند؟

خانم عابد: بله، بله، به هر حال این خیلی‌ها حالشان بد شده بود، بله لرزه داشتند، این کارهایی که مهسا آن روز می‌کرد را دیدم همان حالت‌ها، آن‌ها هم دارند و زنگ زدم به فامیلمان و گفتم با دختر من چه کار کردی، چرا آن را به این روز انداختی؟ گفت نه این خودش مریض بوده است این جور شده است گفتم دکترها می گویند نباید این جور شده باشد، برای چه

حجت الاسلام مظاهری سیف: مشکلی ندارد.

خانم عابد: بله، مشکلی ندارد که این الان، بله ایشان می‌گوید خُب خیلی، نمی‌دانم چرا وقتی که می‌روند عرفان، عوض اینکه بروند عرفان به خدا نزدیک شوند، دروغگو می‌شوند. شدیداً دروغ می‌گفت اصلاً به تمام فامیل گفت، که اصلاً من دروغ می گویم اینها، این‌ها می‌خواهند مهسا مریض بوده است می‌خواهند پول بیماری‌اش را از ما بگیرند و به خاطر همین الان می گویند ما رفتیم و فرادرمانی روی او انجام دادیم

حجت الاسلام مظاهری سیف: مگر شما نیاز مالی داشتید که بخواهید پول بگیرید؟

خانم عابد: نه، نه، اصلاً، دروغ‌هایی می‌گفت، خُب فامیل‌ها هم باورش نمی‌کردند، چون بالاخره هم من را می‌شناختند و هم ایشان را می‌شناختند از همه لحاظی و این به دروغگویی خودش حتی در دادگاه هم ادامه داد من بعد از ایشان شکایت کردم

حجت الاسلام مظاهری سیف: شکایت کردید از همین که، در واقع آن فرد درمانگر را آورده بود منزل شما، اولین بار؟

خانم عابد: بله، بله، چون از یکی از اقوام نزدیکمان هم بود، این کار را انجام داد. و بعد گفتم، یعنی به او گفتم من شکایت نمی‌کنم، تو بیا ببین فقط این را چه کارش کردی؟ این دو تا یک زن و یک مرد به این انرژی دادند در آن جلسه این‌ها را بیاور ببینم روی این چه کاری انجام داده‌اند، او را برگردانند. گفت که این‌ها نیستند، من اصلاً نمی‌شناسمشان گفتم موبایلش را؟ گفتند آنها شماره موبایل به کسی نمی‌دهند. گفتم مگر می‌شود شما هر جلسه‌ای مهمانی می‌رفتید، مگر می‌شود شما موبایل از این‌ها نداشته باشید؟ گفت که نه نداریم. به هیچ وجه کوتاه نمی‌آمد و به دروغ‌های خودش ادامه می‌داد.

حجت الاسلام مظاهری سیف: شما هم رفتید از او شکایت کردید؟

خانم عابد: رفتم شکایت کردم، خلاصه آنجا در دادگاه بود که، دادگاه را هم سر کار گذاشت خیلی، خیلی دادگاه را هم سرکار گذاشت، تا یک روز، خلاصه با یک سندی که من بردم اقرار کرد. اقرار کرد که من مهسا را بردم و کاری نکردم یک دقیقه روی صندلی نشست و انرژی گرفته است و پس، رئیس دادگاه گفت پس این را برده‌ای فرادرمانی چرا چند جلسه است الان دادگاه را داری سرکار می‌گذاری، وقت دادگاه را می‌گیری. و از او اقرار گرفت که مهسا را برده است فرادرمانی در یک خانه، و خانه را هم مهسا برد نشان داد و رفتند از آن خانه فیلمبرداری کردند و چیزهایی داخل خانه، مهسا نشانه‌هایش را داد چه چیزهایی در آن خانه هست حتی رنگ بشقاب‌هایشان و مبل‌هایشان را، پرده‌هایشان، همه را نوشت مهسا روی تخته، چون من دستهایش را ماساژ داده بودم، با ماژیک می‌توانست بنویسد روی وایت بُرد، و نوشتند اما روی تخته و پلیسها رفتند دیدند که بله مهسا دارد درست می‌گوید. خانم سحرخوان هم سفت اقرار کرد که من اصلاً ایشان را نمی‌شناسم و نمی‌دانیم فرادرمانی چیست. اما من تا کلاس پنجم خواندم و من اصلاً سواد ندارم به آن صورتی که و

حجت الاسلام مظاهری سیف: عجب، همه را انکار کرد؟

خانم عابد: بله دروغ پشت دروغ و ظاهراً مثل اینکه الان که من فهمیدم مثل اینکه خود پسر همین سحر خوان بوده است که

حجت الاسلام مظاهری سیف: ارتباط داده به این؟

خانم عابد: ارتباط داده به این، بله.

حجت الاسلام مظاهری سیف: گفتید که یک آقا و یک خانم در آن جلسه به ایشان ارتباط دادند؟

خانم عابد: بله.

حجت الاسلام مظاهری سیف: آن خانم، که بود؟

خانم عابد: بله، خانم هم هنوز نمی‌دانم که بوده، نگفتند

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان

خانم عابد: بعد ما به دادگاه ادامه دادیم تا یک روز دادگاه صدایش زد، گفتند که دادیاری بود گفتند، به او گفت که خانم شما بروید آن کسانی را که به این انرژی دادند را تا پس فردا می‌آورید این جا، و من ببینم که چه کار با این کردند و ایشان هم قبول کرد، گفت باشد. اول گفت نیستند و این‌ها و آن آقای دادیار با ایشان دعوا کردو گفت نه این حرف‌ها را برای دادگاه نزنید قابل قبول نیست و باید بیاو ریدآنها را. ما پس فردا بلند شدیم خب من خیلی هم مشکل بود و این را گذاشتم پیش یکی از همسایه‌هایمان رفتم دوباره دادگاه، هرچه که رفتم تا ظهر نشستم دیدم خبری نشد رفتم پرسیدم گفتند نه بنا نبوده بیایند اصلاً نمی‌دانم چه طور شد که یهو ورق اصلاً برگشت انگار نه انگار که ما شکایتی کرده‌ایم و هیچ چه، و بعد ارجا دادند به پزشکی قانونی در صورتی که دختر من مریض نیست پزشکی قانونی چه طوری می‌خواهد عدالت را اجرا کند روی دختر من…

حجت الاسلام مظاهری سیف: تشخیص بدهد چون آنها بر اساس در واقع منابع پزشکی می‌توانند تشخیص بدهند دیگر اگر آسیبی بدنی مثلاً خورده باشد یا روانی این را پزشک یا روانپزشک می‌تواند تشخیص بدهد.

خانم عابد: بله، و من روزی که رفتم پزشکی قانونی، خب دکتر خودش آمده بود دیگر دکتر روماتولوژی هم بود که همه این‌ها مهسا را می‌شناختند گفتند که ما این مهسا را دیده‌ایم و دکتر خودش گفت حتی من این اواخر آمده بود در مطبم و به او گفتم انگار خیلی حالت بهتر شده و الان دارم این وضعیت می‌بینمش خیلی برایم سخت است و این بیماری که من فکر می‌کردم خب دکتر یک بیماری‌هایی می‌گفتند ولی بعداً می‌گفتند نه آن بیماری نیست که دارند می گویند احتمال یک بیماری‌هایی را می‌دادند برای خودشان، چون که نرسیده بودند هنوز به آنچه که می‌خواستند و دیدند که نه آن بیماری نیست و گفتند خود خانم دکتر گفتند که من تا حالا در عمرم یک همچین بیماری‌ای اصلاً ندیدم که بخواهم یک این جوری با این وضع چیز شده باشد حتی پیش یک چند تا روانپزشک هم بردم او را آنها هم همین را گفتند، گفتند ما تا حالا یک چنین بیماری ندیده‌ایم که با این وضع این‌جور شده باشد. بعد آنجا پزشکی قانونی یک کمی حالت مسخره طوری اصلاً با من حرف زد و با من به حالتی که مثلاً خرافاتی هستم، مگر می‌شود؟! و یک کم خندیند. من یکی از انجمن از یکی از خانم‌های انجمن نجات از حلقه هم دنبالم برده بودم یعنی آمده بودند آنجا، ایشان راجع به این برنامه برایشان توضیح هم داد ولی باز به حرف آن هم گوش ندادند و خیلی مسخره طوری با ما رفتار کردند و گفتند شما رد شدید الان اینجا؟! پزشک قانونی رد کرد. می‌خندید دوباره باید بروید از نو پول بریزید به حساب باز دوباره پزشکی قانونی مجدداً

حجت الاسلام مظاهری سیف: نوبت بگیرید معاینه بشود.

خانم عابد: نوبت بگیریم بله، و من دیگر دو دفعه رفته بودم هر دو بار رد کردند و من دیگر دنبال آن پی‌اش را نگرفتم چون که کار پزشکی قانونی نیست که الان این‌ها

حجت الاسلام مظاهری سیف: تشخیص بدهد.

خانم عابد: بررسی کند، بله.

حجت الاسلام مظاهری سیف: پس شما در دادگاه به نتیجه نرسیدید و زمانی که قرار بود شواهدی بیایند و بگویند که در آن جلسه چه اتفاقی افتاده و چه برنامه‌ای اجرا شده که مهسا این نتیجه را گرفته از همانجا یک دفعه دیگر ادامه پیگیری دادگاه متوقف شد!!

خانم عابد: بله

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسیار خوب در اصفهان هم شما شکایتتان را انجام داده بودید و…

خانم عابد: بله بله

حجت الاسلام مظاهری سیف: پیگیری می‌کردید. این هم حالا نکته‌ای است بالاخره اگر دادگاه قاضی متوجه نمی‌شود چه اتفاقی افتاده آیا مثلاً باید رها کرد پرونده را؟ یا باید از طریق‌های مختلف با مشورت و بالاخره هر طور که می‌شود معما را حل کرد نه این که رها کرد و صورت مسئله را پاک کرد. این هم حالا ما امیدواریم بالاخره حقوق این افرادی که در عرفان حلقه آسیب دیده‌اند یک کمی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد افراد زیادی هستند که می‌روند اعتراض می‌کنند شکایت می‌کنند بالاخره آسیب دیدن حالا نمونه مهسا نمونه‌ی خاصی است شدید است. جلسات گذشته ما پدر آیسان را این جا در برنامه داشتیم میزبانشان بودیم و توضیح می‌داد که ایشان هم خیلی موفق نبوده برای پیگیری اینکه حالا من دخترم تحت تأثیر یک مسائلی قرار گرفته و اقدام به خودکشی کرد. این‌ها باید بررسی شود شاید پراکنده کردن این پرونده‌ها در شعبه‌های مختلف یک مقدار کار را سخت می‌کند و خب هر قاضی با یک مورد مبهم وقتی مواجه می‌شود نمی‌تواند جمع‌بندی کند. اما شاید اگر اینها کنار هم قرار بگیرند و معلوم شود چه آسیب‌هایی دارد از یک راه وارد زندگی مردم می‌شود؟ بهتر بشود مسئله را حل کرد. بسیار خوب است پس شما در دادگاه و پیگیری و این جور مسائل به نتیجه خواستی نرسیدید اقدام دیگری هم کردید؟ شما از کس دیگه ای هم شکایت کردید؟ یا نه فقط شکایتتان از همان چون بستگانتان بود که این معرفی را انجام دادند؟

خانم عابد: بستگانمان و دختر و پسرش

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان آنها هم برده بودند

خانم عابد: بله سه نفر بودند دختر من را بردند و حتی حاضر نمی‌شد بگوید کدام خانه بردیم، می‌گفت شب بود من متوجه نشدم کجا رفتیم…

حجت الاسلام مظاهری سیف: همه چیز را کاملاً مخفیانه و زیرزمینی

خانم عابد: بله، ولی خود مهسا پلیس‌ها را برد تا دم خانه و چیزهای داخل خانه هم نشانی‌هایش همه را داد و صاحب خانه را آوردند ولی هیچی به هیچی شد هیچی، یعنی اقرار هم کردند که این آمده است در این خانه، امضاء کردند، نوشتند، که حتّی این فامیل ما گفت که من این را بردم دیگر ولی هیچ اقدامی نکردند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بعداً بازهم آمدن سراغ شما که بگویند ما می‌خواهیم دوباره ارتباط بدهیم تا خوبش کنیم؟

خانم عابد: نه! نه! اصلاً. فقط من همه‌اش می‌گفتم که این‌ها که بودند که به این ارتباط دادند؟ و من حاضر هستم بیایم در پارکی جایی این را برشگردانند یک وقت ببینید می‌شد برشگردانند اصلاً حاضر نبودند که حتی در پارک، فکر می‌کردند که من الان مثلاً پلیس را خبر کرده‌ام می‌خواهم بگیرمشان حاضر نشدند…

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان یعنی حاضر نبودند هیچ جایی با شما قرار بگذارند؟

خانم عابد: حاضر نشدند هیچ جا، هیچ جا، هیچ جا! خیلی مسئله‌ی حادی هم که بود اینکه می‌گفت که مهسا مریض بوده و این جور شده است. خب اول اینکه درسته بله مهسا مریض بود مگر کسی که مریض نیست اصلاً چرا باید بیاید فرادرمانی؟ خب الان تمام این‌ها که‌ام اس دارند باید مثلاً شبیه مهسا شده باشند؟ چون مریض هستند؟

حجت الاسلام مظاهری سیف: اصلاً آنها ادعایشان این است که ما می‌توانیم همه‌ی بیماری‌ها را درمان کنیم حالا مریض می‌آید دیگر قاعدتاً برای درمان.

خانم عابد: حادترین بیماری الان در این چیزها ام اس است، ام اس است که دیگر دست و پاها لخت می‌شود چیز می‌شود هیچکدام مثل مهسا نشدند قشنگ حرف می‌زنند هر دفعه این سوزن، آمپول ریتوکسی را که می‌گیرند سیستم ایمنی بدنشان قوی می‌شود و می‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: شما الان از آن آمپول‌ها استفاده می‌کنید؟

خانم عابد: الان دوباره من تقریباً دو هفته پیش دو تا دانه از آن آمپول‌ها را دوباره زدم به او ولی هیچ اثری روی او نداشت…

حجت الاسلام مظاهری سیف: هیچ اثری نداشت…

خانم عابد: هیچ اثری نداشت…

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی آن درمان‌هایی که روی افرادی که‌ام اس دارند اثراتی می‌گذارد ولی روی ایشان هیچ اثری نداشته است.

خانم عابد: بله، بعد من فکر می‌کنم اگر که در فرادرمانی نرفته بود الان با فرادرمانی این بیماری که این داشت محو شده نمی‌دانم چرا مثلاً انگار اصلاً پیدا نیست فکر می‌کنم که اگر که فرادرمانی نرفته بود مثل آن باری که یکی از رگ‌های سرش متورم شده بود الان هم خب بالاخره به یک نتیجه‌ای می‌رسیدم. ولی الان این‌ها فقط کارشان این است که بیماری را محو می‌کنند و تشخیص بیماری مشکل می‌شود.

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی الان شما فکر می‌کنید که تورم رگ برطرف شده ولی خب از چاله درآمده افتاده در چاهی که دیگر حالا این چاه اصلاً قابل شناسایی نیست…

خانم عابد: تورم رگ قبل از فرادرمانی ترمیم شده بود؟

حجت الاسلام مظاهری سیف: خوب شد

خانم عابد: بله خوب خوب شده بود قبل از اینکه …

حجت الاسلام مظاهری سیف: پس آن هم ارتباطی به فرا درمانی پیدا نمی‌کند درمانش به نظر شما؟

خانم عابد: نه

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان، بسیار خب

خانم عابد: اصلاً یکی دو تا از این مسترها را اگر بگیرند بخاطر اینکه این برنامه‌ها را اجرا می‌کنند بالاخره یک حکمی چیزی درباره آنها اجرا کنند زندانی یک جریمه‌ای چیزی کنند این‌ها دیگر این کلاس برگزار نمی‌کنند. الان کلاسهایشان را این‌ها خیلی راحت دارند در سطحی… الان همین اصفهان من رفتم داخل کلاسی که پنجاه نفر نشسته بودند داشتند…

حجت الاسلام مظاهری سیف: تازگی؟

خانم عابد: بله حدوداً یک ماه پیش بله

حجت الاسلام مظاهری سیف: عجب

خانم عابد: بله پنجاه نفر داشتند یک عده زن و مرد نشسته بودند و یک پرچم قرمز هم سرتاسر این دیوار کشیده بودند و یا حسین یا ابوالفضل بود عکس آیت الله بهجت را هم زده بودند گوشه‌ی دیوار و این بار نمادشان این بود یعنی ما اینجا…

حجت الاسلام مظاهری سیف: کارهای ما غیر دینی نیست کارهای بدی نمی‌کنیم.

خانم عابد: بله، غیر دینی نیست این‌ها داشتند کلاس برگزار می‌کردند و خب من چون در جمعشان وارد شدم یکم…

حجت الاسلام مظاهری سیف: به چه اسمی این کلاس را برگزار کرده بودند؟

خانم عابد: به اسم فرادرمانی

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان یعنی اسمش را نگذاشته بودند هیئتی چیزی حسینیه‌ای جلسه قرآنی؟

خانم عابد: نه فقط این بود شبهای سه شنبه بود، یک چراغی روشن می‌شد و این‌ها می‌توانستند بروند در آنجا برنامه اجرا کنند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان، عجب پنجاه نفر در یک کلاس.

خانم عابد: بله حدوداً یک 50 نفری بودند و حالا من دقیق نمی‌دانم نشمردم ولی یک جمعیتی نشسته بودند یک طرف زن بود و یک طرف مرد مختلط هم نبودند جدا نشسته بودند من آن چیزی که دیدم را می گویم. ظاهراً اسلامی بود همین جور که نگاه می‌کردی ظاهراً اسلامی بود چون من ننشستم در بحث‌هایشان، ولی…

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسیار خب، امیدواریم که حالا این برنامه جنبه‌ی روشنگرانه داشته باشد قطعاً باید مقابله شود با اینها متوقف شود این فعالیت‌ها اما از طرف دیگر هم خود مردم باید آگاه باشند وقتی که یک نفر می‌آید و یک همچنین جلساتی برگزار می‌کند و پنجاه نفر می‌آیند در کلاس او شرکت می‌کنند خب قطعاً برگزار خواهد کرد و لازم است که در کنار حالا برخوردهای قانونی که می‌شود و مأمورین امنیتی کار خودشان را انجام می‌دهند خود مردم هم حرکتی را برای آگاهی بخشی و روشنگری آغاز کنند و سینه به سینه همدیگر را مطلع کنند که بالاخره یک جریان انحرافی به نام عرفان حلقه فرادرمانی وجود دارد این را باور نکنیم و بدانیم آسیب‌هایی را به دنبال خواهد داشت. بسیار خب ما این جلسه هم بخش دیگری از فرمایشات خانم عابدی را شنیدیم و روشن شد که یک همچنین راه‌های ناشناخته‌ای را اگر کسی قدم در آن بگذارد و آسیبی را هم ببیند در بُعد حقوقی و قضایی هم کارش سخت می‌شود که بخواهد توضیح بدهد دفاع کند و بتواند روشن بکند که چه اتفاقی افتاده واقعاً، از آن طرف خب دستگاه قضا هم به نظر می‌آید که اگر به یک مسئله مبهم می‌رسد نباید این را رها بکند و تلاش بکند بالاخره با شکل‌های مختلف با مشاوره‌های گوناگون تشکیل کمیته‌های تخصصی مسئله را روشن کنند نه اینکه پرونده را همین طور رها بگذارند یا ببندد یا به هر ترتیب دیگری کار پیگیری نشود و کسانی که احساس می‌کنند حقی از آنها ضایع شده، فریبی خوردند، کلاهی سرشان گذاشته شده ناامید بشوند از باز پس گیری حقوقشان. از اینکه با ما همراه بودید سپاس گزاریم. دعوت می‌کنیم در قسمت بعدی برنامه هم که آخرین قسمتی هست که در خدمت خانم عابدی خواهیم بود ما را همراهی کنید و همه شما را به خدای بزرگ می‌سپاریم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا