متـن پیـاده شدهی قسـمت بیست و پنجم برنامـه نجـات از حلقـه در شبکـه جهـانی ولایت
حجت الاسلام مظاهری سیف: بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام و وقت بخیر عرض میکنیم خدمت بینندگان همراه با شبکهی ولایت. با دورهی جدید از مجموعهی نجات از حلقه در خدمت شما هستیم و در این دوره هم باز سعی میکنیم از میهمانانی که تجربههایی را در ارتباط با عرفان حلقه دارند دعوت کنیم تا تجربههایشان را با شما به اشتراک بگذارند. با توجه به استقبالی که از پخش دو دورهی قبلی این مجموعه شد دوستان تصمیم گرفتند که ما باز دورهی جدید را هم برگزار بکنیم، اجرا بکنیم و انشاالله بازخوردهای شما و مشارکتی که میکنید، اظهار نظرهایی که میکنید به ما کمک بکند که بتوانیم هر چه بهتر این مجموعه برنامهها را ادامه بدهیم و غیر از عرفان حلقه سایر جَرَیانهای عرفانی کاذب را هم بتوانیم در این فرصتی که شبکهی ولایت در اختیار ما میگذارد به نقد و بررسی آن بپردازیم؛ در این مجموعه هم ما مهمانانی داریم. جناب آقای اللهیاری که قبلاً هم در خدمتشان بودیم تشریف آوردهاند میخواهید یک سلام علیکی با بینندگان داشته باشید.
آقای اللهیاری: به نام خدا. من سلام میکنم خدمت شما استاد عزیز و بینندگان عزیز و محترم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی متشکرم. خوش آمدید. و سرکار خانم قبادیان که ایشان هم تجربههای طولانی را در ارتباط با عرفان حلقه داشتند و سالهاست که با این مجموعه آشنا هستند و امروز آمدهاند تا با ما در ارتباط باشند و خلاصه صحبت کنند تجربههایشان را بگویند و انشاالله استفاده بکنیم از تجربههایشان. بفرمائید شما.
خانم قبادیان: بسم الله الرحمن الرحیم. من هم خدمت شما و بینندگان عزیز و ارجمند. سلام و عرض ادب دارم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خیلی خوش آمدید، لطف کردید.
خانم قبادیان: در خدمتتان هستم سلامت باشید.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ما معمولاً در قسمت اولی که مهمانان تشریف میآورند در مورد آغاز آشنایی آنها با عرفان حلقه و نحوهی ارتباطی که پیدا کردند، دعوت شدند، چه جوری تبلیغ شد برایشان و انگیزههایی که در آغازِ امر باعث شد که بروند در این دورهها شرکت بکنند صحبت میکنیم شما هم اگر در آن آغاز قضیه را یک مقدار برای ما باز کنید توضیح دهید که چه طور آشنا شدید رفتید خیلی ممنون میشویم.
خانم قبادیان: والا من سال هشتاد و شش بود که به یکی از اقوام به من پیشنهاد دادند و من وارد کلاس عرفان حلقه شدم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی نزدیک ده سال است شما عرفان حلقه را میشناسید؟
خانم قبادیان: بله، دقیقاً. وارد این کلاس شدم و خُب به هر حال عرفان حلقه یک سری جذابیتهایی را دارد که به هرحال یک حرفهایی را میزنند که شما را به سمت خودشان دعوت میکنند و همین حرفها به هرحال آن حس معنوی که همهی ما آدمها دنبال آن هستیم و به سمت خدا رفتن. همهی این گزینهها باعث شد که من به این کلاس بروم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی شما به عنوان یک دورهی عرفانی آن را انتخاب کردید و رفتید تا در سیر و سلوک و عرفان وارد شوید؟
خانم قبادیان: بله، میگفتند فرادرمانی است، نمیدانم به کمال میرسید، دیگر به قول معروف خیلی تعریفها نمیدانم دوگانگیهایت را باید بگذاری کنار یعنی دیگر تضاد نداشته باشی، به هستی تشعشع منفی ندهی. خلاصه خیلی از این دست حرفها بود که ما رفتیم ببینیم که چیست.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی شما احساس کردید با یک چهرهی جدیدی از عرفان، با یک ادبیات نو.
خانم قبادیان: بله، برایم خیلی جالب بود میگفتم خب برویم ببینیم چیست خب در کلاسها هم خیلی نفرات زیادی بودند من کلاسهای خود آقای طاهری شرکت میکردم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: شما شاگرد مستقیم آقای طاهری بودید؟
خانم قبادیان: بله، من دو ترم به اضافه یکترم تشعشع دفاعی را زیر نظر خود آقای طاهری بودم. خیلی هم آن اوایل به دلیل تعاریفی که بود خیلی مشتاق بودم. خب جمعیت هم خیلی زیاد بود حرفهای نویی میزدند ایشان رفتیم و نشستیم و همیشه هم اولین نفر بودم که در آن کلاس حضور داشتم حتی قبل ازاینکه خود آقای طاهری به کلاس بیاید. من آن قدر مشتاق بودم که وارد این کلاس میشدم تا کلاس برقرار میشد و آقای طاهری اولین کاری که میکردند یک اتصال جمعی اعلام میکردند که همه ارتباط بگیرند و خلاصه یک سِری اتفاقات خاصی در این کلاس میافتاد و خیلی سؤالها برای آدم به وجود میآمد اتفاقاً از همان ترم اول.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یک لحظه اجازه بدهید حالا قبل از این که وارد فضای کلاس بشویم. پس به شما گفتند که یک کلاس عرفانی هست که دارد خیلی جدید و به صورتی تازه عرفان را ارائه میدهد و کسی که وارد این دوره بشود میتواند وارد در واقع سیر و سلوک الی الله بشود.
خانم قبادیان: بله
حجت الاسلام مظاهری سیف: دوستان بودند، بستگان بودند؟ چه کسانی با شما صحبت میکردند؟
خانم قبادیان: یکی از اقوام بودند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یکی از اقوام بود.
خانم قبادیان: بله
حجت الاسلام مظاهری سیف: بعد با یک جلسه دعوت شما رفتید یا نه چند بار مجدد صحبت شد؟
خانم قبادیان: خب نه ما چون با هم رفت و آمد داشتیم خیلی تعریف میکرد که این طوری است و آن طوری است و باید این رسالت ما است باید به همه بگوییم و این عرفان حلقه را باید تبلیغ بکنیم و از این دست صحبتها بود که من وارد این کلاس شدم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: پس با یک حس مأموریتی انگار آمده بودند با شما صحبت میکردند. گویا این که وظیفه دارند و باید این کار را بکنند که دیگران را دعوت کنند و ببرند در این دورهها و کلاسها شرکت کنند.
خانم قبادیان: بله، دقیقاً. رسالت خودشان میدانستند و خدمت به شبکهی شعور شعور کیهانی.
حجت الاسلام مظاهری سیف: درست است.
خانم قبادیان: که این خدمت است که ما باید این کار را انجام بدهیم و میگفتند کسانی که جالب بود برای من به این کلاسها وارد میشوند حتماً یک جایی یک اتفاق خیلی خوبی برایشان افتاده که چنین توفیقی را داشتهاند که وارد این کلاسها شدند و
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی یک جور خاص سازی هم میکردند آن فرد را که احساس کند انتخاب شده است ویژه است.
خانم قبادیان: بله، تبریک میگفتند که تو انتخاب شده هستی مثلاً حالا خانم بودند زن بسیار بزرگی هستی انتخاب شدهای. یک حرکت خیری انجام دادهای خداوند تو را دوست داشته است و که دیگر وارد کلاس میشدی در سِری اول که من وارد چون به عنوان کلاس عرفان بود دیگر
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله
خانم قبادیان: خب، ما هم که خب دوست داریم معلم اخلاق و عرفان اینها همهی ما بدمان نمیآید در زندگیمان داشته باشیم به عنوان یک مشاور، یک راهنما در زندگی برای ما باشند. اولین چیزی که من را به سؤال واداشت این بود که خب جوّ کلاس اصلاً به عرفان نمیخورد ابداً.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله، یعنی با این که خود آقای طاهری استاد آن دوره و کلاس بودند ولی کنترلی روی فضای اخلاقی کلاس وجود نداشت.
خانم قبادیان: ابداً. البته حالا من توی پرانتز عرض میکنم خدمتتان یک عدهی خیلی کمی من میتوانم به جرأت این را قسم بخورم یک نفر خانم را دیدم که حتی دست کش داشتند، فوق العاده پوشیده بودند، روبنده و اینها. یک چهار پنج تا، به ده تا نمیرسید اگر چادری یا مثلاً مانتویی موجّه بودند. ولی خب مثلاً 250 تا 300 نفر آنجا تقریباً بودند. اصلاً اکثراً حجاب اصلاً نداشتند، یعنی به وضعیت خیلی بد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و به آنها گفته میشد که با همین وضعیت میتوانید وارد عرفان و سیر و سلوک بشوید.
خانم قبادیان: دقیقاً، میگفت اصلاً این کلاس اصلاً ربطی به این ندارد که شما چه کسی هستی، چی هستی، دینت چیست اصلاً. در پاک بودن، ناپاک بودن اصلاً. میگفت اصلاً اینجا هیچ پرسش و پاسخی نیست. در به روی همه باز است. همه میتوانید بیایید. همه میتوانید وصل بشوید. همه میتوانید همدیگر را در فرادرمانی کمک کنید. به هم اتصال بدهید. خیلی هم تاکیدشان روی ارواح و جن است. خصوصاً روحهای سرگردان احتمالاً بهتر خودتان می دانید که می گویند که کالبد ذهنی میشود به حدی تلقین این کلاسها بالاست که همهی افراد یعنی خصوصاً هم بیشتر خانمها اصلاً باورشان میشود که جن و روح، خصوصاً ارواح سرگردان، کالبد ذهنی است.
حجتالاسلام مظاهری سیف: این خیلی خوب است که شما شاگرد مستقیم آقای طاهری بودید و دورهی تشعشع دفاعی خودِ آقای طاهری را که برای بیرون کردن جن و ارواح از افراد هست، در این دورهها شرکت کردید، ولی من میخواهم آن را در قسمتهای بعدی، به آن بپردازیم، موضوع خیلی جالبی هست باید یک قسمت مخصوص آن بحث را حتماً ما از شما بشنویم که خودِ آقای طاهری چه طور این برنامهها را اجرا میکرده چون الآن خیلیها میگویند نه، مسترها دارند به انحراف میکشند، اینها دارند اشتباه میکنند، خود استاد اگر بود، اوضاع خیلی خوب بود، مرتب بود، منظم بود، این مشکلات وجود نداشت، ولی خب الآن شما شاهد زندهای هستید از اینکه با حضور خودِ آقای طاهری و در کلاسهایی که خود ایشان، استاد بودند و کار میکردند، چه اتفاقهایی میافتاده؟ این خیلی خوب است، ولی اینها را بگذاریم برای بعد، الآن من یک موضوعی که به نظرم میآید خیلی جالب هست و خانم قبادیان اشاره کردند این است که، افرادی که وارد عرفان حلقه میشوند، احساس تکلیف به آنها در واقع منتقل میشود. احساس این که یک رسالتی دارید، بروید دیگران را هم دعوت کنید بیاورید و به شبکه خدمت کنید، این احساس باعث شده که حتی افرادی که ممکن است که خیلی آدمهای اجتماعی و فعالی هم نیستند ولی یک مسئولیت یا یک فشاری را از طرف گروه عرفان حلقه روی خودشان احساس میکنند که باید بروند و دیگران را هم دعوت کنند و افرادی را جذب عرفان حلقه بکنند. نکته این هست که و حالا من این سؤال را از شما دارم خانم قبادیان، که آیا آن فردی که شما را دعوت کرد، خودش مستر بود یا نه خودش یک دانش پژوه عادی بود که در این دورهها شرکت میکرد؟
خانم قبادیان: نه، آن زمانی که این کس به من این پیشنهاد را داد، بله از شاگردهای خود آقای طاهری بودند.
حجتالاسلام مظاهری سیف: ولی هنوز استاد نشده بود و شاگرد و مربی و اینها و وارد این فضا نشده بود.
خانم قبادیان: خیر، نه؛ اصلاً.
حجتالاسلام مظاهری سیف: یعنی در واقع کسانی که هنوز خودشان در مرحله شاگردی هستند و هنوز استاد نشدهاند و دارند خودشان دورهها را میگذرانند، و نمیدانند آخر آن چه میشود، این خیلی مهم هست، برای اینها احساس رسالت را ایجاد میکنند که شما مأموریت دارید بروید دیگران را هم دعوت بکنید، اینیک مقدار قضیه را درواقع به یک جاهای حساسی میبرد و خیلی از افراد بودهاند، حالا در قسمتهای گذشته هم بعضاً پیش ما آمدند و در همین برنامه صحبت کردهاند، که بعد از مدتی تازه متوجه شدهاند که چه اشتباهی کردهاند و باعث به خطا افتادن جمعی هم شدهاند، یعنی عدهای با راهنمایی آنها رفتند داخل این جریان، درحالی که خودشان هنوز نمیدانستند که این جَرَیان مشکلدار هست، و بعد از مدتی پشیمان خواهند شد و حالا جواب بقیه را چه بدهند، کسانی که به دعوت آنها آمدند؟ این یک موضوعی است که حالا الآن در تجربهی خانم قبادیان هم ما میبینیم و این را باید دوستان خیلی دقت بکنند و این را توجه بکنیم. اگر کسی آمد دارد دعوت به یک جَرَیان معنوی و عرفانی میکند، ببینیم خودش تا کجا رفته، و اصلاً چه به دست آورده که حالا دارد بقیه را هم دعوت میکند و کسی که هنوز خودش در قدمهای اول راه است، تبدیل میشود به یک مُبلّغ پرحرارت و پرشور و دیگران را میبرد در راهی که سرانجام آن را حالا میشنویم و ببینیم که چه هست. خیلی متشکر این موضوع خیلی خوبی بود که شما نحوهی آشناییتان را فرمودید و وارد حال و هوای کلاسها شدید، آقای طاهری کلاسها را چه طور اداره میکرد؟ موفق بود؟ خوب بود؟
واقعیتش این هست که حالا فایلهای صوتی ایشان هست در فضاهای مجازی خیلی زیاد است, ما هم که مفصل قبلاً نشستهایم بعضی از اینها را گوش کردهایم. درمجموع برداشت ما این نبود که مثلاً خیلی کلاسها خوب اداره میشود و بیان شیوایی هست. شاید حالا ما از دور، غیرمستقیم داریم فایلهای صوتی را گوش میدهیم، اینگونه برداشت میکنیم. شما که حضوراً در کلاسها بودید، چه برداشتی دارید؟
خانم قبادیان: والا به نظر من هم از همان ترم اول کلی سؤال هست که برای انسان واقعاً به وجود میآید. یکی از آنها خود من که از ترم اول با خود آقای طاهری شخصاً خیلی سوالاتی را میکردم و ایشان خیلی عامیانه و با خنده و اینکه مارک زود میزنند به آدم می گویند که شما قفل ذهنی دارید یا خودِ آقای طاهری، من در کلاسهای ایشان بودم گفتم آقای طاهری چرا این اتفاقات برای ما نمیافتد؟ چون خیلی حالا به اضافه آن که بحث تشعشع دفاعی را بعداً با هم صحبتش را داریم، این است که اصلاً یک سری چیزهایی را شما میبینید که واقعاً برایتان سؤال پیش میآید. خوب این چه کلاسهای عرفانی هست مگر باید اصلاً این اتفاقها بیفتد این چیست؟ من رفتم با آقای طاهری صحبت میکردم میگفتم خوب حجاب اینها چرا این جوری هست یا این رفتارهایی که اینها دارند، چرا برای ما این اتفاق نمیافتد مثلاً ما چشممان را میبندیم شما اتصال و ارتباط و اینها را همه را اعلام میکنید، من اصلاً نه چیزی میبینم نه چیزی میشنوم، هیچ اتفاقی برای من حادث نمیشود به هیچ عنوان.
حجت الاسلام مظاهری سیف: مثلاً حلقهی اولی که به افراد میدهند در همان دورهی اول حلقهی فرادرمانی هست درست است؟
خانم قبادیان: بله، بله.
حجت الاسلام مظاهری سیف: چه اتفاقی میافتد برای افراد؟
خانم قبادیان: فرادرمانی این هست که مثلاً میگوید که میخواهد بیاید بیماریهای شما را خوب میکند. یک سری بیماریها نهفته است، یعنی پنهان است شما از آنها اصلاً اطلاعی ندارید، آنها را میآورد رو. تا هم خوب نکند، درمان نکند، اصلاً کارش تمام نمیشود. کارش اصلاً درمان است و این که به نظر من یک به هم ریختگی خیلی بدی دچار همهی انسانها میشود. یعنی من با آقای طاهری میگفتم، هی میگفت: که باید بیایی ترم بالاتر. میگفتم آقای طاهری چرا مثلاً فلان خانم که خیلی هم معروف بودند در آن کلاس این حرکات را دارد؟ میگفت: که بعضی از موجودات مثل بختک میمانند مثلاً کَنهاند. اینها طول میکشد که
حجت الاسلام مظاهری سیف: این مال مربوط به همان حلقه تشعشع دفاعی است؟ یا فرادرمانی؟
خانم قبادیان: هم تشعشعات دفاعی، هم در فرادرمانی.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی فرادرمانی هم وقتی برای افراد اعلام میشد دچار حالتهای عجیب و غریب و به هم ریختگی.
خانم قبادیان: به هم ریختگی، صداهای ناجور، رفتارهای غیرعادی. حتی مثلاً درگیر شدن. خانمی بود که آنجا خیلی معروف بود. عرفان حلقهایها الآن اگر حالا دارند این برنامه را میبینند یا دارند میشنوند صحبت من را، قطعاً میدانند که همچنین چیزی صحت دارد. خانمی بود حالا من اسم او را نمیآورم ولی خیلی معروف بود که با آقای طاهری درگیر میشد و پرخاش میکرد حرفهای نامربوط میزد،
حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان، در واقع آن روح سرگردان یا جنّی که درونش بود میرفت حمله میکرد به طاهری؟
خانم قبادیان: بله، بله. طوری که خود آقای طاهری ایشان را میگرفتند و من این را میدیدم ایشان را میگرفتند میگفت چون من اگر نگیرم مسترهای دیگر میآمدند بالش این قسمتهای آقای طاهری میگذاشتند که این مثلاً سرش نخورد به دیوار، گفتند مغزش میریزد بیرون. خیلی چیزهای، اتفاقات عجیب و غریبی میافتاد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی در واقع حلقهی فرادرمانی اعلام میشد؟
خانم قبادیان: بله
حجت الاسلام مظاهری سیف: افراد دچار اختلالات روحی روانی میشدند؟
خانم قبادیان: باور به آنها میشد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: که توجیه آقای طاهری این بود که آن موجودات غیر ارگانیک دارد برون ریزی میشود. یعنی ویروسهای غیرارگانیک یا همان جنها و ارواح سرگردان، آنها دارد از وجود اینها میآید بیرون و این رفتارهای نامتعارف و غیرعادی که اینها انجام میدهند آقای طاهری میآمد اینها را کنترل میکرد. درست است؟
خانم قبادیان: بله
حجت الاسلام مظاهری سیف: و خانم و آقا هم فرقی نمیکرد آقای طاهری میآمد به اینها کمک میکرد و اینها را میگرفت که برون ریزیشان آرامتر انجام بشود؟
خانم قبادیان: هیچ فرقی نمیکرد، بله.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خُب بعد این افراد که همراه نداشتند که مثلاً حالا یک خانمی آنجا آمده، همراهش به او کمک کند یا خانمهای دیگر به او کمک کنند.
خانم قبادیان: بله همین سؤال برای آدم پیش میآید. من را ناراحت میکرد، من یک چیزی را که به عینه داخل کلاس ترم یک دیدم این بود که آقای طاهری کلاس را همین جوری که داشتند صحبت میکردند (یک زنگ) سه تا زنگ تفریح یک ربع ما داشتیم، تقریبأ دو ساعت و نیم این طورها کلاس ما بود، بعضی وقتها یک مقداری طولانیتر هم میشد. بعد اینکه من میدیدم که زنگ تفریح خانمها وآقایان به هم دیگر اتصال میدهند، یک خانم و آقایی را دیدم، خودم پیش خودم احساس کردم همسر ایشان است که دار ارتباط تزریقی به ایشان میدهد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ارتباط تزریقی چه جوری است؟ اینها را باید توضیح بدهید چون
خانم قبادیان: ارتباط تزریقی یعنی اینکه میآید، قشنگ عضوی از بدن شما را میگیرد وآن اتصال حلقه را اعلام میکند، برای فرادرمانی، یعنی میاد تزریق دیگه نزدیک ونزدیک با شما این اتصال را انجام میدهد، من از آن خانم پرسیدم، نمیشناختم آن خانم کی بود، پرسیدم همسرتان هستند، گفت نه عزیزم. گفتم برادرتان هستند، گفت نه، ایشان هم یکی مثل من و شما دارد ارتباط به من میدهد وآقای طاهری هم داشتند میدیدند همه این صحنه. یعنی واقعأ هر کی تو هر کی بود، خیلی من برایم ناراحت کننده بود، رفتم بلافاصله، من خیلی آقای طاهری را اصلأ وِل نمیکردم، خیلی هر چیزی را که میدیدم برایم سؤال پیش میآمد. حالا سر نماز بود، مثلأ ما میدیدیم کلاس دارد برقرار میشود، آقای طاهری داردکارش را انجام میدهد و من بعد از کلاس دوباره میدویدم، میرفتم سمت آقای طاهری میگفتم، آقای طاهری این ارتباط تزریقی، این لمس نامحرم، خُب این یعنی چه؟ میگفت که اینجا پله عقل نیست، با پله عقل و دو دوتا چهار تا و پرسش وپاسخ نداریم. گفتم آخر این طوری که نمیشود که، هر چیزی یه آدابی دارد، به هر حال، گفت نه، اینکه به ما، ما تا به درکش نرسیم، حجاب را، هر چیزی را میگفت درک، تا به آن درک حقیقی نرسیم، نمیتوانیم شاهد باشیم، این ماجرای واقعی را ببینیم، یعنی از خود حجاب تعریفی نمیتوانیم داشته باشیم، یا اینکه مثلأ من نماز را از ایشان میپرسیدم، خُب پس مثلاً نماز چرا این طور میره داخل ترمز دستی، ایشان میفرمودند که ما باید به درک نماز برسیم، یعنی اگر میخواهی یک نماز درست بخوانی که حاضر باشی. حالا به قول خودشان میگفت با الله اکبر میگویی و با برکاته هم بر میگردی، میروی داخل بازار، دور میزنی، چکتان را خرید میکنی، هزار و یک کار میکنی، این نماز چه نمازی است. بیست سال، سی سال، این طوری نماز خواندی چه نتیجهای گرفتی. هیچی، پر از ویروس شدی، پر از موجودات غیر ارگانیک شدی، حالا باید بیایی، وقتی که داخل این کلاس میائید همه مموری ذهنت را باید خالی کنید. بریزی پشت در کلاس و داخل این کلاس دیگر کی و مثلاً. میگفتم چه زمانی بر میگردد. میگفتند شاید دوسال، شاید پنج سال، شاید بیست سال، ده سال، کی، شاید تا آخر عمر، خُب خیلی سؤال بود برای من که آقای طاهری چرا هِی این جوری میکند. چنین سؤالاتی را به من مثلاً به این شکل پاسخ میدهد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: در واقع همهی سؤالات شما یا میگفتند، میگفت قفل ذهنی دارید.
خانم قبادیان: دقیقأ
حجت الاسلام مظاهری سیف: روی پله عقل هستید و این جوری نمیشود. باید درک کنید.
خانم قبادیان: روی پله عشق.
حجت الاسلام مظاهری سیف: باید بروید روی پله عشق واین ارتباط تزریقی هم روی پله عشق میشود توجیهش کرد که چرا مثلاً دارید این نوع ارتباط را برقرار میشود بین دو تا نا محرم و اینکه حالا بیادوره های بعد، یواش یواش درکش برای شما اتفاق افتاده.
خانم قبادیان: وهیچ وقت هم اصلاً پاسخ شما را نمیدهند. حتی مثلاً من مسترهایی را میشناسم که ده، دوازده سال است داخل این کلاس هستند، تنها حرفی که برای شما دارند چه از آن آغاز، چه از الان که سِیری از این مسیر گذشته. می گویند که سیبی است که گاز زدهای میوهای است که من خودم گاز زدهام من نمیتوانم برایت اصلاً تعریفش بکنم یعنی تا نیایی و نچشی خودت این میوه را نخوری من نمیتوانم بهت بگویم خب آنجا برای من یک سؤال پیش میآمد خب مثلاً عرفان آدم میرود، شما فکر کن مثلاً الان میروید یک مسجد نماز میخوانید تا چند روز حال خیلی خوبی دارید یعنی یک تعریفی دارید که بگویید فلانی مثلاً شما رفتید الآن اینجا خب چه حسی الآن دارید قطعاً شما یک پاسخی دارید از آن نشاطی که به شما آمده، خوب میگویی که من حالم خیلی خوب است احساس نزدیکتری دارم با این ارتباطی که داشتم ولی عرفان حلقه متاسفانه اصلاً هیچ پاسخی ندارند ولی ادعایشان فوق العاده سنگین است فوق العاده همه یعنی منیَّت در خودشان فوق العاده است، قضاوت فوق العاده است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: همان چیزی که خودشان میگویند خودشیفتگی.
خانم قبادیان: بله، خیلی قضاوت میکنند، منیَّت دارند. میگویند ما کمال مطلق هستیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: خب، یک فرصتی هم بدهیم حاج آقای اللهیاری هم یک خورده برای ما توضیح بدهند شما شاگرد مستقیم آقا طاهری بودهاید؟
آقای اللهیاری: بله
حجت الاسلام مظاهری سیف: در همین دورهها هم فکر میکنم تشریف داشتهاید درست است؟
آقای اللهیاری: بله، در همین خیابان گاندی
حجت الاسلام مظاهری سیف: شما هم تأیید میکنید این فرمایشات خانم قبادیان را دقیقاً همین اتفاقها میافتاده؟
آقای اللهیاری: بله، قطعاً همین طور است. آن چیزی که بیرون از کلاس تعریف میکنند. وقتی که آدم وارد آن کلاسها میشود واقعاً ۱۸۰ درجه تفاوت دارد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی اولش عرفان و معنویت و به خدا برسیم است، میرویم داخل میبینیم اصلاً یک دنیایی دیگر است.
آقای اللهیاری: بله، دیگر آن واژهها دینی است، حالا مثلاً کمال و آن چیزهایی که خب شنیدهایم به هرحال حالا من خودم را می گویم خب حالا یک فرد مثل من که خب حالا آگاهیِ زیادی نسبت به دینش متاسفانه نداشته، خب این را میآیند فریب میدهند. حالا یک نفر برای فرادرمانی میخواهد برود درمان بشود، یکی میخواهد برسد به کمال. دین دارتر بشود، خب میبیند ظاهراً حرف از کمال هست و عرفان و نمیدانم بهشت و جهنم. خب می گوییم خب اینها چیزهای بدی نیست جبرئیل و میآیند خب بعد در ابتدای امر هم همه چیز را نمیگویند اینها مشخص اسن که این برنامه ریزی شده است یعنی کم کم شما را میبرند در آن وادی که میخواهند. معمولاً هم آنهایی که میآیند وارد میشوند در وحله ی اول دنبال درماناند حالا این چیزی که من دیدم حداقل حالا، میآیند ببینند که خب حالا میتوانند خوب شوند. به هرحال رفتهاند دکتر، شما در نظر بگیرید شخصی خودش، مادرش مثلاً فرزندش مریض است به هرحال به هر دری به قول معروف میزند.
حجت الاسلام مظاهری سیف: درست است.
آقای اللهیاری: میآیند اینجا می گویند خب حالا مثلاً خب حالا آن زمان پنجاه هزار تومان بود. البته خب پنجاه هزار تومان برای یک شخص شاید چیزی نباشد ولی خب تو… مثلاً آقای طاهری یک نوبت صبح کلاس برگزار میکرد دو نوبت هم بعد از ظهر، دویست، سیصد نفر هم خب میآمدند، خب یک رقم کلانی میشود.
حجت الاسلام مظاهری سیف: درست است، البته حالا رقم کلان آن، اگر واقعاً کمکی به مردم بکند، حرف درستی را به مردم یاد بدهد، با روند قانونیاش کاری انجام بشود، اشکالی ندارد. مشکل آنجاست که این پولها را میگیرند به ادعای درمان، به ادعای عرفان، ولی دقیقاً برعکس آن دارد اتفاق می افتد.
آقای اللهیاری: بله. از این جهت خدمتتان عرض کردم که گفتم برای منِ نوعی شاید پنجاه هزار تومان چیزی نباشد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: درست است.
آقای اللهیاری: البته شما کلاسهایشان را هم ببینید مثلاً کلاسهایشان در خیابان گاندی بود، غرب تهران، مثلاً نمیبینید که آقای طاهری مثلاً پایین شهر کلاس بگذارد، خب نه خب میرود به هرحال عرفانی است که باید خلاصه خرج کنید دیگر من از این جهت گفتم، گفتم برای.
حجت الاسلام مظاهری سیف: عرفانش بصرفد است یک جایی که بالأخره.
آقای اللهیاری: بله، حالا می گویند، حالا شاید مرتبط نباشد می گویند که ما حالا به هر حال خرج دارد هر کلاسی برای اینکه سرپا بماند. ولی خیلی بیش از این درآمد هست. من با یکی از اقوام حساب میکردیم حالا با خودمان گفتیم چه جوری است به هر حال آدم، ما شنیدیم این جوری میگفتند که منادیان حق به دنبال پول و مقام و اینها نیستند. حالا این را خب حالا بعدها متوجه شدیم حالا شاید یک مقدار دیر شد ولی به هر حال از بزرگان سؤال میکردیم میدیدیم خب این طور نیست ایشان دنبال یک مسائلی هست. خیلی رقم بالاتر از این هست که مثلاً بگویید حالا من پول آب میخواهم پول برق بدهم خودش میگفت؛ میگفت من ماهی بیست میلیون تومان اینکه خدمت شما عرض میکنم سال هشتاد و هفت است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله
آقای اللهیاری: چون میآمدند ماشینها را توی آن کوچه میگذاشتند یک کوچهای بود به نام پالیزوانی خیابان گاندی جنوبی…
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله
آقای اللهیاری: بن بستی بود ولی خب یک کوچهای بود که ماشین رو بود بعد مثل اینکه همسایهها اعتراض کرده بودند گفته بودند اینجا خب جلوی بعضیها میآمدند روی، مقابل درب دیگران میگذاشتند گفته بود، من قشنگ یادم است. گفت بیست میلیون تومن حالا خیلی حالت شوخی هم بعضی موقع ها میکرد من باید برم زندان و الان بیست میلیون دارم ماهی اینجا داریم کرایه میدهیم.
حجت الاسلام مظاهری سیف: کرایه کلاسها و اینها.
آقای اللهیاری: که الآن همان مکان به یک کار تجاری دیگری تبدیل شده. خب ببینید ماهی بیست میلیون تومان را من نمیدانم حالا شبکه شعور کیهانی برای ایشان جور میکرد؟!!! خب قطعاً این طور نیست. از جیب امثال من در میآورد.
حجت الاسلام مظاهری سیف: و این کلاسهایی هم که شما میگویید حساب و کتابش بیشتر از این خیلی بیشتر از این حرفها میشود وقتیکه در دو روز کلاس مثلاً…
آقای اللهیاری: خیلی میشود.
حجت الاسلام مظاهری سیف: شما میگویید صبح ۳۰۰ نفر بعد از ظهر ۳۰۰ نفر ایشان هر روز هم این کلاسها را داشته.
آقای اللهیاری: یعنی من شنیدم نهصد میلیون تومان حالا دیگر حالا به هر حال خود قوه قضائیه میداند ولی نهصد میلیون گفته بودند جریمه، نهصد میلیون خیلی بیشتر از اینها باید باشد حالا خب البته شاید…
حجت الاسلام مظاهری سیف: آهان آن رد مالی اصلاً افرادی که بالاخره آمدند پول دادند رفتند در یک کلاسی که…
آقای اللهیاری: چون در قالب هدیه هم میآمدند به هرحال…
حجت الاسلام مظاهری سیف: کمک میکردند.
آقای اللهیاری: یک آقایی بود که هنوز هم من به طور موثق در جریان هستم که ارتباط دارد با خانوادهی آقای طاهری و ایشان یک سهم بزرگی در یک بازار میوه و تره بار دارد که من شنیدم یک مبلغی به.
حجت الاسلام مظاهری سیف: مرتب دارد میدهد به ایشان.
آقای اللهیاری: خانم ایشان، بله حمایت میکنند. اینها میگویند، حالا این شخص حاج آقا خیلی جالب است.
حجت الاسلام مظاهری سیف: ما فرصتمان هم دارد تمام میشود
آقای اللهیاری: خواهش میکنم قبلاً خیلی اهل انفاق و کمک به مستمندان بود…
حجت الاسلام مظاهری سیف: همین میدانی؟!!
آقای اللهیاری: همین میدانی.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله
آقای اللهیاری: اینها کاملاً قطع شده…
حجت الاسلام مظاهری سیف: دیگه همه انفاقاتشان شده برای عرفان حلقه.
آقای اللهیاری: آفرین.
حجت الاسلام مظاهری سیف: احسنت، خیلی خوب خدا خیرشان بدهد انشا الله.
آقای اللهیاری: حالا منظورم این بود حالا با اینکه وقتتان خیلی کم است. حالا چون من گفتم برای شخص شاید مهم نباشد پنجاه هزار تومان. بعد میرود وارد میشود خب میگوید خب با یک مبلغ کمی من درمان میشوم بعد میرود و.
حجت الاسلام مظاهری سیف: یا به عرفان میرسند.
آقای اللهیاری: یا به عرفان، حالا من قسمت درمان را خدمت شما عرض کردم میآید و حالا من این جور دیدم به هر حال از اطرافیان هم سؤال میکنم همین است. معمولاً به بیماری جسمیشان یک بیماری روانی هم اضافه میشود.
حجت الاسلام مظاهری سیف: بله با این توضیحاتی که خانم قبادیان دادند و این به اصطلاح این برون ریزیهایی که اتفاق می افتد و آن تلقینهایی که سر کلاس صورت میگیرد به عنوان موجودات غیر ارگانیک. خب خیلی از افراد ممکن است مبتلا بشوند به این اختلالات روانی. بسیار خوب، ما در این جلسه با آشنایی اولیهی در واقع خانم قبادیان و آن مواجههی اولیهای که با عرفان حلقه داشتهاند و همچنین تجربههای آقای اللهیاری آشنایی پیدا کردیم حالا آرام آرامان شاالله در قسمتهای بعدی میرویم در عمق ماجرا و ببینیم که چه در کلاسهای عرفان حلقه میگذرد. کلاسهایی که خود آقای طاهری برگزار میکردند و استادش بودند آن کلاسها چگونه بوده. در قسمتهای بعدی هم همراه ما باشید. همهی شما عزیزان را به خدای بزرگ میسپاریم. و السلام علیکم و رحمة الله.
عرفان حلقه با چنگ انداختن به واژه محبوب (عرفان) و سوء استفاده از مقوله (درمان) به خالی کردن جیب مردم مشغول بوده و مع الاصف هنوزز هم به شکل غیرقانونی و (زیرزمینی) هست…
لو کنا نسمع او نعصل ما کنا فی اصحاب السعیر
اگر حرف گوش می دادیم یا عاقل بودیم جهنم نمی افتادیم ( سوره مبارکه ملک)
خووووو حرف گوش بدین و عاقل باشین ای مردم
واس چی میرین دنبال جریانات ناشناخته
عرفان افتاده دست بیسوادای کوچه بازار
همینه
من نمی دونم چرا مدیران حوزه نگران نیستن
اخه تمام مساجد را مداحان پر کردن و اموزش دین میدن مداحانی که گاها دیپلم هم ندارند و در عمرشون سی تا حدیث نخوندن و از فقاهت بی خبرن
خانم قبادیان خیلی قشنگ توضیح میدن و خوب جا میندازن که طاهری چی بوده …آفرین بانو
احسنت به خانم قبادیان و دیگر خانم ها که با شجاعت روشنگری می کنند