سامی: خدا نمیتونه اینجوری باشه!
توضیح: «نوید شتابیفرد» که بهتازگی از حلقه جدا شده، با یکی دیگر از جداشدگان از حلقه در فیسبوک آشنا شده و علت جداشدن او را جویا شده است. «سامی ام اف» ابتدا در پیج «همکلاسی» از جداشدن خود سخن گفته که ما به علت رعایت ادب، کمی مجبور به تغییر برخی کلمات او شدهایم؛ چراکه ایشان گویا دل پری داشتهاند و در کمال ناراحتی این متن را نوشته بودهاند. این متن به این شرح است:
«من برای همیشه از این گروه خارج میشم. به هم ریختگی های روحی روانی و جسمی من درست نشد و روز به روز ابعاد گسترده تری پیدا کرد و در ادامه خیلی چیزا توی زندگی من به هم ریخت و همین برای خراب شدن همه زندگیم کافیه… شماها با ساختن یک پارادوکس تخیلی و وحشتناک برای نمونه های شبیه من طلب خیر (شر) داشتین جوری که در نهایت فریبکاری مشکلات مربوط به روح و روان و جسم و بیرون ریزی و یا بیماری های نهفته معرفی میکنین؛ جوری که حتا اگه کار امثال من به بیمارستان روانی هم بکشه، اسمش و بیرون ریزی میزارین و تازه خوشحال هم میشین! ادعا و ریاکاری عرفانی مذهبی ذوبشدگان این گروه شوم، فرقی با شعارهای مشتریپسند جنایتکاران فرقههای دیگه نداره! درست به همون اندازه بیربط و بیمنطق… خدا یا وجود نداره یا اگر هم باشه، نمیتونه اینجوری که امثال شما برای من ترسیم کردین، باشه.»
سپس نوید از او خواسته که در این باره بیشتر توضیح دهد و او نیز متنی را در جواب نوید برایش فرستاده که در اینجا میآوریم:
تجربه آقای سامی
سلام دوست عزیز. همونطور که روی پروفایلم نوشتم، من آدم بیاعتقادیم و در همه زندگیم هرگز به دنبال خداشناسی و شریعت و عرفان و… در دنیای بیرون نبودم. از سالها پیش یک سری دردهای ناشناخته داشتم که با وجود پیگیریهای پزشکی به نتیجه مشخصی هم نمیرسیدم.
در ادامه در اینجا یعنی تو فیسبوک یک بهظاهر دوست بهم توصیه کرد که این مِتد مثلن بیخطر و بیهزینه رو تست کنم و چیزی رو از دست نمیدم. بگذریم از اینکه بغضهای بدون دلیل و گریههای شدید بدون کنترل، کمترین عوارضی بود که من تجربه کردم… و همینطور انواع بهمریختگیهای شبیه اسکیزوفرنی مثل توهمهای شنیداری و دیداری و بهمریختگیهای مربوط به ذهن و روان.
همه اینها در حالی بود که همفکران و ذوبشدگان حلقه به تقلید از رهبرشون طاهری در نهایت آرامش برام نسخه میپیچیدن که این یعنی شبکه منفی و با عدد برام اعلام رمز میکردن و بعد از کلی تهمت که: آلودگی داری و یا به اندازه کافی تسلیم نبودی و… بهم توصیه میکردن برم توی ارتباط!
واقعیت اینه که من اگر میدونستم که این آقای طاهری حتا دانش آکادمیک نداره توی این زمینه، یعنی محال ممکن بود که ارتباطهای گنگ فرادرمانی رو بپذیرم. تازه من تصورم دقیقن چیزی شبیه به انرژیدرمانی بود که اون دوست با فرافکنی گفت: ما فرق میکنیم و با آگاهی سروکار داریم! در صورتی که آگاهی در نهایت بار انرژیک داره. از دید من، نه فقط بیرونریزی و یا به عبارت بهتر عوارض فرادرمانی در حوزه علم پزشکی هیچ توجیهی نداره که حتا محکومه.
راستش من از همون اول هم حس چندان خوبی نسبت به این جریان مرید و مرشدی نداشتم و این به نظرم یک تناقض بزرگ بود. من حتا با خیلی از تئوریها و همینطور روش کار آقای طاهری هم مشکل داشتم. مثل همین تفویضی کارکردن و یا آموزش پرابهام مسترها که فقط تکنیکهای پاسخ به آبجکشن افراد مجموعه رو آموزش میبینن.
یاد شبکههای هرمی افتادم که افراد رو دقیقن به همین شکل آموزش میدادن برای دفاع. همون دورههای اول به من گفتن که تو زیادی باهوشی و آگاهی داری و این مشکوکه. عقلگریزی و خردگریزی افراد حلقه برای من عجیب بود. همه پرسشهای من به: «عزیزم قضاوت نکن» و «شاهد وتسلیم باش» ختم میشد.
این برای من سؤاله که من برای چی و به چی باید تسلیم باشم؟ خود مسترها حتی خودشون هم نمیدونن که ماهیت این هوشمندی دقیقن چیه که اینقدر بیرحمانه تو رو قضاوت عملی و اسکن میکنه. یا حتی همون امضای مادی اساسنامه برای مثلن روحالقدس تخیلی. اونها حتا به عرفان به دید یک کالای قابل فروش نگاه میکنن و با تبلیغ میخوان مشتری جذب کنن که در عرفان این خیلی خنده داره. حتا فرادرمانی با دروغ به من معرفی شد.
البته از آدمهایی که واقعیت رو توهم و مجازی میدونن و از اون طرف موجودیت حقیقت رو انکار میکنن، بیشتر از اینم انتظار نمیره… عقل آدم میگه کاری که بهت آسیب میرسونه رو رها کن. درسته که سابقه اونها مثل واکس سیاهه، ولی من هنوزم معتقدم که حرف حق رو باید شنید. طرفدارهای حلقه به درجهای از شیطانیت رسیدن که حتا در برابر دانش میایستن و عرفایی مثل مولانای رومی، عطار نیشابوری، بایزید بسطامی که لقب طاووس عرفا رو بهش داده بودن رو هم قبول ندارن و با بیشرمی تمام و در نهایت بیرحمی مدعیان که اونها کارشون ایراد داشت!
سوپردانایی، مدعی، قفل ذهنی، قدرتنمایی، بتپرستی، سرباز گمنام، ماموران جمهوری اسلامی و… همه صفات خودشون هست که البته اینها به دیگران و مخالفها نسبت میدن. این درسته که جمهوری اسلامی خودش یک اشتباهاتی داره، ولی این چیزی از نادرستبودن و خردگریزی حلقه کم نمیکنه. کمترین دلیل هم اینکه طاهری شاکی خصوصی داره و در این رابطه یعنی جنایتهای انجامشده باید پاسخگو باشه.
این درسته که در جامعه الآن ایران آزادی بیان و عقیده کمتر دیده میشه، ولی هواخواهان افراطی و انتحاری حلقه با دروغ و فرافکنی بهاصرار سعی دارن اینطور القا کنن که دستگیری این آدم، دلایل عقیدتی-سیاسی داشته و برای همین دستبهدامن رسانههای دروغ خارج از کشور میشن.