تجربه های آسیب دیدگان و نجات یافتگان

متن پیاده شده ی قسمت نهم برنامه نجات از حلقه در شبکه جهانی ولایت

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام بینندگان عزیز. با قسمتی دیگر از مجموعه‌ی نجات از حلقه در خدمت شما هستیم. در برنامه‌های گذشته مهمانانی را در خدمتشان بودیم که تجربه ای از ورود به عرفان حلقه و آسیب‌های آن داشتند. و این تجربه‌ها را با شما بینندگان عزیز به اشتراک گذاشتند. در این جلسه نیز ما میهمانان ارجمندی را داریم که در خدمتشان هستیم ولی کمی متفاوت با میهمانان قبلی که امیدوارم از این گفتگو هم شما بهره‌ی لازم را ببرید. اجازه بدهید در ابتدا میهمانان حاضر در استدیو را خدمت شما معرفی کنم. جناب حاج آقای شمشیری که در خدمتشان هستیم و جناب آقای دکتر شفیعی که توفیق در واقع همراهی ایشان را در برنامه، امروز داریم. خواهش می‌کنم جناب آقای شمشیری سلام و علیکی با بییندگان داشته باشید.

حجت الاسلام شمشیری: خواهش می‌کنم. بسم الله الرّحمن الرّحیم. خدمت شما استاد بزرگوار، جناب آقای شفیعی و بینندگان محترم شبکه‌ی جهانی ولایت عرض سلام و ارادت دارم. خیلی خوشحالم که باز این توفیق را پیدا کردم که یک جلسه‌ی دیگر با نقد و بررسی عرفان واره ی حلقه در خدمت شما عزیزان باشم.

حجت الاسلام مظاهری سیف: جناب آقای شفیعی شما هم یک سلام علیکی با بینندگان داشته باشید.

دکتر شفیعی: به نام خداوند متعال. سلام می‌کنم خدمت اساتید گرامی، بینندگان محترم شبکه‌ی جهانی ولایت. خیلی خوشحالم که امروز در خدمتتان هستم. ان شاالله که جلسه‌ی پرباری باشد و ما دست پُر از جلسه برویم بیرون. من شفیعی هستم، حوزه‌ی کاری من در حیطه‌های مختلف است. هم دستی در حیطه‌های، زیرشاخه‌های توان پزشکی داریم هم مشاوره و روانشناسی. در کلینیک‌های مختلف توانپزشکی، توانبخشی، بیمارستان‌ها، مراکز مشاوره و جاهای مختلفی کار می‌کنم. در مراکز تحقیقاتی در حوزه علوم و اعصاب و این‌ها هم مشغول به کار هستم. در خدمتتان هستم، ان شاالله که جلسه خوبی باشد.

حجت الاسلام مظاهری سیف: خواهش می‌کنم. خُب معرفی شما کارِ من را یک مقداری راحت کرد. عرض کنم که جناب آقای شمشیری در چند سال گذشته، فعالیّت‌هایی را برای کمک به آسیب دیدگان از عرفان حلقه در شهر اصفهان داشته‌اند. که در فرآیند فعالیت هاشان با جناب آقای دکتر شفیعی آشنا می‌شوند. ایشان هم به نوعی با آسیب دیدگان عرفان حلقه در برنامه­های مشاوره ای‌شان در ارتباط بودند و خلاصه، این ملاقات مبارک باعث می‌شود که یک سرفصل جدیدی در فعالیت‌های هر دو بزرگوار آغاز بشود و با همدیگر بتوانند جلساتی را در شهر اصفهان داشته باشند و به روشنگری در باب عرفان حلقه و کمک به آسیب دیدگان در واقع ادامه بدهند در کنار همدیگر. حالا امروز می‌خواهیم یک مقدار از این همکاری‌ها و آشنایی‌ها و اینکه بالاخره عرفان حلقه چه آسیب‌ها و پیامدهایی را در جامعه به دنبال داشته صحبت کنیم. و فکر نمی‌کنم حالا در یک جلسه بحثمان به پایان برسد. ان شاءالله در چند جلسه ای قول می‌گیریم از دوستان که با ما همراه باشند و بتوانیم بحث را ادامه بدهیم و به نتایج روشنی برسیم. خُب جناب آقای شمشیری شما می‌خواهید شروع بفرمایید که فعالیتتان را چطور آغاز کردید؟

حجت الاسلام شمشیری: خواهش می‌کنم. ما فعّالیت‌هایی که در اصفهان داشتیم به مدد جناب آقای شفیعی و به هر حال دوستانی بوده که آنجا زحمت کشیدند حالا خودشان تعریف کنند به نظرم بهتر می‌شود از آن آشنایی که داشتیم. اما ایشان خیلی زحمت کشیدند و به لطف خدا امروزه با تیمی که ما تشکیل دادیم بیش از 20 نفر هستند. در فرآیندهایی که تولید می‌کنیم برای انجمن ایشان نقش مهمّی را دارند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: برای انجمن نجات از حلقه شما به کمک این تیم تأمین محتوا می‌کنید.

حجت الاسلام شمشیری: بله، این یک بُعد کارمان است. در واقع ما نیروسازی هایی آنجا داشتیم و فضایی که برای ما تهیّه کردند جناب آقای شفیعی بودند در آنجا[1]. حالا در یک پروسه ای که با همدیگر آشنا شدیم و به مدت گویا بیش از سه سال است که ما آنجا کلاس‌هایی را داریم. زحمت می‌کشند ایشان به کمک عدّه ای از دوستان. آقای مرادیان، آقای اسماعیلی، زحمت می‌کشند و فضایی را آماده می‌کنند. در آن فضا غالباً دوستان حلقه ای هم می‌آیند گاهی حتّی به بیش از 120 نفر ما، آره رسیده که ما جلسه داشتیم و این‌ها. به هرحال سعی کردیم اینجور روشنگری‌هایی را داشته باشیم. اما به این محدود نشده، آنجا سعی کردیم یک سری نیروسازی ها را داشته باشیم تا به هرحال به لطف خدا افرادِ مختلفی در اصفهان و جاهای دیگر دور هم جمع شدیم، بیش از 20 نفر الان تولید محتوا را داریم.

حجت الاسلام مظاهری سیف: پس یک جلساتی را در واقع با کمک هم در اصفهان ترتیب دادید که بیش از 20 نفر، گروه اصلی هستند که این جلسات را دارند کمک می‌کنند پیش برود و مخاطبینتان هم تا 120 نفر حالا در نوسان است دیگر کم و زیاد می‌شود.

دکتر شفیعی: بله.

حجت الاسلام شمشیری: دقیقاً.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسیار خوب. شما بفرمایید آقای شفیعی، چه خبر از این جلسات و برنامه‌هایتان؟

دکتر شفیعی: خواهش می‌کنم. والا جلسات، جلسات خیلی پرباری بوده یعنی من به شخصه خودم خیلی استفاده کردم از این جلسات. اگر اجازه بدهید من یک کم بروم قبل با اجازه‌ی شما از همان سال‌های تقریباً اواخر 91 بود، یک دوره ای بود که من خیلی مواجه می‌شدم با این مسئله و شروع شد به مواجهه شدن با بحث عرفان واره ی حلقه. از چند جهت به قول معروف من بمب باران شدم در این جریان. یک قسمتش بود مراجعینی که می‌آمدند کلینیک، حالا من به تناسب کارم و همکارانم، ما با بچّه‌ها کار می‌کنیم و با بزرگ‌ترها هم کار می‌کنیم، مثلاً با بچّه‌هایی که دارای مشکلات ذهنی هستند کار می‌کنیم در مراکز توانبخشی. با کمک همکاران با بزرگسالانی که دارای افسردگی هستند هم کار می‌کنیم. یعنی یک طیف وسیعی را من با آن‌ها سروکار دارم. نکته‌ی جالبی که برای من بود، در یک دوره‌ی زمانی خاصی در همان سال‌ها، مراجعین مختلفی از من می‌پرسیدند که آیا شما با همچین عرفانِ درمانی شنیدید؟ دقیقاً با همین واژه از من می‌پرسیدند. آیا چیزی درباره‌ی عرفان درمانی شنیده‌اید؟ مؤثر است؟ به ما پیشنهاد داده‌اند که این را تجربه بکنیم که مشکلاتمان برطرف بشود. خُب خیلی، چند تا خانواده بودند، من واقعاً مانده بودم چون نمی‌توانستم و اصلاً شناختی از این، اولین بار بود که این واژه به گوشم می‌خورد در آن سال‌ها. شناختی از این مسئله نداشتم. بعد خُب این خیلی ذهن من را درگیر کرده بود. نکته‌ی مورد جالب تر هم این بود که در دورهمنشینی ها و خیلی جاهای دیگری که با همکارانم بودیم یک چند تا درخواست به من داده شد مبنی بر این که شما بیایید یک قسمت کلینیکتان را در اختیار ما بگذارید، یک همچین حالتی، بیائید بیماران و مراجعین را با هم کار کنیم و حالا هم درآمدش را ببریم و هم کارش را داشته باشیم. خب دیدم….

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی معذرت می‌خواهم کسانی که در عرفان حلقه بودند به شما پیشنهاد همکاری دادند؟

دکتر شفیعی: بله، بله.

حجت الاسلام مظاهری سیف: که از اعتبار و ظرفیت و مکان کاری شما استفاده بکنند.

دکتر شفیعی: بله از مجوز و خیلی چیزهای دیگر. خب این بحثش خیلی جدّی تر شد برای من. آیا اصلاً همچنین چیزی درست است؟ چیست این عرفان واره ی حلقه؟ حالا آن موقع وقتی آن افراد به من این پیشنهاد را می‌دادند دقیقاً واژه را به کار نمی‌بردند، می‌گفتند که ما یک روشی داریم و یک کاری داریم که خیلی نتیجه می‌دهد، نتیجه دیده‌ایم از کارمان.

 حجت الاسلام مظاهری سیف: به نام فرادرمانی هم معمولاً.

دکتر شفیعی: دقیقاً. دقیقاً. حالا می گویم که در برخوردهای اول من دقیقاً یادم است از این واژه‌ها استفاده نمی‌کردند ولی اینقدر جذّاب صحبت می‌کردند راجع به این مساله که من خودم خیلی علاقه مند شدم که بفهمم اصلاً این چیست؟ واقعاً اگر خوب است، که بیائیم، خوشحال هم می‌شویم درد افراد کمتر بشود در این مسئله. این هم قسمت دوم کار بود، قسمت سوم مواجهه‌ی من با همکارانی بودند که به مشکلات مشابه من برخوردند. می‌آمدند مشورت می‌گرفتند همچنین چیزی را ما داشتیم، چه پاسخی بدهیم به مراجعین؟ چه پاسخی بدهیم به آن تقاضا کننده‌ها؟

حجت الاسلام مظاهری سیف: یعنی مراجعینی که درگیر با عرفان حلقه بودند و آسیب دیده بودند و یا نه سؤال نداشتند؟

دکتر شفیعی: نه سؤال داشتند. به آن‌ها پیشنهاد شده بود این مساله و دقیقاً یک سری مراجعین هم همین مورد بود که ان شاالله در ادامه‌ی بحث خدمتتان عرض می‌کنم. خلاصه همه این‌ها دست به دست هم داد و این سؤال بزرگ برای ما ایجاد شد که اصلاً این[2] چیست؟ شروع کردیم به گشتن. خُب در آن فضا در دسترس ما اینترنت است دیگر و حالا فضای مجازی به این جدّیت آن موقع نبود. من هر چه سِرچ کردم چیز خاصی پیدا نکردم. ولی می‌دانستم که راه آن در این زمینه چون یک چیز غیر عادی در آن دارد حتماً باید به کارشناس دینی مراجعه بکنم در این زمینه. یعنی این را می‌دانستم که این مسئله یک مسئله‌ی ساده نیست چون وقتی می‌پرسیدم که چطوری است، مکانیسم‌هایی که می‌گفتند و اصول و مبانی که برای این مسئله می‌گفتند برای من جای سؤال داشت. خُب خلاصه این در ذهن من بود و هی هفته‌ها می‌گذشت و من چالشم بیشتر می‌شد و تقاضای کسانی دیگر هم که جواب می‌خواستند بیشتر بود برای من. تا یک روز من چون، به دلیل جاهای مختلفی کار می‌کردم یک سفر به شیراز داشتم رفتم، موقع برگشتن دیدم یک روحانی، حاج آقا شمشیری گویا ماشینشان خراب شده بود از شیراز فکر ‌کنم تشریف می‌آوردند. آمدند سوار شدند و من یادم است دقیقاً آن صحنه را که من صندلی عقب نشسته بودم، یکی کنار من بود دو نفر جلو بودند، حاج آقا آمدند کنار من نشستند، ما خطاب می‌کنیم استاد، ایشان را. کنار من نشستند و خب از قضا ما وقتی سوار شدیم در این ماشین یک آهنگی بود دیگر. راننده‌اش یک آقای جوانی بود خیلی سرحال. بعد نکته‌اش این جا بود که حاج آقا که سوار شدند این صدا را بیشتر کرد یعنی خب، من خودم یک کم ناراحت شدم سر این مسئله که چرا این اتفاق افتاد. ولی روش برخورد حاج آقا می‌خواستم ببینم چکار می‌کنند در این زمینه. دیدم یک مینی لپ تاپ داشتند آن را درآوردند، چون من کنارشان بودم همینطور یک تسلطِ نیم نگاهِ ناخواسته داشتم. دیدم شروع کردند به عربی یک سری چیزها را نوشتن، یک سری نامه‌ها را نوشتن، بعد حس کردم که از این مسئله دارند ابراز ناراحتی می‌کنند در آن نوشته‌شان. بعد دیگر از آن آقا خواستم که صدایش را کم بکند، خُب ایشان هم گوش داد و حالا این را می‌خواستم بگم که اولین درسی که من از ایشان گرفتم روش برخوردشان بود که بعداً یاد گرفتم این خودش یک اصل است به اسم اصلِ تغافل. از عمد این فضا رو فراهم کردند که خیلی هم جواب داد و ما دیگر آنجا صحبت کردیم و وارد بحث شدیم و از جاهای مختلف گفتیم و بعد یواش یواش وقتی وارد بحث شدیم، بحث خود به خود کشیده شد به همین بحث، به همین بحث عرفان واره ی حلقه و استاد شروع کردند یه سری صحبت‌ها کردند. خب اینجا من خوشحال شدم گفتم که

حجت الاسلام مظاهری سیف: گمشده‌تان را پیدا کردید.

دکتر شفیعی: دقیقاً، ای جانم. دردسری که چند روز ما درگیرش بودیم بالاخره انگار می‌خواهد حل بشود، می‌خواهد گره اش باز بشود. صحبت کردیم و من دیگر از استاد شماره‌شان را گرفتم و با ایشان، و از ایشان قول گرفتم که اگر ما اصفهان برنامه ای‌ داشتیم، توانستیم شرایطش را فراهم کنیم، حتماً ما را همراهی بکنند. چون واقعاً نیاز بود، خیلی‌ها مشکل من را داشتند، دغدغه‌ی من را داشتند، خب ما نمی‌خواستیم تجربه کنیم این مسئله را. می‌خواستیم آگاه بشویم، بعد بتوانیم انتخابی انجام بدهیم در این مسئله. خلاصه من دیگر آمدم و نزدیک‌های عید نوروز هم بود خُب سخت بود فراهم کردنش، ولی تلاش کردیم و با همکاری جناب آقای اسماعیلی، جناب آقای مرادیان دیگر یک فضای خیلی خوبی را، فضای بزرگی را با تجهیزات کامل، فضای مناسبی را فراهم کردیم و به حاج آقا زنگ زدیم و گفتیم حاج آقا بیایید. جمعه‌ی این هفته تشریف بیارید. آمدند و سعی کردیم کسانی که دغدغه داشتند را دعوت کنیم. چند تا حالا از کسانی که به من پیشنهاد داده بودند آن‌ها را من دعوت کردم ولی خُب مطرح نکردم که با چه هدفی و با چه فضایی است و این‌ها. خب استرسش را داشتم حالا جلسه اول

حجت الاسلام مظاهری سیف: کسانی که پیشنهاد داده بودند بیایند از مطب شما برای عرفان حلقه استفاده کنند.

دکتر شفیعی: آفرین برای این کار استفاده بکنند دقیقاً. گفتم یک جلسه ای ما داریم، جلسه‌ی علمی است، تشریف بیارید آنجا با هم بیشتر صحبت کنیم راجع به این مسئله. چون می‌خواستم در صحنه ببینم که چه چیزی حالا دارم برای ارائه دادن، چه چیزی می‌خواهد اتفاق بیفتد. جلسه‌ی اول یک کم استرس را داشتیم. اینکه خب ما دفعه اولمان است که یه روحانی را دعوت می‌کردیم، آیا می‌تواند جذب بکند؟ نمی‌تواند جذب بکند؟ اصلاً چه اتفاقی می‌افتد؟ این استرس‌ها را داشتیم و خدا را شکر جلسه اول آنقدر خوب برگزار شد و استاد توانستند حالا با مَنش خودشان جذب بکنند که تمام کسانی که در آن جلسه حاضر بودند اصرارِ این را داشتند که این جلسه ادامه پیدا بکند. چون من به شخصه خودم فکر می‌کردم همین یک جلسه کفایت بکند در این مسئله. یک جلسه ایشان بیاید و یک صحبتی راجع به این مسئله بشود و برود. ولی استقبال را که دیدیم، دیگر این افتاد روی یک سیکل کارِ ادامه دار. و جلسات پُربار شد. سه تا استراتژیِ استاد باعث شد که جلسات هم از لحاظ کیفیت، هم از لحاظ کمیّت رشد بکند. که به نظر من این می‌تواند پشتوانه‌ی فرهنگی کار هم باشد. یکی اینکه گفتمانِ جلسه را و فضای جلسه را فضای گفتمانی کردند، به جای فضای منبری. چون من در آن جلساتِ اول متوجّه شدم خیلی از افرادی که گرایش پیدا کردند به این سمت، انگار یک جایی دوست داشتند حرف بزنند ولی شنیده نشدند و انگار این فضای جلساتی که می‌رفتند، این فضا را برایشان فراهم کرده بود. بعد خُب این فضا را فراهم شدن، مثل یک چیزی بود که انگار بُمبی منفجر شدند در جلسه و شروع کردند به حرف زدن. خُب این سعه ی صدری که استاد داشتند و گوش می‌دادند، مهارت شنوندگی خوبشان باعث شد که خب هی آن‌ها انگار دارند خالی می‌شوند، خالی می‌شوند، دارند حرف می‌زنند یک فضایی فراهم شده که می‌توانند نقد بکنند. از مشکلات بگویند، یک فضایی که کسی توبیخشان نمی‌کند. یک فضایی که ترس وجود ندارد در آن. من به نظرم یکی از عوامل مهمّی که ما توانستیم در این چند سال در یک شهری مثل اصفهان کار را ادامه بدهیم همین فضایی بود که استاد فراهم کرده بودند، این فضای گفتمانی خیلی خوب. مورد دوّم نحوه‌ی آموزشی که داشتند که ما گاهاً من یادم است جلساتمان از دوازده، دوازده و نیم که شروع می‌شد. به زور ساعت ده و نیم شب، یازده و نیم شب جلسه تمام می‌شد پشت سر هم. نزدیک به ده ساعت گاها جلساتمان طول می‌کشید، خُب چه می‌شد که خسته نمی‌شدند افرادی که بودند؟ این که آموزش چندراهی وجود داشت. از راه تصویر وجود داشت، از راه کلام وجود داشت، از راه بحث و چالش وجود داشت. قشنگ در جلسات خُب مغالطات را بررسی می‌کردند، کار می‌کردند روی این مسئله و به مرورِ زمان ما دیدیم که این افرادی که جذب عرفان واره ی حلقه شده‌اند انگار اصلاً فهمیدند که چه خبر است، چه شده است اصلاً؟ کجا چه خبر است در واقع. آمدند تعدادش گاها به 120 تا هم در جلسات می‌رسید، جلساتی که همه قِشری بودند. یعنی اصلاً این نبود که فیلتر شده باشد و گاهاً مس‌ترها هم حضور داشتند در این جلسات. ولی من یاد ندارم طی این جلسات بحثی شده باشد و چالشی شده باشد که استاد نتوانسته باشد جوابگوی این مسئله باشد با فن خودشان. این را نه مِن باب تعریف می گویم، مِن باب این می گویم کسی که واقعاً می‌خواهد وارد این فضا بشود باید آگاهی و دانش چند بُعدی داشته باشد، هم از روان شناسی یک سری اطلاعات داشته باشد، هم متن خودشان را نخوانده باشد به نظر من، خورده باشد. حالا راحت عرض می‌کنم. استاد این را داشتند. و سومین موردی که باعث شد که جلساتمان شکل بگیرد و ادامه دار باشد، نیروهایی که کنار کار بودند. همین بیست نفری که به مرور زمان حتّی از شهرهای مختلف به کار ما اضافه شدند، خوراکِ فکری اضافه کردند در این کار. خلاصه جلسات ما ادامه پیدا کرد و در کنار، به مرور زمان آنقدر مطالبه‌ی ما زیاد شد که ما از استاد خواستیم منطق هم به ما آموزش بدهد. اعتقادات هم به ما آموزش بدهد. آن مثلث معروفِ اعتقادات، احکام، اخلاق را خیلی‌هایمان اولش اصلاً یاد گرفتیم این یک مثلث است در واقع که ما باید اشراف داشته باشیم به این مسئله. اعتقادات شروع شد، احکام اضافه شد و این‌ها هم جوری نبود که یک جلسه باشد و دیگر نباشد. یک جریان ادامه دار. من احکام را فکر کنم بعد از دو سال و نیم، سه سال، قسمت نمازش و قسمت‌های مختلفش را تمام کردیم. و راه‌های آموزش مختلفی که استفاده شد. پس محتوای جلساتمان هم هر لحظه و هر هفته و هر زمان غنی تر می‌شد. ما یک جلسه یادم است آنقدر جلسه‌ی خوبی بود اصلاً تاریخ را بررسی کردیم. تاریخ از دیدهای مختلف بررسی شد. از رُنسانس بررسی شد، علم چه جوری به وجود آمد. آنقدر این جلسات برای ما چون عمدتاً قشر هم قشر جوان بود و دانشگاهی بود خیلی جذّاب بود. این جلسات فقط هم برگزاری نبود، چیز دیگری که کنارش داشت خروجی محور بود. خروجی محور روی چه؟ مثلاً حاج آقا فرمودند بیست نفر الان ما داریم با هم کار می‌کنیم این خود حاج آقا با مدیریت حاج آقا و تقسیم بندیشان تقسیم شده به 14 حیطه. مثلاً یک گروه صرفاً دارند روی اعتقادات کار می‌کنند، یک گروه دارند روی اصول و نقد اصول عرفان واره ی حلقه کار می‌کنند. یک گروه یک سری پیام‌های شیطانی، پیام‌های رحمانی طراحی می‌کنند خیلی قشنگ، که من اطلاع دارم در همین ماه محرم، در نمایشگاه‌های مختلف همین‌ها خیلی استفاده شد. خلاصه، این جلساتی که ما داشتیم و حاج آقا عامل اساسیشان بودند به خاطر این که من یادم است یک روز برف می‌آمد و ما هیچ کدام فکر نمی‌کردیم که ایشان بیاید ولی خُب ایشان دربست گرفتند از قم آمدند. این را من نمی‌گویم به خاطر این که ایشان نیاز داشتند. واقعاً احساس مسئولیتی که وجود داشت و بدون هیچ گونه چشم داشتی این مسئله خیلی خوب ادامه پیدا کرد و به حمدُلله خروجی‌های خیلی خوبی داشتیم، افراد زیادی برگشتند به واسطه‌ی آگاه شدنِ بیشترشان. محصولات خیلی خوبی به دست آمد. حداقل چیزی که برای ما داشت این جمع خودمان که توی این چند سال که پیگیری می‌کردیم مطالب استاد را حداقل فهمیدیم که چی درست نیست. به نظر من این خیلی مهم است. حالا شاید هنوز خیلی می‌لنگیم، خیلی اطلاعاتمان کم است ولی فهمیدیم که این‌ها به نظر نمی‌رسد که مطمئناً چیزهای درستی نیست و من ماحَصل این چند سال در کنار استاد بودن و برگزاری این جلسات به یک نتیجه ای رسیدم واقعاً، این که عرفان واره ی حلقه من با یک مثال اگر اجازه بدهید بگویم، می‌آید و یک کادوی خیلی قشنگ دست ما می‌دهد آنقدر طراحی آن قشنگ، مناسب، کار شده، دقیق که وقتی آدم این کادو و این چیز کادو پیچ شده را می‌بیند فکر می‌کند که…

حجت الاسلام مظاهری سیف: در آن چیست حالا.

دکتر شفیعی: در آن چی هست واقعاً همین اتفاق می‌افتد. آنقدر آدم جذبش می‌شود ولی حالا شما صحنه را تصوّر بکنید من در این کادو را باز می‌کنم و در آن هیچ چیزی نیست. پُر از خالی است، پوچ است و این صحنه برای ما، یعنی من اگر بخواهم تشبیه کنم تجربه این چند سالمان را، حاج آقا به ما کمک کرد که درِ این جعبه را باز کنیم این کادوپیچی خیلی حساس را بتوانیم پاره کنیم، بدون اینکه بترسیم، بدون اینکه خودمان را ببازیم، بدون اینکه گم بشویم. بعد توی آن را به راحتی باز کردیم دیدیم که آه این که خالی است! خبری درونش نیست.

حجت الاسلام مظاهری سیف: بسیار خوب خیلی متشکر از بیان شیوای شما و توضیحات مفصلی که دادید، جناب آقای شمشیری شما بگویید که این جلسات چطور بود و شما هم آیا همین قدر راضی بودید از همکاری دوستان یا نه؟ رضایت یکطرفه است. و چه درس‌هایی می‌توانید از این تجربه به ما بدهید که اگر حالا در بعضی از جاهای دیگر دوستانی مطّلع می‌شوند که عدّه ای مثلاً رفتند جذب عرفان حلقه شدند یه عدّه ای دارند جذب می‌شوند بتو‌انند یک طوری با استفاده از حالا اساتید و روحانیونی که بالاخره همه جا پیدا می‌شوند یک همچین محفلی را شکل بدهند بخصوص در خارج از کشور، چون در سالهای اخیر با توجه به اینکه برگزاری کلاسهای عرفان حلقه قانوناً ممنوع شده در کشور ما و آقای طاهری به خاطر جرائمی که انجام داده، محمد علی طاهری پایه گذار عرفان حلقه در واقع در زندان است و یک مقدار بنظر می‌رسد از آن تَب و تاب افتاده باشد ولی بعضی از این افراد مهاجرت کردند به خارج از کشور و آنجا دارند فعالیّت می‌کنند یعنی مخاطبان و همراهان عزیز شبکه ولایت در کشورهای مختلف جهان ممکن است آنجا ببینند در بین ایرانی‌ها یک جریانی به نام عرفان حلقه، فرادرمانی، عرفان کیهانی، شکل گرفته که خُب باید حسّاس باشند و با رجوع به حالا روحانیون و عالمانی که بالاخره در هر جا ممکن است باشند افرادی که بتو‌انند کمک کنند شبیه این جلسه را حالا ممکن است در ابعاد کوچک تر و بزرگ‌تر بتوانند شکل بدهند و آن جریان روشنگری نسبت به آسیب‌های عرفان حلقه را که هدف و آرمان اصلی انجمن نجات از حلقه بوده به نوعی آنجاها این آرمان را دنبال بکنند. حالا ما بیشتر می‌خواهیم در دقایق پایانی این قسمت از برنامه آن درس‌ها و نکات کلیدی را که حالا به مواردی از آن جناب آقای شفیعی اشاره کردند مثل برگزاری جلسات گفتگویی، مثل اشراف و شناخت کامل استادِ جلسه به متون و محتواهای عرفان حلقه، اگر نکاتی است که مد نظر شماست بفرمایید که استفاده کنیم.

حجت الاسلام شمشیری: البته آقای شفیعی لطف دارند و خودِ دوستان اصفهانی بودند به رهبری ایشان توانستند آن فضا را ایجاد کنند که ما بیاییم دیگر راحت صحبت کنیم و افراد را به هرحال آوردند، تبلیغ کردند که افرادی بیایند و خبر دادند در واقع به این افراد، اما مسئله ای که بسیار مهم است، بنظرم در کارهای فرهنگی یک مقداری بایستی کار موقّت را کنار گذاشت و تقسیمِ کار داشت و به بلند مدّت نگاه کرد و یک نوع صمیمیت را در کار داشته باشیم ما ننشینیم که حلقه ای‌ها مثلاً سراغ ما بیایند به نحوی حالا نفوذ کنیم در بین این‌ها ممکن است خطراتی هم داشته باشد، دیگر این به هرحال جزء الزامات کار است. یک روایتی را من از شخص معظم رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم همیشه مبنای کارهای فرهنگی‌ام قرار داده‌ام.

ایشان می‌فرمایند که: «أَفْضَلَ الْعَمَلِ أَدْوَمُهُ وَ إِنْ قَلَّ، برترین عمل، آن عمل اندکی است که ادامه داشته باشد».

من اساس کارهای فرهنگی‌ام را این قرار دادم یعنی سعی کردم یک کاری را که شروع می‌کنم، مداوم باشد. همیشه من در این سه چهار سال گذشته، پنجشنبه و مخصوصاً جمعه‌ها را برای حلقه گذاشتم، آن هم جلساتی که گفتمانی باشد. یکطرفه نباشد که بتوانند آن‌ها هم صحبت‌هایشان را بکنند. به نظرم اگر این مبنا باشد، و تقسیم کار باشد، ما یک سیری را داشته باشیم که آغاز و انجام آن کجاست و خروجی داشته باشیم. نه اینکه حالا یک وقتی را بگذاریم، اثر هم نگذاریم، بلکه آن‌ها یک مقداری جسورتر هم بشوند که حالا یک روحانی هم آمد مثلاً و کاری هم انجام نداد.

و حالا جلساتی که داشتیم جالب این بود که، اوایل ما شروع کردیم و حلقه را نقد کردیم و این‌ها، فوراً بخش زیادی متوجّه این اشتباه شدند. الان هم ما داریم افرادی را که شاید ترم شش یا هشت و این‌ها را طی کردند، برنگشتند هنوز، اما دوستی با ما دارند، یک رابطه‌ی دوستی عمیق با ما دارند، حتّی رفت و آمد دارند و پذیرفتند که طاهری انحرافاتی دارد و می گویند خب حالا معصوم نیست، ولی من بایستی این روشش به هر حال ….

حجت الاسلام مظاهری سیف: این عرفان حلقه را بالاخره نمی‌شود دربست پذیرفت.

حجت الاسلام شمشیری: دقیقاً، به این رسیدند حداقل.

حجت الاسلام مظاهری سیف: یک شکی پیدا کردند.

حجت الاسلام شمشیری: در صورتی که دیگران از حلقه ای‌ها می گویند پیامبر عصر هوشمندی است. ولی این‌ها تنزّل پیدا کرده‌اند، می گویند حالا ما می‌خواهیم با عرفانش کاری نداریم ولی روش درمانی‌اش را باز از این باب مثلاً ورود پیدا کنیم.

حالا جمع بندی کنم، به نظرم اگر کار فرهنگی یک ساز و کاری داشته باشد که ما وقت می‌گذاریم، حتماً خروجی داشته باشیم و تولیدات داشته باشیم، مثل همین تولیداتی که به لطف خدا در اصفهان داشتیم. و این را به جرأت عرض کنم تا چند سال آینده ما محتوا علیه حلقه داریم و تولید شده این به لطف خدا.

حجت الاسلام مظاهری سیف: فرصت و مجال انتشارش هنوز به اندازه کافی نبوده خُرد خُرد دارد منتشر می‌شود.

حجت الاسلام شمشیری: دقیقاً. در سایت انجمن و کانال انجمن دارد یک بخشی انتشار پیدا می‌کند.

حجت الاسلام مظاهری سیف: ان شاءالله. حالا این سایت انجمن نجات از حلقه و کانال تلگرامی‌اش هم، برای دوستانی که در سراسر جهان با این مشکل ممکن است مواجه باشند، قابل استفاده است که در خلال این برنامه هم اعلام می‌شود این سایت و کانال که امیدواریم دوستان بیایند هم از مطالب و محتواهای تولید شده استفاده بکنند، هم نظرات و پیشنهادات خودشان را بگویند تا در بهبود این روند مؤثر باشد. اگر هم تجربه‌هایی دارید، کسانی بودند، رفتند آسیب دیده‌اند یا توانستید کمک کنید به کسی که نرود یا بعد از رفتن بتواند خودش را بازسازی بکند، این تجربه‌ها را هم اگر بفرمائید و اطلاع بدهید این‌ها هم در سایت و هم در کانال به دیگران هم منتقل می‌شود. احتمالاً بتواند سرمشق مفیدی باشد برای دیگرانی که ممکن است در معرض این آسیب و تهدید باشند.

خیلی تشکر می‌کنم از فرمایشات شما. در صحبت‌هایی که هم شما کردید عاطفه محوری و روابطِ در واقع عاطفی در پیش بُرد فعالیت فرهنگی نکته مهمّی بود. هدف گذاریِ روشن و خروجی محور بودن کارهای فرهنگی، این هم به نظرم می‌آید نکته مهمّی بود. نگاه بلند و برنامه‌ی بلند مدّت داشتن هم به نظر می‌آید یک مسئله‌ی کلیدی است در کارهای فرهنگی که حتماً باید به آن توجه کرد. تحولات فرهنگی، ساعتی و یکروزه اتفاق نمی‌افتد و همچنین تقسیم کار، یعنی ایجاد یک مشارکت و حرکت جمعی. حتّی کسانی که قرار است روی آن‌ها کار فرهنگی بشود باید سهیم بشوند در اصلِ کار و این در اثر بخشی قطعاً مؤثر خواهد بود. از همراهی شما و همراهی دوستان تشکر می‌کنیم. امیدواریم بتوانیم در جلسات آینده خدمت دو میهمان عزیز، بحثِ در واقع تجربه نجات از حلقه در اصفهان را کامل بکنیم. همه‌ی شما را به خدای بزرگ می‌سپارم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

 [1]- اصفهان
[2]-عرفان حلقه و فرادرمانی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا