روح مادربزرگم!
اینجانب اسماء قبادیان با حضور در دورههای عرفان حلقه، بهخصوص دوره «تشعشع دفاعی» دچار ناراحتیهای شدید روحی و روانی شده بودم. شبها کابوس میدیدم و با فریاد از خواب میپریدم. به همین خاطر شب هیججا نمیماندم. مادربزرگم که خیلی دوستش داشتم فوت کرده بود و من خیال میکردم روح او وارد وجود من شده!
چون در آموزههای عرفان حلقه آمده است که روح (کالبد ذهنی) افرادی که از عرفان حلقه بهرهمند نشدهاند و به رشد و کمال عرفانی نرسیدهاند، پس از مرگ در وجود افرادی که از نظر رفتاری و شخصیتی به آنها شباهت دارند، رسوخ میکنند و روح آنان را تسخیر مینمایند
چون من شباهت زیادی به مادربزرگم داشتم و او نیز خیلی مرا دوست داشت و به من عادت داشت، دیگر مطمئن شده بودم که روح مادربزرگم در من رسوخ کرده است و خیلی مضطرب بودم. حس بدی داشتم و حتی شبها صدای ناله او را میشنیدم که از من کمک میخواهد و مرا به سوی خود میطلبد!
آن زمان در کلاسهای آقای طاهری که در خیابان گاندی جنوبی، کوچه پالیزوانی برگزار میشد، شرکت داشتم و از آقای طاهری جریان مادربزرگم را پرسیدم. او بلافاصله نفوذ و رسوخ مادربزرگم را در وجود من تایید کرد و حتی گفت که باید زودتر خارج شود تا دردسر ایجاد نکند!
چند بار هم به من تأکید کرد که خودم «تشعشع مثبت 2» را اعلام کنم. البته چند روز بعد خدا رحم کرد و جریانی پیش آمد و از این کلاسها دور شدم و به حالت عادی برگشتم
دورههای عرفان حلقه، دیر یا زود آثار مخرب جبرانناپذیری را بر افراد شرکتکننده در این دورهها خواهد گذاشت و باید برخی مردم که به هر ترتیب به این نوع کلاسها گرایش دارند، آگاه شوند؛ چون تبلیغات موذیانه این گروهها وسیع و فریبنده است. ممنون.
اسماء قبادیان