نقد اصول فرقهی حلقه – اصل شماره 1 (بخش اول)
اصل ۱) هدف از این شاخه عرفانی
هدف از این شاخه عرفانی، کمک به انسان در راه رسیدن به کمال و تعالی است؛ حرکتی از عالم کثرت به عالم وحدت. در این راستا، همه تلاشها برای نزدیکی انسانها به یکدیگر صورت گرفته، از هر عاملی که باعث جدایی انسانها و ایجاد تفرقه بین آنها میشود، اجتناب به عمل میآید.[1]
این اصل، هدف اصلی عرفان کیهانی را بازگو میکند. از نظر نویسنده عرفان کیهانی، انسانِ امروز، در میان مکاتب گوناگون فکری و دشواریهای زندگی، دچار پراکندگی و سردرگمی است [2]و نیاز به راهی دارد تا او را از رنج کثرت، برهاند و به عالم وحدت برساند. کمال و تعالی انسان در حرکت از کثرت به سوی وحدت است. عرفان کیهانی میکوشد تا انسانها را به یکدیگر نزدیک کند و تلاش دارد تا انسان را به جایی برساند که از عوامل تفرقهانگیز و آنچه موجب جدایی و پراکندگی است بپرهیزد بلکه انسانها باید به یکدیگر خدمت کنند و همین خدمت آنان به یکدیگر، مایه وحدت آنان بوده و عبادت به شمار میرود.
با دقت در این اصل، به این نتیجه دست مییابیم که از نگاه نویسنده:
الف: کثرت (به معنای دوری انسانها از یکدیگر)، نقص، کاستی و واماندگی است و وحدت یعنی نزدیک شدن انسانها به یکدیگر، کمال و تعالی به شمار میرود.[3]
ب: هدف یک شاخه عرفانی، باید خدمت به انسانها و زدودن عوامل کثرت آور از آنان باشد.
طبق این اصل، عرفان کیهانی را میتوان به شکل زیر تعریف نمود:
عرفان کیهانی عرفانی است که انسانها را از عالم کثرت و تفرقه به عالم وحدت که مایه تعالی انسان است نزدیک میکند.
به نظر میرسد «عالم وحدت» و «عالم کثرت» در این اصل، ابهام داشته و منظور از آن چندان روشن نیست. به همین جهت، نویسنده در دو اصل بعدی[4] به تعریف دو اصطلاح مزبور پرداخته است. «نزدیک شدن» انسانها به یکدیگر نیز مبهم است که تا حدودی از اصل دوم و سوم میتوان منظور نویسنده را دریافت.
در اینجا پرسشی نیز رخ میدهد و آن این که: ارتباط انسانها با یکدیگر و رسیدن به وحدت، چگونه حاصل میشود؟ نویسنده در اصل بعدی چنین پاسخ میدهد که: جهان هستی «تن واحده» است و انسانها از طریق ادراک این تن واحده بودن جهان، میتوانند به وحدت برسند. در ادامه نکات فوق بررسی خواهد شد.
منبع: افسون حلقه
پی نوشت:
[1] – عرفان کیهانی ص ۵۶.
[2] – رک به: پیشگفتار عرفان کیهانی ص ۴۱ به بعد.
[3] – نویسندهی عرفان کیهانی در اصل ۶۵ (ص ۱۳۷) عبادت خدا را به معنای خدمت به خلق میداند. ر.ک به اصل ۵۹ و نقدهای ذیل آن.
[4] – عرفان کیهانی صص ۵۶ و 57.