آیا ادعای بنیانگذار عرفان حلقه مبنی بر اینکه عرفان حلقه یک عرفان ایرانی اسلامی و به جهت مقابله با عرفان های وارداتی است، سخنی صحیح و دغدغه ای پسندیده است؟
محمدعلی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه در مقدّمه ای که بر اساسنامهی حلقه نگاشته است، مدّعی ایرانی و اسلامی بودن مکتب خویش است. او نوشته است: «عرفان كيهاني (حلقه) که متکي به عرفان اين مرز و بوم است»[1] وی که هدف خود از ایجاد حلقه را «اعتلاي عرفان ایران»[2] میداند از دغدغهی مقابله با عرفانهای غیر اسلامیِ وارداتی سخن میگوید: «امروزه ايران تبديل به محل و جولانگاه عرفان کليهي اقوام و ملل گرديده است. عرفان هاي سرخ پوستي، تبت، چين، ژاپن، هند، فيليپين، ويتنام و… حتي عرفان غربي، به شکلها و رنگهاي گوناگون با قيافهي حق بهجانبي که انگار پيش کسوت عرفان دنيا بودهاند»[3].
و سپس نتیجه می گیرد که «متأسفانه هم اکنون ما در معرض نوعي «القاي فرهنگي» قرارگرفتهايم که به مراتب از تهاجم فرهنگي خطرناک تر است»[4].
با اندکی جستجو در آثار فرقهی حلقه بهسادگی میتوان دریافت که این فرقه اولاً مبتنی بر عرفان اسلامی ایرانی نبوده و ثانیاً درهمآمیختهای از فرقههایی است که طاهری بهدروغ دغدغهی رویارویی با آنان را در سر میپرورانده است.
در اینجا به نحو مختصر به فهرست برخی از آموزههایی که طاهری از عرفانهای وارداتی و یا فرقههای باطل اخذ کرده است اشاره میکنیم.
1- تناسخ[5]
2- تفویض[6]
3- انرژی کیهانی[7]
4- مخالفت با زیارت قبور[8]
5- اتصال به روح القدس به جهت درمان[9]
9- دفاع از شیطان[10]
10- نفی اعتقادات و مذهب به جهت دستیابی به کمال[11]
11- نفی شریعت و اسقاط تکلیف[12]
12- نفی ذکر خداوند[13]
13- ترویج اباحه گری[14]
14- انسان محوری[15]
15- موجودات غیر ارگانیک[16] (ارواح سرگردان – اجنّه)
16- مشرک متولد شدن انسان[17]
و…
شرح و تفصیل عناوین ذکرشده مجال دیگری میطلبد.
نتیجه
فرقه ی کیهانی نتنها عرفانی ایرانی اسلامی نیست بلکه اساساً یک فرقهی التقاطی و آمیختهای از جریانات باطل و نوظهور و دارای پارهای اشتراکات با فرقههای سنّتی است. این جریان، القاء کنندهی تفکرات سایر فرقهها و وامدار تفکرات آنان در چارچوب پیوند میان درمان و عرفان با جعل واژگانی نوین است.
بههرروی فرقهی حلقه برای رخنه کردن در میان مسلمانان با دو ترفند اسلامی ایرانی نشان دادن خود و نیز با داعیه و آهنگِ ستیز با عرفان های وارداتی آغاز به کارکرده است در حالی خود آفتی برای دین و عرفان و گذرگاه اصلی عرفان های وارداتی ، پوچ و سکولار است.
نویسنده: امین شمشیری
پی نوشت:
[1] – عرفان حلقه، ص 18.
[2] – همان.
[3] – همان، ص 12.
[4] – همان، ص 13.
[5] – به مثابه اکثرجریانات شرقی و مکتب های وارداتی نوظهور.
[6] – به مثابه ی یوگا و تائو.
[7] – همان «رِی کی» است.
[8] – به مثابه وهابیت.
[9] – به مثابه مسیحیت پنطیکاستی.
[10] – به مثابه شیطان گرایی، برخی فرقه های صوفیه و اهل حق.
[11] – به مثابه همه ی جریانات نوظهور و اومانیسمی.
[12] – به مثابه همه ی جریانات نوظهور و برخی از متصوفه.
[13] – به مثابه شیطان گرایی و خداناباوران.
[14] – به مثابه همه ی جریانات نوظهور.
[15] – به مثابه همه ی جریانات نوظهور.
[16] – به مثابه عرفان سرخپوستی.
[17] – به مثابه گناه ذاتی در مسیحیت.
سلام
میشه بگید چرا اون همه بحث و تبادل نظر که در قالب کامنتها بود را برداشتید؟ با خوندن بحثها و پرسش و پاسخها خیلی چیزها فهمیده و به خیلی از سوالات پاسخ گفته میشد. واقعا حیفه که اونهارو برداشتید.