مقالات

کلام آخر

 

کلام آخر

اصول حلقه و اعتقادات طرح شده توسط رهبر فرقه، محمدعلی طاهری و آموزه های آن در ابعاد مختلف، اسلامی نیست و برداشت هایی از مکاتب و فرق مختلف داشته است که آن

را از صراط مستقیم اسلام زاویه دار می سازد. در این فرقه حتی نشانه هایی از گنوسیزم[1] (ارتباط و استمداد از موجودات متافیزیکی، رمزگرایی و تعظیم شیطان)، بهاییت (اعتقاد به لازمان و لامکان بودن روح) و عرفان های سرخ پوستی (تجربه ی وحدت با جهان هستیِ مادی و کشف نیروهای طبیعی) و بودا (اعتقاد به نیروی کیهانی و تناسخ) و … نیز وجود دارد. بنابراین رهبر فرقه با تبیین جهان التقاطی از فرق مختلف به جذب افراد اقدام کرده است.

کسانی که با آموزش های التقاطی و موهم و موهن و با این اندیشه که در مسیر کمال هستند، در هر گام خود از صراط مستقیم دورتر می شوند و دانسته و ندانسته به بی هویتی و بی اعتقادی مبتلا می شوند. در این حلقه با اعتقاداتی که به وجود کالبدهای ذهنی، غیرارگانیک ها و مسائل ماورایی ایجاد می شود، به مرور زمان، افراد الینه شده و وجود خود را در تسخیر موجوداتی نامرئی و اختیار و عنان خود را به دست آنان می بینند. این افراد، هرجا که کاری نامعقول و غیرمنطقی از آنان سر می زند، نام غیرارگانیک ها را به میان می آورند و از زیر بار مسئولیت اعمال خود شانه خالی کرده، اعمال خود را توجیه می کنند.

در آموزه های حلقه شریعت رنگ می بازد و حقیقت در هاله ای از ابهام فرو می رود. برای گریز از شریعتی که رهبر فرقه نیز در قید و بند آن نیست، توجیهاتی ارایه می شود که مبنا و اساس و آبشخوری الهامی و غیر دینی دارد. (پس برای کسانی مفید است که می خواهند، به هر طریق، التزامی بر رعایت احکام شریعت نداشته باشند.)

با وجود این که الهام و وحی به خودی خود، افکاری مثبت را به ذهن متبادر می کند؛ ولی الهام در حلقه از منبعی نامعلوم است که بسیار سطحی و دقیقاً مطابق با اعتقادات به اصطلاح استاد بلامنازع حلقه، یعنی محمد علی طاهری است. آگاهی ها در چارچوب حلقه است و حتی یک مورد در نقد و اما و اگر آوردن براین آموزه ها نیست که اگر باشد با توهین و اتهام طرد می شود. اعضای فرقه خود را هدایت یافتگانی می دانند که رسالت هدایت دیگران را نیز برعهده دارند و بر همین مبنا اقدام به تبلیغ و ترویج و اشاعه ی انحرافات در سطح جامعه دارند. این افراد با این تفکر که کالبدهای ذهنی اموات از گذشته های دور در این دنیا مانده اند، بیماران روانی و ذهنی را حلقه می کنند و با اعلام حلقه های تشعشع دفاعی، کالبدهای ذهنی را به تونل نور هدایت می کنند و با این اعمال و در حین به اصطلاح برون ریزی هایی که برای فرد اتفاق می افتد، حریم ها و باید و نباید های مسلم را نادیده می گیرند.

شیطانی را که خداوند مورد لعن قرار داده است، مأمور و موجه و کارگزار خداوند در سیر کمال انسان می دانند، به بهانه ی مقیم بودن در نماز، قرائت آن را تا زمان رهایی از ترمزدستی و پی بردن به حقیقت نماز به تعویق می اندازند و این در مورد قرآن خواندن و دعا و سایر اعمال سفارش شده در دین نیز اتفاق می افتد. حجاب زیرکانه نفی می شود و نفی واجبات صریح اسلامی و … حکایت از این دارد که طاهری نه تنها عرفان اسلامی نمی گوید؛ بلکه ملغمه ای از مباحث گوناگون به اسم اسلام به خورد جامعه اسلامی می دهد.

رهبر و اعضای این فرقه با دیدی بسته و متکبرانه در حالی که فقط خود را در شبکه ی مثبت می بینند، هیچ گونه نقدی را بر نمی تابند و منتقدین را افرادی متحجر، ذی نفع و مخالف راه هدایت، می دانند که در شبکه ی منفی هستند. برجسته ترین نشانه ی شیطانی بودن این فرقه، تکبر و خودپرستی افراطی آنان است که باعث می شود؛ گوش خود را بر نقدها بسته و هر راه و نامی غیر از خود را انحرافی بدانند و آن را انکار نمایند و تنها افرادی که در پناه حلقه به کمال رسیده اند را نجات یافته بدانند. آن ها به بهانه ی درمانگری اعضای خود را تحت نفوذ غیرارگانیک ها درآورده و با عنوان عرفان، آنان را به عصیانگری در برابر خداوند ترغیب می کنند.

در این میان بر علما و دانشمندان و مسئولان فرض است که با روشنگری های خود به نقد منصفانه پرداخته و با منابع قرآنی و اسلامی به شناساندن عرفان اسلامی واقعی برافراد جویای معرفت اقدام کنند.

 

 

پی نوشت:

 

[1]. گنوسیزم نام زنجیره ای از فرقه های قدیمی است که نقش به سزایی در شکل بخشی به بسیاری از جریان های فکری، عرفانی و عقیدتی داشتند. (برای مطالعه ی بیشتر ر.ک به کتاب گنوسیزم، حسین بابا زاده مقدم، نشر ساحل اندیشه تهران)

 

منبع: برگرفته از کتاب حلقه اسارت.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. از وقتی زنم رفته کلاسهای حلقه دیگه من زن ندارم. دردم را به کی بگم؟؟ همش افتاده میگه برون ریزی دارم. منو یادش رفته. من که هیچ، بچه هاش را هم فراموش کرده و فقط به فکر خارج کردن موجود غیرارگانیک از خودشه. تموم بشو هم نیس. چند ساله که به قول خودش برون ریزی و خروج داره ولی معلوم نیس تا کی میخواد خروج بده. بدبخت شدیم رفت.

  2. دلم تنگ شده برای زیارت آقا امام رضا (ع) ولی زنم از وقتی رفته کلاس حلقه نمیاد و میگه حق نداری بری. میگه این کار در اصل پرستش قبر است! ببینید من چه گرفتاری شده ام. ببینید من چه بلایی سرم آوار شده است. چه کم؟ به کی درد دلم بگم؟ فقط میگه طاهری . فقط میگه طاهری. فقط میگه طاهری. ای نابود بشه این طاهری که زندگی من نابود شد.

  3. ممنون که پیام من را نشان می دهید.
    وقتی نماز می خوانم مسخره می کنه. قبلا مانتویی و پوشیده بود حالا میگه تا به درک نرسم پوشش یعنی فشار روحی و اجبار که مریض می کنه. میگم آخه زن چرا آبروی من رو می بری؟ دوست ندارم کسی به زنم نگاه بد بکنه. با این سر و وضع همه نگاه بد می کنن. من که نمی تونم با همه دست به یقه بشم. تو حجابت را مثل قبل داشته باش. میگه تو آگاه نیستی! چند سال بدحجاب شده است. من چه کار کنم ؟ دردم را بدبختی ام را به کجا ببرم؟ سه بچه قد و نیم قد دارم. تحمل دارم می کنم که زندگی من به هم نخوره. میگه بخاطر کمالم حاضرم از بچه ها و تو بگذرم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا