نقد اصول عرفان حلقه

نقد اصول فرقه ی حلقه؛ نقد اصل: 23(روح القدس)؛ نقد اول؛

 

اصل ٢٣) روح القدس

هنگامی که انسان در خواستی داشته باشد، مستقیمً از خدا درخواست می کند (فا ستقیموا الیه) ولی جواب درخواست او از طریق شبکه شعور کیهانی (ید الله، روح القدس، جبرئیل و…..) پاسخ داده خواهد شد[1] نویسنده در این اصل ودر برخی اصل های دیگر عرفان کیهانی از شعور الهی به ید الله، روح القدس، جبرئیل، حکمت الهی[2] و آگاهی خداوند[3] تعبیر می کند. به نظر می رسد با تنوع تعبیراتی که در نوشته وی مشاهده می شود منظور از همه اینها یکی است. روشن ترین تعبیر از این میان، روح القدس وجبرئیل است.  نکته دیگر این که این اصل، جبرئیل یعنی همان شعور الهی را واسطه بین خدا وانسان می داند. این واسطه، مسیری برای دریافت پاسخ خواسته ها از خداست.

نقد اول) روح القدس و شفا 

در هیچ یک از آیات وروایات اسلامی، پیوندی بین روح القدس وشفا مشاهده نمی شود (چه روح القدس به جبرئیل تفسیر شود وچه به موجودی دیگر[4]). بله چنین پیوندی در آیین مسیحیّت دیده می شود؛ مثلا در نامه اول پولس به قرنتیان[5] آمده:  گر چه عطایایی که خدا به ما می بخشد گوناگون است، اما اصل و منشأ تمام آنها، روح القدس است. با اینکه می توان خدا را از راه های مختلف خدمت کرد، اما همه، همان خداوند را خدمت می کنیم. خدا یکی است. اما به صورت های مختلف در زندگی ما عمل می کند. او همان خداست که در همه ما و بوسیله ما که از آن او هستیم ، کار می کند. در واقع، روح القدس بوسیله هر یک از ما، قدرت خدا را جلوه گر می سازد، تا از این راه کلیسا را تقویت نماید. روح القدس به یک شخص عطای بیان حکمت می بخشد تا با ارائه راه حل های حکیمانه دیگران را یاری نماید وبه دیگری دانستن اسرار را عطا می کند. او به یکی ایمانی فوق العاده عطا می نماید، وبه دیگری قدرت شفای بیماران را می بخشد [6] بنابراین نمی توان گفت: به صرف این که دو نفر با یکدیگر، حلقه وحدت (آن هم وحدت ادراکی ؟) تشکیل دهند روح القدس حاضر می شود! در قرآن کریم آمده:  واخرین وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ؛[7] پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم، کسانی که از عبادت من تکبّر می ورزند به زودی با ذلّت، وارد دوزخ می شوند.  در این آیه سخن از این است که هر گاه انسان در خواستی از خدای متعال داشته باشد خود او اجابت می کند. در آیه، هیچ واسطه ای در میان نیست.  حضرت ابراهیم علیه السلام نیز فرمود:  وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ؛[8] وقتی من بیمار می شوم تنها او مرا شفا می دهد.  نویسنده در موارد دیگر نیز به منابع مسیحیّت استناد نموده واز رفتار و گفتار حضرت مسیح علیه السلام بر اساس عهد جدید، یاد می کند [9]. این در حالی است که ایشان در دو جلد کتاب خود نامی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم به میان نیاورده و با همه اینها می گوید:

عرفان کیهانی (حلقه)، که عرفان ایرانی و اسلامی و برخاسته از فرهنگ ماست[10]

رعایت امانت، اقتضا می کند که وی با توجّه به این که از آموزه های ادیان دیگر نیز استفاده کرده از عرفان خود با عنوان عرفان ایرانی، اسلامی، مسیحی، هندی و چینی هم یاد کند؛ زیرا این عرفان، از فرهنگ های مزبور بهره برده است..

نویسنده در روی جلد کتاب «انسان از منظری دیگر» یکی از ابیات متنوی را می آورد::

هر یکی از ما مسیح عالمی است                                                       هر الم را در کف ما مرهمی است[11].

این گونه استناد به اشعار با این هدف صورت می گیرد که انسان می تواند از طریق اتّصال به شبکه شعور کیهانی به شقای بیماری ها اقدام کند. از سوی دیگر با توجّه به این که نویسنده برای افراد شرکت کننده در حلقه، شرط ایمان را قرار نداده و بر مبنای وی هر کسی با هر اعتقادی می تواند درمانگر باشد[12] استناد به این اشعار می تواند به این معنا باشد که هر انسانی صرف نظر از باورها و پایبندی ها می تواند یکی از عارفان عرصه عرفان کیهانی باشد!

حال این سؤال جا دارد که آیا استناد شاعران به دم عیسوی و فیض روح القدس و مانند این تعبیرها در ادبیات فارسی از باب مجاز و تمثیل و تشبیه است یا از باب حقیقت؟ به نظر می رسد نویسنده این تعبیرها را حقیقت می داند و نه مجاز.

چنانکه برخی پژوهشگران گفته اند: بسیاری از تعبیرات مربوط به آیین مسیح در نظم و نثر فارسی و در سخنان عرفا و کلمات صوفیه از باب تمثیل و مجاز است. غالب این تعبیرات بر اساس آیات قرآن و اخبار اسلامی بوده است گرچه عوامل متعدّدی در ورود تعبیرات مسیحی در ادبیات فارسی دخالت داشته اما فضای حاکم بر اینها مجاز و استعاره بوده و نه حقیقت[13]

بنابر آنچه گفته شد اگر در غزل های حافظ شیرازی آمده است که: فیض روح القدس ار باز مدد فرماید      دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد[14] نه می توان گفت: حافظ، مسیحی است[15] و نه می توان گفت هر کسی با هر اعتقادی می تواند فیض روح القدس را دریافت کند و کار مسیحایی انجام دهد. آنچه در گفته حافظ و مولوی می آید شرایط دارد. روش منصفانه آن است که برای برداشت معنا از این سخنان، به مجموعه گفته های ایشان مراجعه و استناد شود ونه فقط برخی اشعار.

 

 

 

 

پی نوشت:

 

 

[1].عرفان کیهانی، ص٨۶.

[2].همان، ص۱۵۱.

[3].همان، ص۱٢۱.

[4].روح القدس در فرهنگ اسلامی به چند معنا به کار می رود. رک به: ناصر مکارم شیرازی، نفحات القران،ج٩، ص:٩٢.

[5].رساله اول پولس به قرنتیان؛۱٢ /۴ – 9.

[6].ر.ک به: عهد جدید، ترجمه پیروز سیار، ص٨۵۰و٨۵۱.

[7].غافر /۶۰.

[8].شعراء/٨۰.

[9].ر.ک به. انسان از منظری دیگر، صص۱٧و۱٧۱ و۱٩۵و۱٩٧. 

[10]. عرفان کیهانی ،ص51.

 [11]. جلال الدین محمّد بلخی رومی، مثنوی معنوی، تصحیح محمّد علی مصباح، تهران، اقبال، ۱۳۸۴، ص 7. (دفتر اول: بیت 47)

[12]. عرفان کیهانی، اصل 34.

[13]. ر.ک به: قمر آریان، مسیحیّت در شعر فارسی، فصلنامه فرهنگی پیمان، شماره 39. سال دهم – بهار 1386.

[14]. دیوان حافظ، غزل 139.

[15]. ر.ک به: مقاله:«آیا حافظ مسیحی بود»در سایت:                                                                          http://dariush1.blogfa.com

 

 

 

 

 

 

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. طاهری عاشق مشاعره است! البته مشاعره به سبک خودش!! بجای استناد به آیت و روایات، شعر می خواند!!!

  2. جدی نگیرین حرفای طاهری رو. روح سرگردون چوپان دروغگو به جای طاهری این حرفها رو از زبون طاهری زده و الکی گفته الهامات روح القدس بوده!

  3. طاهری ارواح سرگردون شعبون بی مخ ، چوپان دروغگو و دیگر ارواح اینجوری رو جذب کرده و خودش و مریداش رو گذاشته سر کار!

  4. اگه پینوکیو هم روح داشت طاهری اون رو جذب بدن خودش می کرد! حیف که پینوکیو چوبی بود. ولی روح ایکیو سان رو طاهری جذب کرد! ای کیو سان رو که می شناسید؟؟ همون بودایی که همش میشست تو ارتباط و اتصال با هوشمندی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا