یادداشت ها

شهید مطهری و استناد حلقوی ها به خطبه ی اول نهج البلاغه برای اثبات به نام بی نام او (3)

2 توحيد صفاتى‏

توحيد صفاتى يعنى درك و شناسايى ذات حق به يگانگى عينى با صفات و يگانگى صفات با يكديگر. توحيد ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحيد صفاتى به معنى نفى هر گونه كثرت و تركيب از خود ذات است.

ذات خداوند در عين اينكه به اوصاف كماليّه جمال و جلال متّصف است، داراى جنبه‏هاى مختلف عينى نيست. اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با يكديگر لازمه محدوديّت وجود است. براى وجود لايتناهى همچنان كه دومى قابل تصوّر نيست، كثرت و تركيب و اختلاف ذات و صفات نيز متصوّر نيست. توحيد صفاتى مانند توحيد ذاتى از اصول معارف اسلامى و از عالى‏ترين و پراوج‏ترين انديشه‏هاى بشرى است كه بخصوص در مكتب شيعى تبلور يافته است. در اينجا فقط به بخشى از يك خطبه نهج البلاغه كه هم تأييدى بر مدّعاست و هم توضيحى براى اين بخش است، اشاره مى‏كنيم. در اوّلين خطبه نهج البلاغه چنين آمده است:

الحمد للّه الّذى لا يبلغ مدحته القائلون و لا يحصى نعماءه العادّون، و لا يؤدّى حقّه المجتهدون، الّذى لا يدركه بعد الهمم، و لا يناله غوص الفطن، الّذى ليس لصفته حدّ محدود و لا نعت موجود …

سپاس ذات خدا را، آنكه ستايش كنندگان نتوانند به ستايش او برسند و شمار كنندگان نتوانند نعمتهاى او را برشمارند و كوشندگان نتوانند حقّ بندگى او را ادا نمايند، آنكه همّتها هر چه دور پروازى كنند كنه او را نيابند و زيركي ها هر اندازه در قعر درياهاى فطانت فرو روند به او نرسند، آنكه صفت او را حدّ و نهايتى و تغيّر و تبدّلى نيست …

در اين جمله ها- چنانكه مى‏ بينيم- از صفات نامحدود خداوند ياد شده است.

بعد از چند جمله مى ‏فرمايد:

كمال الاخلاص له نفى الصّفات عنه لشهادة كلّ موصوف انّه غير الصّفة و شهادة كلّ صفة انّها غير الموصوف[1] فمن وصف اللّه سبحانه فقد قرنه و من قرنه …

اخلاص كامل، نفى صفات از پروردگار است، زيرا موصوف گواهى مى‏ دهد كه ذاتش غير از صفت است و صفت گواهى مى‏دهد كه او چيزى است غير از موصوف، و هر كس خداوند را به صفتى توصيف كند، ذات او را مقارن چيز ديگر قرار داده و هر كس خدا را مقارن چيزى قرار دهد … الى آخر.

در اين جمله ‏ها، هم براى خداوند اثبات صفت شده است (الّذي ليس لصفته حد محدود) و هم از او نفى صفت شده است (لشهادة كلّ صفة انّها …) از خود اين جمله ‏ها معلوم است كه صفتى كه خداوند موصوف به آن صفت است صفت نامحدود به نامحدوديّت ذات است كه عين ذات است، و صفتى كه خداوند مبرّا و منزّه از اوست صفت محدود است كه غير ذات و غير از صفت ديگر است. پس توحيد صفاتى يعنى درك و شناختن يگانگى ذات و صفات حق.

استفاده از این مطلب با ذکر سایت نجات از حلقه آزاد است.

[1] – [در نهج البلاغه‏، دو جمله اخير با تقدّم و تأخّر ذكر شده است.]

 

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. طاهری و اتباعش باید یاد بگیرند که در مورد چیزی که تخصص و اطلاعات کافی ندارند حرف نزنند.

  2. مسترها متوجه شده اند که طاهری اشتباه گفته، ولی همچنان به این راه کج ادامه می دهند و مدافع آن هستند چون از این راه پول پیدا می کنند و از پول مهم تر ،خودنمایی می کنند و به جمع کردن مرید از بین عده ای نادان مشغولند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا