تجربه های آسیب دیدگان و نجات یافتگان

آسیب دیده شماره (42)

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حال آسیب دیدگان فرقه ی حلقه

آسیب دیده شماره (42)

متاسفانه من از این حلقه هرمی ، ناخواسته ضربه بدی خوردم . ارتباط ۳ ساله من در حالی به عجیب ترین شکل ممکن تموم شد که طرف مقابل من وارد این حلقه شده بود . به طرز جالبی من و اطرافیان من تبدیل به گمراهانی شدیم که خیلی از ما تحت تاثیر موجودات غیر ارگانیک بودیم و در فساد و شر و بدی دست و پا میزدیم و خودمون تا اون موقع خبر نداشتیم !

و اون ارتباط به راحتی تموم شد . فکر میکنم که طرف مقابل من بعد از جدایی ناخواسته ما و بدلیل ناراحتی که از این موضوع داشت اختلالاتی رو در زندگی من ایجاد کرد . خواسته یا ناخواسته . و خیلی چیزا توی زندگی من به هم ریخت . الان و بعد از گذشت یک سال من تازه دارم خودمو از وضعیت بدی که برام پیش اومده بود کم کم خلاص میکنم… متاسفانه روز به روز شاهد گرویدن افراد مختلف به این حلقه هستیم که بیشتر اونها با چشم بسته و احساسی تصمیم به ورود گرفتن .

این افراد به راحتی قضاوت میکنن ، محکوم میکنن و آدم های خارج از حلقه خودشونو یکسری گمراه چشم و گوش بسته و ناآگاه میبینن که باید به سمت حلقه بیان . آدم های متفکر و منتقدین خودشون رو برنمیتابن و در مقابلشون واکنش منفی نشون میدن و اونارو به شیطان یا یک جریان مشکوک خرابکار وصل میکنن . در واقع خود این حلقه در حال تبدیل شدن به یک هیولای خرافه بزرگه و فرادرمانگرا خودشون دارن تبدیل به موجودات غیر ارگانیک میشن . یک لشکر بی منطق و متعصب و خرافاتی .

و در آخر اینکه نیچه میگه : «آن‌که با هيولاها دست و پنجه نرم می‌کند، باید بپاید که خود در این ميانه هيولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم می‌دوزد».

 

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

    1. مگه میان میگن میخایم شما را هیولا کنیم.ی جوری میبرنشون تو گروه ک متوجه نشن میخاد چه بلای سرشون بیاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا