مقالات

خط و نشان حلقه‌ای‌ها برای مرجعیت شیعه

فقاهت و مرجعیت شیعه که سابقه‌ای به امتداد روزگار معصومین علیهم السلام و لاحقه ای به استمرار ظهور امام عصر علیه السلام دارد، هَماره به گواه تاریخ، ملجأ و مأمن شیعیان در مقابل طاغوتیان و شیطان مداران بوده است. اصحابِ شیطان مدارِ حلقه و آسیب رساننده‌ی جامعه که چندی است زانوی غم در بغل گرفته، دوران گذار از اوج و علوِّ ظاهری، به خضیض و دنوِّ واقعی را تجربه می‌کنند. آنان که به مانند همه‌ی جریانات تاریخیِ ضدّ شیعه، قیام و ایستائیِ صوری و ظاهریشان، آفل و زایل گشته، به روزگار ما آخرین تیرِ ترکش خود یعنی سیاست تزویر با مراجع تقلید شیعه و تهدید و خط و نشان کشیدن برای آنان را در دستور کار خود قرار داده‌اند. آنان که ندای شیطانی و از سرِ یأسِ «انا خیر منه» را «هل من ناصر» پنداشته‌اند چون از دیدار با دفاتر علما به مراد خود نرسیده، بَل مطرود آنان واقع شده‌اند سیاست دشنام گویی را برگزیده‌اند.

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

خط و نشانِ جدید حلقوی‌ها برای بزرگان شیعه یاد آور حکایت پشه‌ی لاغر و پر هیاهویی است که به گفته امام حسن مجتبی علیه السلام بر روی نخل تنومندی نشسته بود و نخل را ندا سر داد که «خود را نگاه دار كه می‌خواهم از تو فرود آيم نخله چون اين سخن شنيد متحيّر گرديد و به او فرمايد: كاى فلان وقتى كه تو به بالای شاخ من متمكّن گشتى اصلاً مرا از هبوط و وقوع تو بر بالاى من اطّلاع نبود از خفّت و سبكى كه با تُست و ندانستم كه در چه وقت فروز آمدى پس الحال چون از فروز آمدن تو از من مرا مشقّت و آزار رسد بهر نوع كه مَرضى خاطرتست فروز آى كه ترا در نزد من هيچ گونه اعتبار و وزن نيست».[1]

به تازگی اباطیل نویسانِ منسوب به «گروهک حلقه» در گنده گویی هایی جدید در مقام «اتمام حجت با مراجع تقلید شیعه» برآمده از «لکه ننگ صدور حکم اعدام برای یک اندیشمند، بر دامن مرجعیت تشیع» سخن رانده، سپس از مقدماتِ فاسد نتیجه گرفته‌اند که «شاید این آخرین فرصت برای جبران خسارتی باشد که با صدور فتوای ارتداد محمدعلی طاهری به اسلام و شیعه وارد شده است».

از لاطائلات ردّیه نویسان حلقه‌ای اگر بگذریم لازم است چند ادعای پر تکرار آنان به محک نقد گذارده شود تا اولاً: خواننده‌ی محترمِ این متن با تمام حقیقت و ماهیت فرقه‌ی ضالّه ی حلقه بیشتر آشنا شود و ثانیاً: آن ردّیه نویس «سیه روی شود که در او غش باشد».

یکم) آیا طاهری یک اندیشمند است؟

برای پاسخ به این سؤال، سیری در سپهر منطق، که حلقه‌ای‌ها از آن بی بهره‌اند خواهیم داشت و از مغالطه‌ای به نام «تجدّد» در عرفان حلقه رونمایی می‌کنیم.

عرفان حلقه و مغالطه‌ی تجدّد

یکی از مغالطاتی که طاهری به خوبی آن را به پیروان خود آموخته است، «مغالطه‌ی تجدّد» است. در این مغالطه، فرد از تازه و جدید بودن چیزی، درستی و صحّتِ آن را نتیجه می‌گیرد. از آنجایی که طاهری روشِ درمانی خود را بی سابقه و جدید می‌داند، برای اثبات صحّت و درستی روشِ خود به اموری استناد می‌کند که در زمان خودشان مورد مخالفت واقع شده‌اند. در حقیقت او به جای اقامه‌ی دلیل و بُرهان بر صحّتِ فرادرمانی و کارایی آن، متوسّل به جدید بودنِ فرادرمانی برای اثبات آن شده است.

بدیهی است که با باب شدن این مغالطه در مسائل علمی، هر کسی می‌تواند هر امر موهوم، فریبکارانه و بی ارزشِ جدیدی را با توسل به این حربه، ثابت شده قلمداد کرده، خود را اندیشمند بنامد و جامعه را دستخوش انواع خسارات نماید.

در حالی که صدق و کذب یک نظریه و محتوای یک اندیشه باید در چهارچوب روش‌های معقول و مقبول به اثبات برسد. نه اینکه با توسل به جدید بودن آن، صحیح بودن آن به جامعه تحمیل بشود. امروزه متاسفانه پیروان طاهری که عقل خود را تسلیم او کرده‌اند، از آنجایی که هیچگونه دلیلی برای اثبات روش درمانی خود ندارند، در پاسخ به منتقدین خود، متوسل به تجدّدِ فرادرمانی و سایمنتولوژی می‌شوند.

چند سؤال ساده از حلقه‌ای‌ها

چرا بعد از چندین سال، هنوز در داخل و خارج کشور نتوانسته‌اید آماری رسمی و مورد تائیدِ مراکز علمی که دالِّ بر صحیح بودن فرادرمانی باشد ارائه بدهید؟ و چرا مَسترهای معروف و صاحبِ تشکیلات شما در خارج از کشور در این سالها اسناد علمی بر تائید فرادرمانی و سایمنتولوژی ارائه نداده‌اند؟ چرا به جای اقامه‌ی دلایل معتبر علمی، به هوچی گری و غوغاسالاری مشغول شده‌اید و با تعدّد و تکثر بخشی به انواع رسانه‌های تبلیغی خود، می‌خواهید مردم را فریب دهید؟ چرا یک فرآیندِ موهوم (فرادرمانی) را قبل از اثبات و تائید علمی، به متنِ جامعه تَسَرّی داده‌اید تا به اعتقاد، جان و مال مردم آسیب بزنید؟ آیا جز برای دستیابی به ثروت، شهرت و قدرت بود؟ چرا آسیب‌های متعدد فرادرمانی برای شما درس عبرت نمی‌شود؟ چرا طاهری از فرادرمانی برای درمان خود و نزدیکانش بهره نمی‌برد؟

دوم) تناقض و آشفته نویسی مواجب بگیران حلقه‌ای

تناقض در مورد حکم ارتداد

نویسندگان حلقه‌ای که بضاعت علمی مناسبی در دفاع از حلقه ندارند در پی آنند که ضعف‌های معرفتی خود را با هزاران لطائف الحِیَل و مغالطه‌ی دروغ بپوشانند. آنان که نه محقّق اند و نه مُدقّق، هنوز نمی‌دانند اگر مراجع عظام تقلید حکم ارتداد طاهری را پس گرفته‌اند سخن گفتن از «لکه ننگ صدورِ حکم اعدام برای یک اندیشمند، بر دامن مرجعیت تشیع» و «ایجاد آخرین فرصت برای به خود آمدن و اندیشیدن» چه معنایی دارد؟ و اگر معتقدید «مراجع تقلید برای حفظ آبروی خود مجبور شدند فتوای صادر شده را پس بگیرند» چرا باز به مراجع تقلید رجوع می‌کنید؟

همه‌ی این تناقضات که دلیل متقنی بر ستیز «گروهک حلقه»، با مرجعیت شیعه در عصر غیبت امام عصر ارواحنا له الفداء است، نشان دهنده‌ی این است که آنان جایگاه مرجعیت شیعه را به خوبی شناخته و آن را مانعی برای شیّادی‌های خود می‌دانند.

به هر تقدیر، ماجرای نویسندگان دروغ پرداز و متناقض نویسِ حلقه پیرامون حکم ارتدادِ استادشان، تداعی کننده‌ی «دروغگو بی حافظه است» می‌باشد که فوراً آدمی را به یاد تناقضات گفتاری رئیسشان طاهری، پیرامون خرافه‌ای به نام «شرط تسلیم» می‌اندازد که مکرراً با نفی دین و اعتقاد، تنها شرطِ لازم برای وحدت و اتصال را تسلیم بودن معرفی کرده بود: «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه‌ی وحدت لازم نیست و تنها شرط لازم، شاهد بودن است».[2]

اما در جایی دیگر در مورد فرادرمانی و وحدت و اتصالات آن با بیان «و تنها شرط تحققِ آن، آمادگی برای ایجاد وحدت است».[3] آمادگی برای وحدت را رکن دیگری در کنار شرط تسلیم و در جایی دیگر[4] شرط انفاق که همان ترویج آموزه‌های حلقه است را شرطی ضروری در کنار شروط تسلیم و آمادگی برای وحدت قرار داده است.

 

امین شمشیری

 [1]- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ترجمه و شرح غفارى، ج 3، ص 41.

[2] – انسان از منظری دیگر، صفحات 125، 109 و 94 – عرفان حلقه، اصل 33، ص 49.

 [3]- انسان از منظری دیگر، ص 16. 

 [4]- انسان و معرفت، صفحات 85 و 86.

نوشته های مشابه

4 دیدگاه

  1. باید با طاهری مفسد و دنباله روهای شهرت پرست و پول پرستش، بسیار جدی و محکم برخورد شود تا این گونه زبان درازی نکنند. اصلا اینها حق ندارند با دهان کثیف خود نام مراجع عظام را به زبان بیاورند.
    اینها خودشان خوب می دانند اکثرا در کلاسها و میهمانی ها یا “مستر پارتی های” خود چه کثافت کاری هایی دارند.
    لعنت خدا و فرشتگان و مومنان بر دشمنان خدا و اسلام و قرآن و پیامبر ص و اهل بیت ع.

  2. حلقوی های بیچاره از سر درماندگی، به جفنگ گویی و چرت و پرت گویی افتاده اند!!!

  3. طاهری و شاگردانش در شیب تند توهم خود قرار دارند. به قول علیزاده طباطبایی (وکیل مدافعه طاهری) عده ای بیمار روانی جذب این گروهک شده اند. به این علت دچار توهم (خود بزرگ بینی) هستند. وگرنه وقتی آدم به ادعاها و سخنان ناموزون طاهری نگاه می اندازد، خنده اش می گیرد. این واقعیت را باید مرتب گوشزد کنیم تا بیایند بیرون و از طریق صحیح، درمان شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا