مقالات

درمان‌های ناشناخته و خطرناک

مؤلف: پروفسور علی نام‌آور٬ مؤسس و رئیس دانشكده علمی تحقیقاتی طب سنتی و مكمل جمهوری ارمنستان٬ عضو آكادمی علوم طبیعی جامعه اروپا، آكادمی علوم طبیعی روسیه، آكادمی علوم اجتماعی و حفاظت محیط زیست روسیه، آكادمی علوم و فنون ارمنستان، موسسه تحقیات حجامت ایران، موسسه علمی نادعلی اسماعیلی (طب سوزنی)،

 

درمان‌های خطرناك

كنفرانس بین‌المللی پزشكی تلفیقی، دانشكده علمی-تحقیقاتی طب سنتی و مكمل جمهوری ارمنستان

ایروان اكتبر ۲۰۱۱

 

طب و درمانگری یكی از ملزمات زندگی بشر از آغاز خلقت است تاكنون. علت این است كه انسان اگرچه اشرف مخلوقات خداوند است كه وی را از گل سرشت، ولی در واقع از لحاظ فیزیولوژیك و جسمانی، انسان یكی از ضعیف‌ترین مخلوقات در جهان است!

موضوع این است كه شرافت انسان نسبت به سایر مخلوقات نه در كیفیت جسمانی وی، بلكه در خردمندی و نفخه الهی است كه در وی دمیده شده است. البته موضوع مقاله فعلی روح انسان نیست، بلكه جسم و روان وی را مد نظر قرار داده‌ایم.

 

انسان نتیجه تکامل حیوانات است؟

یكی از نكات بسیار جالب در مورد خلقت و پدیدآمدن انسان در هستی این است كه چنانچه انسان را نتیجه تكامل برخی حیوانات بپنداریم، سه سئوال مطرح می‌گردد:

  • اولاً چرا از زمانی كه بشر به یاد دارد تا امروز هیچگاه دیده نشده كه از تخم مار گنجشك خارج شود و یا از شامپانزه، انسان با عقل و شعور متولد گردد؟

ماتریالیست‌ها و كمونیست‌ها كه طرفداران “فرضیه” داروین می‌باشند، می‌گویند: “چون حیوانات ماقبل كه مولد حیوانات ما بعد بوده‌اند، منقرض شده‌اند”.

البته آنها خود نیز می‌دانند كه این یك پاسخ مهلكه‌گریز است؛ زیرا با گذشت دو قرن از زمان داروین هنوز به دلیل نیافتن “حلقه‌های گم‌شده زنجیره تكامل، نه‌تنها انسان، بلكه سایر حیوانات موجود امروزی” حرف‌های داروین هنوز تنها یك “فرضیه” می‌باشند و در هیچ كجای دنیا آن را “قانون علمی” محسوب نمی‌كنند و آنچه در مورد ارتباط و “اتصال” برخی حیوانات امروزی با دایناسورها مطرح می‌شود، کاملاً حدس و گمان است.

 

  • سئوال دوم اینكه چگونه ممكن است از موجودی نادان، فاقد عقل و خرد، موجودی خردمند و باهوش متولد گردد؟ حتی بین انسان‌ها نیز چنانچه دو فرد مجنون یا دارای سندروم داون یا امثال آن ازداوج كنند، از آنان فرزندانی عقب‌افتاده یا با سایر معلولیت‌های ذهنی و جسمی متولد خواهند شد. حال بگذریم از اینكه در بسیاری از معلویت‌ها و ناهنجاری‌ها فرد مبتلا، فاقد توان باروری می‌باشد كه این خود از حكمت خالق است. پس چگونه می‌توان “فرض” كرد كه روزی دو شامپانزه یا اورنگوتان با هم ازداوج كرده و از آنها انسان دارای عقل و شعور پدید آمد و بعد این “فرض” را ملاك و پنجره دیدگاه به انسان دانست؟
  • سئوال سوم اینكه آیا مگر مفهوم و جان كلام “تكامل” ارتقا و بهینه‌شدن نیست؟ پس چرا انسان كه نتیجه تكامل كل هستی است در عمل ضعیف‌ترین موجودات از لحاظ جسمی است؟ همه ما می‌دانیم كه حیوانات در مقایسه با انسان از مقاومت قابل توجهی در برابر سرما، گرما، رطوبت، خشكی، گرسنگی، تشنگی، انواع بیماری‌ها، عوامل بیماری‌زا، انگل‌ها و… دارند و حتی یك “گوساله” ۳۰ دقیقه پس از تولد می‌تواند روی پاهای خود ایستاده و بدود.

 

اگر انسان نتیجه تكامل بود و آنچنان كه برخی گفته‌اند “سلول‌های ما حاوی اطلاعات زمانی هستند كه ما نئاندرتال بودیم…، آبزی بودیم، زیر آب بودیم…” بنابراین بدن “انسان تكامل‌یافته” می‌بایست برآیندی از مجموع “فقط” جنبه‌های مثبت نسل‌های پیشین خود باشد و عاری از نواقص.

این در صورتی است كه ما نه‌تنها دارای توانایی‌های جسمانی حیواناتی كه از آنها “تكامل” یافته‌ایم، نیستیم، بلكه حتی در هر نسل از پدران و مادران خود ضعیف‌تر و بیمارتر می‌شویم.

برای مثال پدربزرگان و مادربزرگان ما تا ۱۲۰ سال نیز عمر می‌كردند؛ درحالی‌كه اگر امروز كسی در سن ۸۰ سالگی فوت كند، اطرافیان خدا را شكر می‌كنند كه “جوان‌مرگ نشد”.  

 

طب سنتی ایرانیاسلامی

علت چیست؟ همان‌طور كه ابتدا گفته شد، یكی از لازمه‌های لاینفك زندگی بشر، پزشكی و درمان بیماری‌ها و نیز پیشگیری است. دنیایی كه به وجود بشر مزین گردید، روزبه‌روز از مواد آلاینده از دود خودروها و كارخانه‌ها گرفته تا كود‌ها و سموم شمیایی انباشته می‌گردد كه ثابت شده، سلامت انسان را به مخاطره انداخته و حتی اندك‌اندك به تغییر اوضاع اقلیمی كره زمین منجر می‌گردد.

خداوند پیش از اینكه بشر را خلق كند، انواع گیاهان و حیوانات را برای استفاده در خوراك، پوشاك، كار فیزیكی و سایر بهره‌برداری‌ها حتی تجمل وی خلق و مسخر انسان نمود و نیز به وی آموخت چگونه تغذیه كرده، چگونه بخوابد و بیدار باشد تا سلامت وی حفظ گردد و نیز اطلاعات لازم در مورد نحوه درمان بیماری‌ها را در اختیار وی قرار داد.

مجموعه این اطلاعات و سایر اطلاعات و دستورهای لازم برای زندگی فردی و اجتماعی انسان در كتب آسمانی توسط پیامبران با عنوان “دین” به بشر رسید كه ادامه و تكمیل شدة آنها را در جوامع اسلامی با عنوان رسالات توضیح‌المسائل از مراجع تقلید شیعه و سنی مشاهده می‌كنیم.

رعایت این نكات ساده می‌تواند بیش از ۷۰ درصد بهداشت و سلامت روحی و جسمانی فرد و جامعه را تأمین نماید. برای مثال معزل چاقی كه امروزه دامنگیر جامعه بشری است و بسیاری بیماری‌های دیگر مثل دیابت، نقرس، فشارخون پایین یا بالا، درد مفاصل و غیره با اجرای فریضه روزه اولاً قابل پیشگیری می‌باشند، ثانیاً قابل درمان هستند و ما در طب سنتی ایرانی ­ اسلامی با الگوگیری از این فریضه و حذف ناهار از برنامه غذایی و كاهش مصرف مایعات در طول روز بخصوص در حین تغذیه، این بیماری‌ها را درمان می‌كنیم.

و یا با اجرای فریضه نماز و ركوع و سجود باعث سبك‌شدن طحال از سودای انباشته‌شده می‌توان به درمان انواع بیماری‌ها از قبیل پسوریازیس، اگزما، افسردگی و… كمك كرد.

امروزه در تب كلاسك یكی از دستورهای نسخه‌های پزشكان برای سبك‌سازی طحال انجام نرمش‌هایی شبیه ركوع و سجود می‌باشد!

مثال‌های مشابه به قدری زیاد است كه منجر به ایجاد و رشد روزافزون تخصصی به نام طب سنتی ایرانی-اسلامی شده كه منابع آن عبارت‌اند از كتب “ابن سینا” و شاگردانش و نیز روایات و احدایث ائمه اطهار (ع) كه در كتب مختلف من‌جمله كتاب “طب اهل بیت” جمع‌آوری گردیده‌اند و خود قرآن كریم.

 

جایگاه طب کلاسیک

حال خواهید پرسید پس جایگاه طب كلاسیك كجاست؟ پاسخ این است كه طب كلاسیك قطعاً به نوبه خود مفید و ارزشمند است؛ ولی آنچه گروه‌های عظیم پزشكان در كشورهای مختلف را واداشت تا نسبت به احیای طب سنتی اقدام نمایند و در نهایت چند سال قبل نیز منجر به صدور مصوبه‌ای از سوی سازمان جهانی بهداشت مبنی بر احیای طب سنتی ملل مختلف گردید:

  • یكی ناتوانی داروهای موجود در درمان بسیاری بیماری‌هاست؛ من‌جمله آنتی‌بیوتیك‌ها كه اثر خود را از دست می‌دهند،
  • ثانیاً عوارض خطرناك و بعضاً مرگبار بسیاری از داروهای موجود است؛ چنانچه قدری به خود زحمت دهیم با اندكی جستجو در اینترنت و یا مراجعه به كمیته دارویی كشور محل اقامتمان می‌توانیم لیست بزرگی از داروهایی كه سال‌ها مصرف می‌شدند، ولی با گذشت مدت زمانی (۵ ­ ۳۰ سال) به دلیل بروز عوارض جانبی وحشتناك ممنوع اعلام شدند به دست آوریم.

جالب اینجا است كه برخی از آنها بعد گذشت حتی ۳۰ سال یا بیشتر مضر شناخته شده و ممنوع گردیدند.

این در حالی است كه می‌دانیم معمولاً یك دارو پیش از اینكه وارد بازار گردد، سالها مراحل تحقیقات آزمایشگاهی بر روی حیوانات را طی می‌كند؛ سپس مرحله تحقیقات بیمارستانی را طی كرده، بعد در طیف محدود وارد جامعه شده، سپس در طیف وسیع در بازار عرضه می‌گردد.

مراحل ذكرشده به منظور بررسی عوراض جانبی داروها ارزیابی و مقایسه سود و زیان آنها برای انسان است. البته كم نیست مواردی كه سودجویانی پیش از اینكه دارو مراحل تحقیقاتی را طی كند، آن را وارد بازار كرده و جان میلیون‌ها انسان را به خطر می‌اندازند.

بسیاری از داروها ممكن است عوارض فیزیولوژیك خاصی بروز نداده و وارد بازار شوند، ولی تنها پس از گذشت چند دهه عوارضی خطرناك نظیر شیوع انواع سرطان یا حتی جهش‌های ژنی در یك جامعه از خود نشان دهند و این لطمه‌ای است كه به صورت غیرقابل اصلاح به نسل‌های بعدی منتقل شده و می‌تواند كشوری را در معرض خطر انقراض كلی یا دست كم ناكارآمدی ذهنی و جسمانی قرار دهد.

این پدیده گاه به عنوان یك سلاح نرم و بی‌صدا توسط برخی دولت‌ها برای نسل‌كشی در كشورهای جهان سوم مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این شكل برخی داروها، خصوصاً مسكن‌ها یا ضدالتهاب‌ها كه دارای عوارض جانبی شدید و عمیق می‌باشند، با قیمت ارزان در بازارهای كشورهای “غنی” جهان سوم عرضه شده و اندك‌اندك منجر به از بین رفتن مردم آن كشورها می‌گردد.

 

درمان‌های انرژیتیک و فرادرمانی

آنچه گفته شد، مربوط به داروهای شیمیایی است كه علوم مختلف امروزی در تهیه و بررسی آنها نقش ایفا می‌نمایند و نسبت به آنها شناخت علمی و ماهوی وجود دارد. حال در نظر بگیرید دارویی وارد بازار شود كه:

1. نه تولیدكننده آن معلوم باشد،

2. نه تركیبات و محتویات آن شناخته شده باشد،

3. نه مراحل تحقیقاتی و آزمایشگاهی و بیمارستانی را طی كرده باشد و قطعا عوارض كوتاه‌مدت و بلندمدت آن ناشناخته باشد و تنها به صرف اینكه عده‌ای تبلیغ پر سروصدا برای آن راه می‌اندازند، گروه كثیری اقدام به مصرف آن می‌كند!

و چون تاثیر سریعی از آن می‌بینند خود نیز تبلیغ‌كننده آن می‌شوند.

 

درمان‌های انرژیتیك و در راس آنها فرادرمانی از این گروه می‌باشند. البته در مورد فرادرمانی كار سخت‌تر و وضعیت وحشتناك‌تر است؛ زیرا طرفداران این روش معتقدند كه فرادرمانی غایت درمان‌هاست و نباید با هیچ درمان دیگری تلفیق گردد.

این افراد برطرف‌شدن برخی دردها را ناشی از اعتقاد به فرادرمانی و بازگشت درد را ناشی از سستی اعتقاد و ناسپاسی در آموزه‌ها می‌دانند.

این افراد و حتی “مخترع” مكتبشان هیچ‌گونه آگاهی و اطلاعاتی از منشا، ماهیت، مكانیزم اثر و عوارض كوتاه‌مدت و درازمدت فرادرمانی ندارند.

این درحالی است كه مشاهدات ما نشان داده كه نه تنها كسی با این روش واقعاً درمان‌نشده، بلكه افرادی نیز كه نسبتاً سالم بوده و به این “گروه” پیوستند، پس از مدتی دچار اختلالات كلان روانی و جسمانی شده‌اند كه نه‌تنها برای خودشان معزل شده، بلكه اعضای خانواده و اطرافیانشان را نیز درگیر نموده‌اند.

 

آمادگی برای تحقیق مشترک

ما اعلام آمادگی می‌كنیم كه این “گروه” ۱۰۰ نفر از كسانی را كه معتقدند “سالم” می‌باشند به ما معرفی كنند؛ البته بعید است كه بتوان چنین افرادی را در میان آنها پیدا كرد، ما با روش‌های مختلف طب سنتی آنها را معاینه كرده و تشخیص‌گذاری می‌كنیم، سپس با روش‌های طب كلاسیك معاینه شوند تا دقت معاینه ما را دریابند، سپس ما آنها را با روش‌های طب سنتی مجانی درمان خواهیم كرد. امیدواریم بدین ترتیب بتوانیم آنها را نسبت به نه‌تنها بی‌فایده بودن فرادرمانی، بلكه مضر و خطرناك بودن آن قانع كنیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا