تجربه های آسیب دیدگان و نجات یافتگان

بچه هایم را به باد کتک میگرفتم

هر وقت به خانه برمی‌گشتم، شروع می‌کردم از همه چیز ایراد می‌گرفتم. این‌قدر ادامه می‌دادم تا بالاخره دعوا می‌شد. بعد وسایل خانه را یکی پس از دیگری می‌شکستم! حتی بچه‌هایم را به باد کتک می‌گرفتم! هر وقت هم از مسترم می‌پرسیدم که چرا من این‌جوری شده‌ام و تا کی این‌جوری هستم، جواب می‌داد: شما همین‌طور در اتصالات بنشین! این اتفاقات که گزارش می‌دهید، نشانه خوبی است برای شما! دارید پیشرفت می‌کنید و رو به سوی کمال دارید! منِ واقعی شما آمده رو!

واقعاً یک روانیِ تمام‌عیار شده بودم. در محل کارم هم برایم مشکلاتی درست شده بود؛ چون با هیچ‌کس نمی‌ساختم. با راننده اتوبوس، تاکسی و… جنگ و دعوا می‌کردم و حتی یک شب با سروکله باندپیچی‌شده به خانه برگشتم! به ما القا می‌کردند که این جوری می‌شوید و ما هم این‌جوری می‌شدیم!

از مردم عزیز خواهش می‌کنم قبل از ثبت‌نام در این‌گونه کلاس‌ها تحقیق کنند و گوش به تبلیغ‌های دروغین آنها ندهند. گردانندگان این کلاس‌ها فقط به دنبال درآمد بالا و شهرت هستند و مردم دردمندِ ساده‌لوح هم شده‌اند پله‌های نردبان ترقی آنها.

علیرضا بهرامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا