مقالات

انجيل گرايي و اعتقاد به پیامبر بودن پولس، در عرفان حلقه !

انجيل گرايي و اعتقاد به پیامبر بودن پولس، در عرفان حلقه !

حجت الاسلام محمد رضا انهاری

از آنجا كه طاهري و مروجين عرفان حلقه، علاوه بر قرآن، كتب آسماني را نیز به عنوان مرجع مي شناسند[1] و در بيانات و آثار خود بدان ارجاع مي دهند بارها مشاهده مي شود كه افكار مسيحيت، انجيل و سخنان تحريف شده مستندتر از روايات و قرآن كريم مطرح مي شود و حتي ايشان كتب مقدس را براي تصديق مثبت بودن مشاهدات و آگاهي هاي مثبت به عنوان مرجع معرفي مي كنند.[2]

بسم الله الرحمن الرحیم

انجيل گرايي و اعتقاد به پیامبر بودن پولس، در عرفان حلقه !

حجت الاسلام محمد رضا انهاری

از آنجا كه طاهري و مروجين عرفان حلقه، علاوه بر قرآن، كتب آسماني را نیز به عنوان مرجع مي شناسند[1] و در بيانات و آثار خود بدان ارجاع مي دهند بارها مشاهده مي شود كه افكار مسيحيت، انجيل و سخنان تحريف شده مستندتر از روايات و قرآن كريم مطرح مي شود و حتي ايشان كتب مقدس را براي تصديق مثبت بودن مشاهدات و آگاهي هاي مثبت به عنوان مرجع معرفي مي كنند.[2]

طاهری حتی قائل به وحدت بین الادیانی است این یعنی پلورالیزم دینی و معتقد است که همه ادیان الهی هم اکنون نیز بر حق اند و ادیان به صورت پله پله می باشند و جدا شدنی نیستند در صورتی که توجهی به منسوخ بودن و یا محرّف بودن ادیان سابق نمی کند و از طرفی همچون افکار سوآمی ساتیا سای بابای هندی که معتقد بود من آمده ام تا مسلمان مسلمانی بهتر و مسیحی مسیحی بهتر و یهودی یهودی بهتر باشد و هر کس به آورده ی من ایمان آورد وی را در دینداری اش ثابت قدم می نمایم طاهری نیز معتقد است که لزومی ندارد که فرد مسیحی مسلمان شود و فقط کافی است که خود را تسلیم شبکه شعور کیهانی نماید لذا با این کار در مسئله ی کیفیت با هر دینی مسلمان محسوب شده و صرف این اتصالات با خدا، توسط اتصال به هوشمندی کیفیت کار خود را بالا می برد، لذا با اندکی دقت متوجه می شویم که ایشان نه تنها با شریعت اسلامی به طور اختصاصی کاری ندارد و دین اسلام محمدی رایک دین واحد و نهایی و بر حق و بقیه ادیان را یا باطل و یا منسوخ نمی داند و همین نقطه ی کثرت گرایی ادیانی در عرفان حلقه می باشد و موجب آفت های فراوان اعتقادی است وی در کتاب عرفان کیهانی خود در اساس نامه اش به عدم مداخله در اعتقادات را رسما بیان می دارد و می گوید که عرفان حلقه در خصوص اینگونه مسائل منفعل است: در عرفان كيهاني (حلقه)، زيربناي فكري انسان مورد بررسي اصلي قرار گرفته، در مورد روبناي فكري اشتراكي، تعاريفي پيشنهاد مي‌نمايد و با بخش اختصاصي روبناي فكري انسان‌ها كه شامل اعتقادات و مراسم و مناسك مختلف است، برخورد و مداخله‌اي ندارد. [3]

و همچنین به طور کامل تر می آورد:

در عرفان كيهاني (حلقه)؛ عوامل انساني، خصوصيات فردي، شرايط جغرافيايي و اقليمي، امكانات و توان‌هاي فردي و… نقشي در ايجاد اتصال و دريافت‌هاي ماورايي ندارند.

سن، استعداد، سواد، معلومات، نوع تفكرات و اعتقادات و…[4]

با این اوصاف یعنی با وجود عرفان کیهانی نیازی به تبلیغ دین اسلام نمی باشد و همین تبلیغ عرفان کیهانی کافی است که دیگران فقط به خدا اعتقاد بیاورند و بس و تمام شریعت محمدیه به طورکامل زیر سوال رفته و اینگونه سوال مطرح می شود که چه لزومی داشت خدای متعال خاتم الانبیا را با کتاب قرآن مبعوث فرمود و اساسا شریعت محمدیه چه لزومی داشت؟

این نگاه کثرت گونه به ادیان موجب می گردد که اسلام به عنوان دین حقیقی به جهان معرفی نگردد و طاهری در صدد نشر عرفان کیهانی خود می باشد. لذا ایشان در خصوص ادیان الهی منسوخ شده ذره ای تعصبی نداشته که نباید در مقابل دین اسلام باشند ادیانی که به دست یک سری افراد خائن نیز تحریف گشته تا جایی که آمار 250 انجیل داده می شود و چهار انجیل را برتر می شمارند که باز نشان دهنده واحد نبودن کتاب انجیل و تحریف شدن آن است ودیگر نمی توان به عنوان کتاب الهی بدان اعتماد نمود (بقره /79) و البته که این در زمان خود پیامبرانش بر حق بود ولی با وجود نزول قرآن و بعثت حضرت محمد و پاسداری آن توسط اهل بیت دیگر جایگاه اولیه خود را از دست داده و بایستی تسلیم دین جدید شوند و حقیقتا اسلام و تسلیم و مسلمان به شرایطی لحاظ می شود که فرد به دین حضرت محمد ایمان بیاورد و به شریعت آن عمل نماید و بس در غیر این صورت کافر به دین اصلی و حقیقی بود و بایستی خود را به این دین برساند والا در صورت عدم قصور مبتلا به عذاب الهی می گردد در این مقال بجهت رعایت اختصار قصد توضیح مستضعفین در دین را ندارم لطفا به کتب مطول مراجعه نمایید .

با توجه به این مقدمه در خصوص بحث پولس باید عرض نمود که در كتاب انسان از منظري ديگر در اوائل سخن خود مي آورد كه: فراموش نكنيم كه عيسي مسيح[5] (ع) گمراهان بد نام را در اولويت برخورداري از رحمانيت الهي قرار مي داد و اطراف او باج گيرها، بدكاره ها و بدنام ها اجتماع كرده و در كنار او راه هدايت را يافته بودند. رسول بزرگ او نيز پولس شكنجه گر بود كه از شكنجه گري تبديل به پولس رسول گشت و اين تحولات براي آن ها فقط به واسطه ي قرار گرفتن در حلقه ي عام رحمانيت الهي ،توسط عيسي مسيح(ع) به وقوع پيوست. در واقع در معرض رحمانيت عام قرار گرفتن …[6]

برخلاف نقل قول آقاي طاهري (كه معلوم نيست به كدام مستند اين تعبير را آوردند) نسبت به اين موضوع كه با نصّ و ظاهر قرآن مخالفت دارد خداوند در قرآن اصحاب حضرت عيسي را انسانهاي وارسته و خدا جويي هستند و حتي لحظه اي وجود حضرت عيسي را افراد فاسق و فاجر احاطه نكردند و این توهین به ساحت مومنینی چون حواریون می باشد .

فَلَمَّا أَحَسَّ عيسى‏ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [7]ترجمه:   هنگامى كه عيسى احساس نمود كه بنى اسرائيل كفر ميورزند، گفت: كيست كه با من دين خدا را يارى دهد؟ حواريون گفتند: ما دين خدا را يارى مى‏كنيم و به او ايمان داريم و تو گواه باش كه ما سر تسليم فرود آورده‏ايم

و در جايي مي فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذينَ آمَنُوا عَلى‏ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرينَ[8]  ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، ياران خدا باشيد. چنان كه عيسى ابن مريم به حواريون گفت: كيست كه دين خدا را يارى دهد؟ حواريون گفتند: ما ياران خدائيم. پس گروهى از بنى اسرائيل ايمان آوردند و گروهى كافر شدند. ما هم آنها را كه ايمان آورده بودند قدرت بخشيديم تا بر دشمنان پيروز شدند

و ايشان پولس شكنجه گر را كه يك يهودي متعصب بود و در تاريخ مشخص است كه به چه نيتي خود را يك مسيحي اعلام كرد را به عنوان رسول بزرگ حضرت مسيح بن مريم معرفي مي نمايد و حتي خود مسيحيان معترفند كه پولس با عيسي نبود و مي گويند: پولس با مسيح نبود ولى چون مسيح را بعد از قيامتش ديد، روح وى را دريافت نموده و بطور مخصوصى برسالت تعيين گرديد.[9]

كسي كه به اعتراف تاريخ و مسيحيان مسأله تثليث را بيان كرد و ناگفته نماند كه الوهيت عيسى بيشتر در انجيل يوحنا[10] آمده است و اين عقيده بسيارى از نصارى است و همان است كه پولس در مقابل سه خداى روميان زائوس (پدر خدايان) سار پدون (يگانه پسر زائوس) آپولون (خداى واسطه ميان پدر و پسر) بوجود آورد و شرك خود را با شرك روميان تطبيق كرد، و قرآن كساني را كه مدعي خداي ثلاثه شدند را كافر مي خواند و مي فرمايد: لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ [11]  ترجمه: كسانى كه [به تثليث قائل شده و] گفتند: «خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم[12]‏] است، قطعاً كافر شده‏اند، و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست.

 

پولس تنها كسي بود كه روزه را لغو كرد [13]

پولس بهمان منظور نوشت كه: ديگر آشامنده آب فقط مباش بلكه بجهت شكمت و ضعفهاى بسيار خود شرابى كم ميل فرما[14]

پولس براى جلب عواطف ملل بت‏پرست فقط باسم عيسى قناعت كرد و احكام موسوى و عيسوى را ملغى ساخت.[15]

در كتاب قاموس قرآن آمده است كه: پولس در ابتدا يهودى متعصّبى بود كه نصارى را اذيت ميكرد و در كارشان اخلال مينمود، ناگاه بطور بى‏سابقه تغيير عقيده داد و گفت: در حالت بيهوشى مسيح مرا لمس كرد و از اسائه ادب نسبت بپيروانش ملامت و منع نمود و من بمسيح ايمان آوردم و مرا مأمور كرد تا در ترويج انجيل بكوشم.

پولس همان است كه اركان مسيحيّت فعلى را محكم كرد و گفت:«ايمان بمسيح در نجات انسان كافى است و احتياج بعمل نيست» و پولس بود كه گوشت خوك و ميته را بر نصارى حلال كرد و از ختنه و از بسيار چيزها كه در تورات بود نهى كرد با آنكه تورات مورد تصديق انجيل بود و جز اشياء معدودى از محرّمات تورات را حلال نكرد.[16]

آری در خصوص پولس دانستن این اطلاعات به ما کمک می کند که شخصیت حقیقی پولس را بشناسیم و ایشان را به عنوان پیامبر توبه کرده و معرفی نکنیم حال آنکه طاهر خود معترف به شکنجه گر بودن پولس می باشد اما با این اوصاف او را پیامبر معرفی می کند واین به عصمت انبیا به شدت آسیب وارد می کند و حریم عصمت  آنها را حتی به شکنجه گر بودن آنها هتک می نماید نکته قابل توجه اینکه اگر چه که عصمت پیامبران نیز مراتب داشته و برخی ترک اولی می نمودند اما این به معاصی و تحدی در جرائم منجر نمی شد که پیامبر از جمله این فساق فاجر باشد!

خاتمه:

در ابتدای بحث نیز اشاره شد که طاهري در كتاب موجودات غير ارگانيك اشاره به اين موضوع دارند كه نسبت به مبحث موجودات غير ارگانيك جن و شيطان قرآن مجمل بيان شده و تفصيل آن در كتب اديان ديگر وجود دارد!! ايشان در این خصوص مي آورد:

يكي از خدمات اديان به انسان،راهنمايي او در پرهيز از موجودات غير ارگانيك است. براي مثال،در انجيل درباره ي دفع موجودات غير ارگانيك و درمان فرد مجنون(جن زده) به تفصيل سخن گفته شده و شايد به دليل همين تفصيل، قرآن كريم تنها به اشاراتي اجمالي بسنده كرده است.[17]

جاي بسي تأسف است كه مسلماني نسبت به دين و مكتب حقّه خود همچنين اظهاراتي را داشته باشد و قرآن را مجمل و كتب آسماني ديگر را كه گذرا بحثش گذشت را مفصل بيان كند! با اين وضع مي توان گفت كه اين نظريه ايشان نيز به صراحت با كلام خداي متعال مغايرت دارد،خداوند متعال مي فرمايد:

وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ[18]   ترجمه : و ما اين كتاب قرآن را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.

مرحوم علامه در تفسير الميزان ذيل اين آيه كريمه آورده است: قرآن تبيان براى هر چيزى است و تبيانبه معناى بيان است، و چون قرآن كريم كتاب هدايت براى عموم مردم است و جز اين كار و شانى ندارد لذا ظاهرا مراد از” لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ” همه آن چيزهايى است كه برگشتش به هدايت باشد از قبيل معارف حقيقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهى و قصص و مواعظى كه مردم در اهتداء و راه يافتنشان به آن محتاجند.[19]

لذا بسیار بعيد است خداوند متعال مسئله اي به اين مهمي كه در هدايت انسانها چه بسا تاثير گذار باشد را بيان نكند و يا به حال اجمال بگذارد و انسانها را به كتب تحريف شده ارجاع دهد!!

نقل با ذکر منبع بلامانع است 



[1] . موجودات غیر ارگانیک ص 35

[2] انسان و معرفت ص 140

[3] عرفان کیهانی ص 85

[4] . عرفان کیهانی ص 122

[5] . لغت عيسي مسيح يك لغتي است كه در ادبيات مسيحيان رواج دارد و در هنگام كشيدن علامت صليب بر سينه به احترام اسم ايشان را مي آورند اما در ادبيات قرآني و مسلمانان مسيح بن مريم و عيسي بن مريم بيان مي شود. که نشان بر پسر خدا نبودن آن و اینکه عیسی فرزند مریم می باشد که درود خدا بر آنها باد

[6] . انسان از منظري ديگر ص 6

[7] .آل عمران/52

[8] .صف/14

[9] . (رساله غلاطيان 1: 1 و 11- 16) و (ص 68 تاريخ كليساى قديم)

[10] . انجيل يوحنا-” يوحنا” از شاگردان مسيح و از رفقا و همسفرهاى پولس مى‏باشد. و به گفته نويسنده مزبور به شهادت اغلب نقادين (محققين) تاليف آن را به اواخر قرن اول نسبت مى‏دهند

[11] . مائده/73

[12] . «اقنوم» كلمه يونانى است و معنى آن اصل قديم است پس اقنوم يعنى اصول سه‏گانه قديم كه پدر و پسر و روح القدس مى‏باشن

[13] (رجوع به رساله پولس به روميان 14: و رساله اول پولس به تيموتاؤس 4:)

[14] . (رساله اول پولس به تيموتاؤس 5: 23

[15] . حجة التفاسير و بلاغ الاكسير ج1 ص 130

[16] . قاموس قرآن ج 7 ص 20

[17] .موجودات غير ارگانيك ص 37

[18] .نحل/89

[19] ترجمه الميزان ج12 ص470

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا