اخبار عرفان حلقه

باور های عصر جدید و عرفان حلقه، متن نشست ویژه حجت الاسلام و المسلمین رسول حسن زاده در غرفه انجمن نجات از حلقه

بسم الله الرحمن الرحیم

باور های عصر جدید و عرفان حلقه

حجت الاسلام و المسلمین رسول حسن زاده 

سه شنبه 22 اردیبهشت غرفه انجمن نجات از حلقه ساعت 18:00

یک موضوعی که به نظر من در مورد عرفان حلقه مورد غفلت واقع شده و باید مورد بحث جدی قرار بگیرد این هست که باید ببینیم عرفان حلقه با آن شعار اولیه‌اي که آمده است آیا همان هدف را با خود حفظ كرده یا اینکه یک هويت دیگری را با خودش همراه دارد عرفان حلقه در گام نخست ادعاي بنيانگذاري عرفان منطبق با مبانی عرفان ایرانی اسلامی را داشته است و اين هدف با جذابيت اوليه خود كه هر شيفته معنويت را با خود همراه مي‌كند، توانست سرپوشي بر انحرافات خود باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

باور های عصر جدید و عرفان حلقه

حجت الاسلام و المسلمین رسول حسن زاده 

سه شنبه 22 اردیبهشت غرفه انجمن نجات از حلقه ساعت 18:00

یک موضوعی که به نظر من در مورد عرفان حلقه مورد غفلت واقع شده و باید مورد بحث جدی قرار بگیرد این هست که باید ببینیم عرفان حلقه با آن شعار اولیه‌اي که آمده است آیا همان هدف را با خود حفظ كرده یا اینکه یک هويت دیگری را با خودش همراه دارد عرفان حلقه در گام نخست ادعاي بنيانگذاري عرفان منطبق با مبانی عرفان ایرانی اسلامی را داشته است و اين هدف با جذابيت اوليه خود كه هر شيفته معنويت را با خود همراه مي‌كند، توانست سرپوشي بر انحرافات خود باشد.

عمر چندين ساله عرفان حلقه و فعاليت‌هاي چالش برانگيز همراه با پيامدهاي ناگوار مي‌تواند ما را در راستي آزمايي تحقق هدف نخستين حلقه و شناخت ماهيت واقعي آن كمك كند.معمولا در جريانشناسي يك فرقه بين ادعاهاي اوليه با فعاليتهاي سازماني و فكري فاصله زيادي وجود دارد. اما سؤال اينست اگر عرفان حلقه ماهيت اسلامي ندارد چه هويتي را با خود همراه دارد. چه هدفي را دنبال مي كنند ؟ حاميان مالي و فكري اين فرقه به دنبال چه مزيتي از اين فرقه هستند؟

براي پاسخ به اين سؤالات به خصوص شناخت ماهيت حلقه بايد  از ابعاد مختلف اين فرقه را مورد بررسي قرار داد. آن وقت سنخ فرقه روشن خواهد شد كه مروج چه جرياني است. روش تبلیغ ،  مباني معرفت شناختي عرفان حلقه  كه مبتني بر شهود است. استفاده از نقاب دانش كه می گویند اینها نوآوري علمي با عنوان علم سایمنتولوژی است از طرفي مي گويند عرفان حلقه نگاه جدید به یک دین می باشد از یک طرف می گویند يك طریق معرفت شناسی است . در نگاه نخست عرفان حلقه را در هاله اي از ابهام مي بينيم ، تبيين نمي شود که عرفان حلقه چیست؟ ولي با نگاه دقيق تر ويژگي‌هاي فرقه اي را در اين مكتب مشاهده مي كنيم. ويژگي‌هاي انحصارگرايانه و رازورزانه، پيوند زدن تمامي آموزه ها به يك رهبري كاريزما، فعاليت‌هاي غير قانوني و هنجارشكنانه و… اين در حالی که آقای طاهری سعی می کند خودش و این جریان را از آن لیبل(برچسب) کالتی و فرقه ای دور کند سعی می کند کلاس هایش را ببرد در سطح آکادمیک برگزار کند تا این اتهام ها به ایشان نچسبد که یک فرقه ای را بنیان گذاری می کند ما همان اول ماهیت عرفان حلقه را نمی توانیم بفهمیم بنده دیروز هم در همین مکان از طرفدارن عرفان حلقه پرسیدم و در طول این چهار پنج سالی که از برخي مسترها ماهیت عرفان حلقه را مي‌پرسيديم و دليل اين‌هماني آموزه هاي عرفان حلقه را با ديگر فرق شرقي و غربي جويا مي‌شديم نتيجه‌اي نداشت. چون برخي انديشه و اراده خودشان را در فهم و به تعبيري شهود طاهري محصور كرده‌اند.و به خودشان اين جرأت و زحمت را نمي‌دهند كه در مورد مباني عفران حلقه تحقيق كنند تا به حقيقت عرفان حلقه دست پيدا كنند. یک تحقیقی را بنده و برخي از دوستان در پديدارشناسي فرقه‌هاي نوپديد معنوي شروع کرديم و بر اساس آن یک سری آثاری را نوشته شد و تعدادی از آن هم چاپ شده و در نمایشگاه کتاب امسال هم خوشبختانه عرضه شد.در جريانشناسي جنبش هاي معنوي نوپديد به بحثی با عنوان new age (عصر جدید) برمي خوريم. مفهوم عصر جدید یک اصطلاح است كه تعريف خاص خود را دارد در دائره المعارف هينلز عصرجديد چنين تعريف مي‌شود كه عصر نوين يک اصطلاح چتري است که بر شبکه‌ي گسترده‌اي از افراد و گروه‌هاي همپوش با معتقدات و جهت گيريِ بسيار متفاوت اطلاق مي‌شود که ممکن است آميزه‌اي از طلب مکمل، جنبش استعداد بشري نئوپيگنيسم، تفكر نوين، راز وري، شامانيسم و يا ويکا يا جادوگري باشد که هيچ اتفاق نظري میان شان نیست.در تعريف عصرجديد به چند نكته تأكيد مي شود اينكه يك جرياني است كه ريشه در اُكالت‌ها و فرقه‌هاي سري دارد و امروزه شبكه گسترده اي از فرقه‌ها را در برمي‌گيرد. اين فرقه‌ها در قالب شبكه عصر جديد مفاهيم مشتركي را در دل سنت‌هاي مختلف ترويج مي دهند. تأكيد بر جادوگري كانالينگ با موجودات غيرارگانيك، اتصال با شعور كيهاني درمان‌گري هاي غير رايج كه اين مسائل را در تمامي فرق عصرجديد قابل مشاهده است. دوستان براي تحقيق بيشتر مي توانند به دائرة المعارف‌هاي مشهور اديان مانند دائرة المعارف هينلز ، اينكارتا و پيتر كلارك مراجعه كنند. و به راحتي در خواهند يافت كه عرفان حلقه نوآوري خاصي انجام نداده بلكه بازيگر پازل جنبش‌هاي استكباري است.

دوستان ما كه در مباحث فرقه‌پژوهی فعاليت مي‌كنند وقتي گزارش‌هايي از آموزه هاي ديگر فرق ارائه مي دادنند به يك نتيجه مي‌رسيديم اين كه همه اين فرقه‌ها همسو با هم به القاء باورهاي يكسان كه در تقابل با آموزه‌هاي ديني و هنجارهاي اجتماعي قرار دارد، مي‌پردازند. دوستانی که در مورد اکنکار تحقیق می کردند می گفتند مباحث عرفان حلقه همان آموزه های اکنکار را مطرح مي‌كند همانطور که در کلاس آقای طاهری برخی مسترها به ايشان  میگویند این مبانی منطبق با مبانی اکنکار هست تو همان ماهانتا هستی که در اِکنكار مطرح شده است كه در بحث عصر جديد و تئوصوفي تعبير به معلم آخر می‌شود البته اين تأكيد بر معلم عهد آخر را در مباحث عرفان حلقه نيز مشاهده مي‌كنيم. يا بحث تونال و ناوال در كاستاندا همان رويكرد جهان‌شناسي طاهري را در بحث واقعيت و حقيقت بيان مي كند .یکی از دوستانی که در مورد ریکی کار می کرد می گفت این بحث هایی که ایشان مطرح می کند منطبق با ریکی است. تطبيق مباحث شفاي كوانتومي ديپاك‌چوپرا (يكي از سركردگان فرقه استكباري تفكر نوين) با فرادرماني، يك امر اتفاقي نيست.  خب منشأ اين فرقه ها چیست؟ ما این فرقه ها را بر آمده از «عصر جدید» می دانیم «عصر جدید» کارش بازنمایی تکثر هست یعنی بیاد فرقه های کوچک درست کند در سنت های مختلف تا بتواند آن چتر استيلاي فرهنگي- ديني خود را بگستراند. تا بتواند تسلط اجتماعي و حاكميت سلطه جويانه خود را به راحتي انجام دهد. عرفان حلقه همان کاری را که فالون دافا در چین، ری کی در ژاپن و اکنکار در امریکا دنبال می کند در سنت بومي خود ادامه مي‌دهد .تمامي آموزه هایی که به عنوان مبناي بحث در عصر جدید مطرح است همه این ها را می بینیم كه به نوعي در لابه لاي آموزه‌هاي عرفان حلقه وجود دارد همانطور كه در ديگر این فرقه ها نيز مشهود است در کاستاندا ،سرخ پوستی، کابالا، مسیحیت پنطیکاستی و… . این آموزه ها چی هست که آقای طاهری توانسته با تفسير خاص خود مخاطبين خود را همراه كند و زیر این چتر مخوف فرقه ای ببرد بدون اینکه مخاطب بفهمد که دارد وارد یک فرقه ی اُکالتی فراماسونری می‌رود اگر بخواهيم تاریخچه عصرجدید را بررسی كنيم به شخصی بنام هلنا بلاواستکی برخورد مي كنيم که با شروع اندیشه ها و فعالیت های ایشون با تاسیس انجمن تئوصوفی در سال ۱۸۷۵ در  هند امریکا و انگلیس اتفاقات خاصی می افتد . افکار و نظریات او که از طریق کتاب ها و مجله اش با نام “مجله لوسیفر” انتشار یافته، اصول و عقاید جنبش عصر جدید را شکل مي‌دهد. بلاواتسکی در کتاب «كليد تئوصوفي» اهداف اصلی جامعه خود را چنین بیان می کند:

1.تشکیل انجمن برادری جهانی بدون تفاوت در نژاد، رنگ و کیش 2. ترویج مطالعه تطبيقي ادیان مختلف جهان ، فلسفه و دانش 3. تحقیق در مورد اسرار نهان طبیعت و قدرت دروني انسان . شعار تئوصوفي اين بود كه “هیچ مذهبی بالاتر از حقیقت نیست” اين اهداف به ظاهر جذاب از زبان يك فرقه شيطاني يقينا هدف بزرگي را در نهان دارد. جامعه تئوصوفي چالش جدي با اديان اصيل داشته و دارد و اين در حالي است كه همدلي خاصي با آئين هاي پاگانيستي، ويكا و سنت‌هاي غير توحيدي شرقي دارد. از بين بردن مرز دينداري و بي ديني نخستين گام در حذف دين است كه در عرفان حلقه نيز مشهود است. تأكيد آقاي طاهري بر بهره بردن از اتصالات فارغ از دينداري و بي ديني، پاك و ناپاك بودن گوياي اين مسئله است. تأكيد بر قدرت نهان افراد و بهره برداري از امور خارق العاده در تئوصوفي كه اساس كار عرفان حلقه است.

يكي از باورهاي تئوصوفيست ها باور به دوره‌اي بودن جهان است كه هر دوره براي خود يك معلم جهاني دارد. عرفان حلقه نيز با بازگويي اين آموزه زندگي را در چرخه‌اي دوره اي كه تضاد بر آن حاكم است و در انتخاب آزمايش آخر اين چرخه و دوره تداوم خود را دارد. تعبير معلم آخر در عرفان حلقه و تطبيق آن بر شخص آقاي محمدعلي طاهري از جانب عده‌اي از طرفدارانش نيز دليل بر وام گيري عرفان حلقه از مكتب تئوصوفي عصرجديد است

تقديس شيطان تئوصوفي نيز جالب توجه است. در تئوصوفي و جنبش عصر جديد به وجود گروهي بسيار تکامل يافته اعتقاد دارند و آن ها را سران حکمت ( سلسله سران روحاني يا مرشدان عروج کرده) مي نامند موجودي به نام “مايتريا” از تمام آن ها برتر و رهبر آن هاست که خود او تحت فرمان “سانات کومرا” قرار دارد. دن روديار تئوصوفيست بيان مي‌كند سانات کومرا طبق تعاليم نهان پيشگان، همان شيطان است «شيطان تغيير يافته لغت سانات کومرا است و در فلسفه نهان پيشگان هند، موجودي شبيه به پريميسيوس است که به انسان آتش خودآگاهي، استقلال و فرديت بخشيد.» شايد اين مطالب براي كساني كه در كلاس آقاي طاهري نشسته‌اند يا آثارش را خوانده‌اند آشنا باشد.در عرفان حلقه ابليس به عنوان مدبر شبكه شعور كيهاني و در رأس كارگزاران هستي مطرح مي‌شود. اين تعبير كه خانم هلينا بلاواتسكي در مورد ابليس بيان مي‌كند كه ابليس به انسان آتش خودآگاهي و استقلال بخشيد بارها از زبان طاهري نيز بازگو شده است. امروزه تقديس شيطان در فرقه هاي نوپديد معنوي به امري رايج تبديل گشته مظلوم قلمداد كردن شيطان در بارگاه الهي از زبان امثال چوپرا، كوئليو، لوئيس هي و عرفان حلقه يك اتفاق ساده نيست. يك توافق نانوشته از سوي شبكه استكباري عصرجديد است تا از اين طريق بارزترين رويكردهاي ديني را زير سؤال ببرد در نتيجه ديني معكوس در خدمت نظام سلطه باقي خواهد ماند. خانم بلاواتسكي در تقديس شيطان و جابجايي مقام خدايي و شيطان پا را فراتر مي‌گذارد تا جايي كه در پرتو اين آموزه‌هاي غلط شيطاني جنبش‌هاي سيطنيستي پديد مي‌آيد: «این درست است ما شیطان، مارِ کتاب پیدایش را به عنوان خالق اصلی، ولی نعمت و پدر معنویت انسان در نظر بگیریم. زیرا او “پناهگاه نور”، لوسیفر تابان و روشنی بخش است. کسی که چشمان آدم و به قول معروف مخلوقِ یهوه را باز کرد. و او اولین کسی بود که نجوا کرد: “هنگامی که از آن سیب بخوری، مانند خدا خواهی شد و خیر و شر را تشخیص خواهی داد”. این عمل او را تنها می توان نوری از جانب یک منجی دانست. و با این کار او با یهوه، روح متقلب، دشمنی ورزید. اما او در حقیقت نهان همچنان محبوب ترین (فرشته) باقی مانده است.»تعالیم سری18.«لقب شیطان به راستی متعلق به اولین و خشن ترین دشمن تمام خدایان دیگر، یهوه است… نه به ماری که تنها از سر همدردی و حکمت سخن گفت. … امروز اثبات شده است که شیطان، اژدهای قرمز سوزان، رب تابان، لوسیفر یا حامل نور در درون ماست، در ذهن ماست، وسوسه گر ماست، منجی ماست، رهایی بخش هوش ما از حیوانیت خالص است.»تعالیم سری 20

جاي بس تأسف است امروزه ما در كشور اسلامي خودمان شاهد اين باشيم كه فرقه اي پيدا شود و شيطان‌پرستي غربي را در داخل كشور ما به عنوان عرفان بومي به خورد مردم بدهد. تقديس شيطان از جانب آقاي طاهري امر تازه‌اي نيست او همسو با ديگر همپيمانان فرقه‌اي اش به خوبي نقشه فرقه‌هاي سري را پياده مي‌كند. يقينا كساني كه جذب اين فرقه مي‌شوند اين باورهاي غلط را به هيچ عنوان نمي‌پذيرند نه عقل چنين اجازه‌اي مي دهد و نه وجدان انسان چنين جاهليتي را مي‌پذيرد و حال اگر اندكي هم با مباحث ديني آشنا باشند يقينا از حريم چنين فرقه‌هايي دوري مي گزينند. فريبكاران حلقه با سيطره بر اراده و اختيار پيروان خود به عميق‌ترين لايه‌هاي باوري‌شان نفوذ مي‌كنند. و تعصب كاذبي را نسبت به شهودات جعلي طاهري ايجاد مي كنند تا جايي كه متأسفانه شاهد هستيم شهود واهي طاهري را بر عقل خود و حتي وحي ديني ترجيح مي‌دهند.

طاهري تمام شئون خدایی را به مفهومی به نام شعور کیهانی منتقل مي‌كند که آخر سر مشخص می شود که ماهیت این شعور کیهانی یک ماهیت شیطانی است از همان اول که ایشان حقیقت هستی را شعور کیهانی مطرح می‌نماید و بيان مي‌كند خداشناسی عملی باور به شعورکیهانی است مبانی اعتقادی ما باید شعور کیهانی باشد، اعتقادات زیربنا شعورکیهانی است عرفان عملی اتصال به شعورکیهانی است، عبادت عملی ياد دادن نوع اتصال با شعور کیهانی به مردم است. عشق الهي انحصار در شعور كيهاني به عنوان تجلي خدا قرار دارد. با همین ها جابجایی جایگاه خدا با شیطان اتفاق می افتد آن شئون خداوند منتقل می شود به دیدگاه یک امر شیطانی که دقیقا دارد دیدگاه های عصر جدید را پیاده می کند عصر جدید دنبال چی هستش؟ عصر جدید چرا اینها را دارد مطرح می کند؟ new egeی ها چرا دارند این باور ها را مطرح می کنند جالب اینجاست که چون این فرقه هاي سری شیطانی در دل آئین های کابالیستی رشد و پرورش پيدا كرده اند ما آن رسوب های فکری را هم می بینیم نگاهی که به این دارند یک عصر جدیدی پدید خواهد آمد که در آن عصر قرار است صلح و تنعم و برتری عدالت اتفاق بیفته ولی این باور را چه كسي بيان مي‌كند. دو دیدگاه است یک دیدگاه دینی هست که این از طرف ادیان الهي مطرح می شود بدي جهت كه موعودی که خدا وعده ظهور او را به تمامي امت‌ها داده تا عدالت را بر جهان حاكم كندو در مقابل زياده خواهان و ظالمان بايستد . ديدگاه ديگر كه از سوي منجمان و راز ورزهای کابالیستی در مورد آخر الزمان مطرح است می‌گویند حاكم عصرجديد ما هستيم و عصرجديد را ما باید خلق کنیم و موعود را ما باید تعیین کنیم تاريخ را دوره ای مي‌دانند كه در یک سير تکاملي رخ مي‌دهد. منجي هر عصر معلم آن عهد است و منجي عصر جديد معلم عهد آخر است. كه اين مفهوم را در بيان طاهري بارها مشاهده مي‌كنيم. دقیقا همین مفهوم را در اندیشه‌های جنبش عصر جدید می‌بینیم که جالب اینجاست تئوصوفیست های مشهوري مانند آليس بيلي و آني سانت موعود آخرالزمان را نيز مشخص كرده بودند حتي کریشنا مورتی را به عنوان معلم عهد آخر مطرح کردند. گفتند این همان منجی هستش همین تعابیری که ما می بینیم در تئوصوفیست ها نشر پیدا می کند رسوبش در اینجاست.

 دیدگاه دوگانه و تضادي که در هستی‌شناسي عرفان حلقه وجود دارد ریشه در کابالا دارد بدين صورت که شر را در خدا مطرح می کنندو  شخینا به عنوان جلوه شری که از خدا صادر مي‌شود اين نگرش ثنوي را در همین لوگوی عرفان حلقه مي‌توانيم مشاهده كنيم که جهان دوقطبی است و تضاد خير و شر بر آن حاكم است و این شر نيز در برخي از تعبيرات به خدا نسبت داده مي‌شود. هر يك از باورهايي كه آقاي طاهري سعي دارد در كلاس‌هايش براي مخاطبين و پيروان خود نهادينه كند نبايد به سادگي از كنار آن‌ها گذشت. ديدگاه الهيات اومانيستي عصرجدید كه از زبان شخصي چون باربارا ماركس هابرد(يكي از رهبران جنبش استكباري تفكر نوين) با عنوان كودكستان خدايان نسبت به عصرجديد مطرح مي‌شود ما این دیدگاه را در اندیشه های آقای طاهری میبینیم که می آید اله و رب را در مورد انسان مطرح می کند و بيان مي‌كند كه انسان در آزمایش آخر قرار است مقام خدایی را تجربه کند. دیدگاه تکاملی ای که در عصر جدید مطرح است در اندیشه های آقای طاهری نيز مطرح است همین باور های كارمايي و تناسخی که به شدت به آن باور دارند و تناسخ مورد تأكيد هست در این آموزه ها می بینیم در اندیشه های آقای طاهری با حلول کالبد ذهنی (روح) به تعبیری با عنوان های بازتاب عمل و عناوین متعدد اینها مطرح می شود چرا این نوع آموزه‌ها مطرح می شود؟ ما اگر بخواهیم به این همانی های مبانی عصر جدید با عرفان حلقه اشاره کنیم خیلی زیاد است یعنی می توانیم شواهد بیشتر از این را بیاوریم که مهمترین مفهوم که در آثار آقای طاهری خیلی بروز دارد مفهوم شعور کیهانی است این مفهوم یک مفهوم ابداعی نیست اصلا اولین باور عصر جدید همی باور بود به عنوان Higher consciousness مطرح کردند شعور برتر و ارتباط انسان با شعور برتر که آمدند را هم بهش گفتند این شعور برتر یک سری ارواحی هستند که اینها ریشه در آن روح شیطانی و شریر هست و بد قلمداد شد تبهکار قلمداد شد ما تا دیروز فکر می کردیم بد هستند ولی بشر با یک آگاهی جدیدی می خواهد به این برسد که این خوب بوده یعنی تمام اون باورهای بنیادین انسان که در ادیان مطرح هست در مورد اینکه شریر بودن شیطان رجیم بودن شیطان این به شکل یک موجود بسیار زیبا در قالب مفهوم شعور کیهانی و توصیه به ارتباط به این شعور کیهانی داد می شود و می گویند که با شعور کیهانی ارتباط بگیرید از طریق شنیدن ندای درون که اکثر در این فرقه ها توصیه می شود آقای طاهری به عنوان اتصال مطرح می کند که شما متصل بشوید به شعور کیهانی که همین مفاهیم وقتی در کنار هم قرار می گیرد منظومه عصر جدید شکل می گیرد تک تک مفاهیم که آقای طاهری دارد استخراج می کند اینها دنبال چه چيزي هستند؟

ببینید ما این را یقین داریم که عصر جدید دارد امروزه از زبان بنگاه‌های صهیونیستی و نهادهای استکباری بازگو می شود و همين افراد هستند که دارند این باورهاي غلط را ترویج می دهند دلیل اینکه آقای تونی بلر بنیاد مستقل در حمايت اين جنبش‌ها تأسيس مي‌كند جناب بیل کلینتون با سخنرانی در داووس توصیه می کند اندیشه شعور کیهانی آقای كن ويلبر را برای رسیدن به عصر جدید مطالعه کنید ما باید به شعور کیهانی ایمان داشته باشیم. دلیل اینکه تک تک این بنگاههای صهیونیستی و سرمایه داری دارند بر اين سنخ معنويت سرمایه گذاری می کنند. چيست؟  جالب است پروژه از جانب عصرجديدي ها در مورد 2012 كليد خورد و حتي كمك 100 ميليون دلاري از جانب مايكل تانر وابسته به دولت آمريكا به سركردگان معنويت عصرجديد در رأس آن خانم هابرد شد . و همسو با هم به تبليغ اين جريان پرداختند و جالب اينجاست كه آقای طاهری نيز هم‌آوا به تبليغ پديده 2012 پرداخت. چرا این اتفاق می افتد چرا الان این معنویت عصر جدید دارد مورد حمایت جریان استکباری و استعماری و سرمایه داری قرار می گیرد این برای ما خیلی مهم است اصلا این فرقه ها تاسیس شدند برای اینکه خادم و خدمتگذار این جریان ها باشند این آموزه‌ها را اگر كنار هم بگذاريم، می‌توانیم به اين همسويي پي ببريم. تأكيد بر باور تناسخ و كارما در تمامي فرقه‌ها امري اتفاقي نيست. اگر یکی اوم یه سیلی زد صورتت اونور صورتت را بگیر بگو بازتاب عمل گذشته من است. من دارم پاک می شوم انسان سر به زیری تربیت می شود که این وسط مورد سیطره نظام های حاکمیت غرب قرار گرفته به همين راحتي همین آموزه ها از زبان همین فرقه دارد بازگو می شود ظلم در این اموزه‌ها دارد یک شکل دیگري به خود می‌گیرد . يا در بحث لعن و تأكيد آقاي طاهري بر عدم لعن نيز دليل ديگري بر همسويي است طاهري بيان مي كند اگر لعن کنید وارد شبکه منفی می شوید وقتی نفرین کنی وقتی لعن کنی وقتی قضاوت کنی درمورد یکی داری وارد شبکه منفی می شوی یعنی چی؟اینکه می گویند ما می خواهیم به تن واحده برسیم هدف در عرفان کیهانی اینست که همه به هم برسند آدمیزادها تبدیل به آدم بشوند و تن واحده را شكل بدهند. وحدت انسان ها با سایر اجزای هستی شما وقتی قضاوت می کنی در مورد دیگران الان خب ظلم و بدی را نمی توانیم درک کنیم نمی توانیم باهاش مقابله کنیم ؟ این مخالف با شبکه شعور کیهانی است. با ظلم و بدي به تن واحده برسي؟

دقیقا اینها با همین اموزه ها به نظام سرمایه داری خدمت مي‌كنند. ظلم ستیزی تبدیل می شود به ظلم پذیری. در یک عرفان همین آموزه ها موجب می شود کل سیستم باوری انسان سیستم بینشی و معرفت شناسی عوض بشود. واقعا من نگران کسانی هستم که به کلاس های عرفان حلقه می‌روند همان اول  به انسان های وهم گرا تبديل می‌شوند همان اول به اینها گفته می شود جهان مجازی است اگر از حرکت بایستد همه چیز ناپدید می شود از همان مجاز گفتن تا آخر سر که اینها در اتصال قرار می دهند و باعث توهم‌های دیداری و شنیداری که اتفاق می افتد در اثر اتصالات و بعد به این ها توصیه می کند حلقه های همفازی کیهانی را دریافت کنید که احساس کنید آسفالتيد، سوسک هستيد یک انسان وهم‌گرا چطور می تواند با واقعیت جهان هستی کنار بیاد با واقعیتهایی که در گوشه و كنار جهان هستي رخ مي‌دهد.این يك واقعیت است که امریکا دارد ظلم می کند جهان استکباری دارد ظلم می کند. پس باید دقت کنیم منظومه حرفهای آقای طاهری وقتی دیده می شود اینجا می فهمیم از بدنه دینی جدا می شویم از دیدگاه توحیدی جدا می شویم .در یک ورطه ای معمولا ناشناخته مي‌افتيم. از يك مستري پرسیدم آقای طاهری این حرفها را از کجا آورده؟گفت اتصالات شهوده گفتم اگر شهوده خیلی خب چرا اینهمه شبیه با حرفهای عصر جدیدی هاست؟ جواب مي‌دهند که چون آقای طاهری ضیق واژه براي طاهري پیش آمده مجبور شده از این مفاهیم استفاده کند خیلی خب به فرض شعور کیهانی ضیق واژه است کارما ضیق واژست همه اینها ضیق است خب اینهمه که به صورت منظم که کنار هم قرار گرفته این هم ضیق واژه است؟ اینها ضیق واژه نیست آیا تقدیس شیطان ضیق واژه است آیا جابجایی خدا  و شیطان و خدایی را به شیطان دادن تقدیر هستی و خالقیت جهان دوقطبی و تضاد را به شیطان دادن آیا اینها ضیق واژه است ؟ همین هایی است که عصر جدیدی ها بیان می کنند و یقینا این اتفقاتی که دارد در خارج از کشور می افتد و امثال شهناز نیرومنش که دارند در اپوزوسیون هاي عليه نظام مشاركت مي‌كنند با شبكه‌هاي بيگانه معاند مصاحبه مي‌كنند یقینا اینها مورد مرضی استکبار جهانی هستند از این زاویه هم نگاه بکنیم چقدر اين فعاليتها موجب خوشنودی دشمنان شدند با این تظاهرات هایی که راه افتاد تو این خیابان ها چقدر بحرانهای اجتماعی و سیاسی ایجاد کردند دقیقا هدفی که عصر جدید می خواهد درست کند. چرا نمی خواهند به قانون تن بدهند و اینها درد‌دل‌هایی است که مقداری عرض شد لذا یک بازنگری بکنید خواهید دید که این همانی ها را و خواهیم دید نه تنها عرفان حلقه یک عرفان بومی ایرانی اسلامی نیست دقیقا بازخوانی یک فرقه خطرناک شیطانی است که به صورت نرم در کشور ما اتفاق افتاده است .

از دوستان عزيز در انجمن نجات از حلقه تشكر و قدرداني مي‌كنم كه اين فرصت را در اختيار بنده قرار دادند

و السلام علي من اتبع الهدي والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا