نقد اصول عرفان حلقه

نقد اصول فرقه‌ی حلقه؛ نقد اصل: 30 (ضرورت ارائه اطّلاعات شبکه مثبت به دیگران)؛ نقد چهارم) عمومیت دریافت اطّلاعات و پیامبری نقد پنجم) خود معیاری نقد ششم) خود مختاری و اومانیسم

  • نقد چهارم) عمومیت دریافت اطلاعات و پیامبری

نویسنده در این اصل (اصل ۳۰) برای شخصی که اطلاعات ماورایی مثبت را دریافت می‌کند شرایطی ذکر نکرده است اما طبق اصل ۳۴ برای هر انسانی، صرف نظر از اعتقاد و استعداد، دریافت‌های ماورایی را امکان پذیر می‌داند:

در عرفان کیهانی (حلقه)، عوامل انسانی، خصوصیات فردی، شرایط جغرافیایی و اقلیمی، امکانات و توانهای فردی و… نقشی در ایجاد اتصال و دریافتهای ماورایی ندارند.

– سن، استعداد، سواد، معلومات، نوع تفکرات و اعتقادات و…

– ریاضیات، ورزشی، نوع تغذیه و…

– سعی، کوششی، تلاش، اراده، تقلا و…

– تخیل و تصور و تجسم و ذکر و مانترا، نماد و سمبل، تلقین و تکرار، تمرکز و…

– علم اعداد، موقعیت ستارگان، ماه تولد و…[1]

اگر این مطلب به مطالب گذشته ضمیمه شود چنین می‌شود که:

۱- هر کسی می‌تواند اطلاعات ماورایی (مثبت و منفی) را دریافت کند.

۲- هر کسی اطلاعات شبکه مثبت را دریافت کند باید به دیگران ارائه کند.

۳- معیار مثبت و منفی بودن، همان چیزی است که نویسنده می‌گوید.

۴- این مطلب نیز اضافه می‌شود که اگر بر دریافت کننده اطلاعات (حداقل اطلاعات مثبت) لازم است اطلاعات را به دیگران بگوید بر دیگران نیز لازم است که از او بپذیرند؛ زیرا اگر پذیرفتن لازم نباشد گفتن نیز لازم نخواهد بود. به عبارت دیگر بین ضرورتِ گفتن و ضرورتِ پذیرفتن ملازمه برقرار است؛ اگر لازم است گفته شود، لازم است پذیرفته شود.

برآیند مطالب بالا این است که: هر کسی می‌تواند دریافت کننده اطلاعات ماورایی (حداقل اطلاعات مثبت) باشد و هر گاه دریافت کرد لازم است به دیگران بگوید و بر دیگران نیز قبول سخن او لازم است. بی شک نتیجه این مطالب چیزی جز عمومیت رهبری و یا پیامبری برای همگان نیست!

… از سوی دیگر چون نویسنده راه روشن و همه جانبه برای تفکیک اطلاعات مثبت از منفی بازگو ننموده است راه ادعای ارتباط با مارواء برای همگان باز خواهد بود و کسی نیز نمی‌تواند منکر ارتباط وی شود! پس باید منتظر شد که هر روز، کسی ادعای دریافت اطلاعات کرده و دست به دین سازی و مکتب سازی بزند!

همواره در طول تاریخ، مقابله با مدعیان دروغین، کاری بس دشوار بوده است؛ زیرا تشخیص درست و نادرست در این زمینه برای عموم مردم ممکن نیست. اگر کسی ادّعا کند که من ریاضیدان یا فیزیکدان هستم تشخیص درست و نادرست در اینجا آسان است؛ زیرا کافی است چند مسأله ریاضی و فیزیکی از او سؤال کنند تا روش شود که دروغ می‌گوید؛ اما وقتی ادعای دریافت اطلاعات ماورایی می‌کند چگونه می‌توان گفت: تو دریافت نکرده‌ای؟ برای عموم مردم، این کار دشوار است. از این روست که چنین افرادی در جامعه، مورد پذیرش ساده اندیشان قرار می‌گیرند.

  • نقد پنجم) خودمعیاری

نویسنده برای تشخیص نوع و درستی و نادرستی اطلاعات ماورایی که توسط انسان دریافت می‌شود معیار بیرونی نمی‌آورد و به تشخیص خود شخصی اکتفا می‌کند. در واقع، نویسنده همان روندی را که در عرفان کیهانی پیش گرفته در نوشته خود منعکس کرده است در حالی که این عرفان از قرآن برنخواسته، ریشه در مأثورات دینی ندارد و از سوی بزرگان عرفان در ایران، تأییدی دریافت نکره است. نتیجه این روند چیزی جز خود معیار بودن در مسیر عرفان نیست.

  • نقد ششم) خودمختاری و اومانیسم

اگر فرض شود که اطلاعات ماورایی دریافت شده، درست و حق باشد آیا می‌توان پذیرفت که هر اطلاع دریافتی را انسان باید با همگان در میان بگذارد؟ آیا حد و مرزی بین آگاهی‌ها نیست و هر چیزی را می‌توان برای دیگران بازگفت؟

نویسنده در این اصل می‌گوید:

کسی که در این رابطه دریافت‌هایی دارد، مسؤولیت ارائه نمودنان را به همگان خواهد داشت.

اگر در این زمینه، به سلوک پیشوایان دین داشته توجه شود نتیجه‌ای دیگر حاصل خواهد شد. از نگاه اسلام چند نکته مورد توصیه است:

۱- آنچه را نمی‌دانی نگو؛ « لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمْ…».[2]

۲- همه آنچه را که میدانی هم نگو؛ « بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ».[3]

۳- از هر سخنی پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل تو باید پاسخگو باشند؛ وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلا؛[4] از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم ودل، همه مسئول‌اند.

بنابراین هر آگاهی و دریافت را نمی‌توان با همگان در میان گذاشت بلکه گذشته از راستی آزمایی خود اطلاعات، باید از آمادگی مخاطبین برای دریافت آنها مطمئن شد و گرنه ممکن است به جای خدمت به مردم با گفتن برخی اطلاعات به آنها خیانت شده و به گمراهی کشانده شوند.

اگر قرار است کسی اطلاعات ماورایی را دریافت کند، معیارش را هم خودش بازگوید و خودش هم لازم بداند آنچه را که دریافته به همه کس بگوید بی شک در این صورت، روش خودمختاری را در پیش گرفته است و این به معنای اصالت انسان و امانیسم است و خبری از خدا محوری در میان نیست.

نویسنده، مرز بین اطلاعات شبکه مثبت و شبکه منفی را کاملاً روشن نکرده و معیاری برای تشخیص درستی و نادرستی آنها به دست نمی‌دهد؛ لذا مفاد این اصل، راه ادّعای ارتباط با ماوراء را برای همه باز می‌کند و از آنجا که بازگو نمودن اطلاعات ماورایی دریافت شده را برای دیگران لازم می‌داند راه برای هر سوء استفاده و انحرافی گشوده خواهد بود.

اصل سی و یکم، در ادامه موضوع دریافت‌های ماورائی، اطلاع یافتن از اسرار انسانها را تنها از طریق شبکه منفی، میسر دانسته و افشای آنها را ممنوع می‌شمارد.

پی نوشت:

[1]  ر.ک به: عرفان کیهانی، اصل ۳۴ ، ص ۱۰2.

[2]   محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار ج ۲، ۱۲۲.

[3]  همان.

[4]  إسراء: ۳۶.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا