مقالات

مفهوم ترمز دستی نماز در عرفان حلقه

مفهوم ترمز دستی نماز در عرفان حلقه!!

در فرقه ی حلقه معتقد هستند که چون نماز ما از کیفیت برخوردار نیست و چون از مرکزیت حلقه (قطب حلقه : محمد علی طاهری) لایه محفاظی در مقابل رسوخ موجودات غیر ارگانیک نگرفته ایم پس نماز نمی خوانیم و ترمز دستی نماز را می کشیم تا این حالت برای ما پیش بیاید!

گفتنی است نماز مرسوم در دین اسلام برای طرفداران حلقه امری منسوخ می باشد و باید در صلات وصل بود صلات را اقامه نمود نه اینکه خواند! پس نماز خواندن در عرفان حلقه معنی ای ندارد و بقول طاهری ترمز دستی نماز را باید بکشید!!!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در فرقه ی حلقه معتقد هستند که چون نماز ما از کیفیت برخوردار نیست و چون از مرکزیت حلقه (قطب حلقه : محمد علی طاهری) لایه محفاظی در مقابل رسوخ موجودات غیر ارگانیک نگرفته ایم پس نماز نمی خوانیم و ترمز دستی نماز را می کشیم تا این حالت برای ما پیش بیاید!

گفتنی است نماز مرسوم در دین اسلام برای طرفداران حلقه امری منسوخ می باشد و باید در صلات وصل بود صلات را اقامه نمود نه اینکه خواند! پس نماز خواندن در عرفان حلقه معنی ای ندارد و بقول طاهری ترمز دستی نماز را باید بکشید!!!

نماز يكي از اصلي ترين و مهم ترين اركان عبادي در دين اسلام به شمار مي آيد و در قرآن كريم از آن به صراحت به عنوان عبادت جوارحي بحث مي شود و بارها افعال آن از قبيل سجده، ركوع و… و همچنين مقدمات آن از قبيل نحوه وضو گرفتن (1) در قرآن مطرح شده است و حضرات معصومين به خواندن با توجه و با حضور قلب آن تأكيد فراواني داشته اند و در افعال(2) خود چه در خلوت و جلوت دائماً نماز را اقامه مي كردند و نحوه انجام آن را به صورت دستورات عملي و مسائل فقهی به مردم بيان مي فرمودند تا جايي كه در روايات فقهي بيش از هزار مسئله در باب احكام نماز مطرح شده كه اين خود به افعالي بودن نماز جلوه خاصي مي دهد. با توجه به این مهم، در عرفان حلقه نگاه جدیدی به این موضوع نموده و باب جدیدی را در نگرش خود نسبت به نماز بازکرده و راه رسیدن به خدا را تنها در خواندن نماز نمی داند و خواندن نماز را کاری بیهوده و چه بسا موجب دوری قلبی انسان از خدا می داند چرا که فرد نماز خوان فقط به ظاهر نماز رسیده و کاری به کیفیت ندارند پس این نماز نه دارای خاصیتی است که انسان را به کمال برساند و نه بوسیله خواندن توفیقی حاصلش می شود! لذا از جمله مباحثي كه در عرفان حلقه (كيهاني) مطرح مي گردد نحوه برخورد با نماز است و اينكه آيا نماز خواندني است يا نه! به همین جهت در این مقال سعی در بررسی این دیدگاه شده و به آسیب شناسی این نظریه خواهیم پرداخت چرا که رسوخ نمودن این دیدگاه به نحوی که فرد را از خواندن نماز دور نماید بسیار خطرناک و نه تنها انسان را به خدای متعال نزدیک نمی نماید بلکه وی را به مرز ارتداد می کشاند تا جایی که از رسول خدا به کررات نقل گردیده که ترک کننده نماز بی دین و مرتد است وهرکس نماز نخواند تمام اعمالش باطل می گردد!و همچنین فردی ملعون در تمام ادیان می باشد:

قال رسول الله – صلى الله عليه وآله -: تَاركُ الصّلاةِ مَلعونٌ فِى التُوراة مَلعونٌ فِى الانجِيلِ مَلعونٌ فِى الزّبورِ مَلعونٌ فِى القُرآنِ مَلعونُ فى لِسان جِبرئيل مَلعونٌ فِى لِسانِ مِيكائيل مَلعون فِى لسانِ اسرافيلِ مَلعونٌ فِى لِسانِ مُحمد ؛ ترك كننده نماز در تورات و انجيل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و محمد (ص ) ملعون است . (3)
قال رسول الله صلى الله عليه وآله : مَن تَرَك صَلاتَه مُتَعَمِّداً فَقَد هَدَمَ دِينَهُ ؛ كسى كه عملا نمازش را ترك كند، به تحقيق كه دينش را منهدم كرده است . (4)
قال رسول الله – صلى الله عليه وآله -:مَن تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتّى تَفُوته مِن غَيرِ عُذرٍ فَقَد حَبِطَ عَمَلُه ؛ كسى كه نمازش را بدون عذر ترك كند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، تمامی عمل او نابود شده است (5).
مفهوم نماز خواندن در عرفان حلقه
در عرفان حلقه بر اين باورند كه؛ نماز خواندني نيست بلكه اقامه كردني است به طوري كه در قرآن مي فرمايد: اَقيمُوا الصَّلاة : نماز را به پا داريد و نفرمود إقرئوا الصلاة : نماز را بخوانيد! چون نماز حقيقتي است بر پا كردني نه خواندني! و انسان بايد دائم الوصل باشد و باید از خواندن عبور کرد و به وصل شدن رسید و کسی که وصل شود دیگر نیاز به اعمال جوارحی آن ندارد.
طاهري در آثار براي تفاوت قائل شدن ميان اقامه نمودن نماز و خواندن آن مي گويد: الصلوة را اتصالي يافتم بين خود و او كه مي خواهم مقيم آن باشم و با آن ساكن سر كوي او شوم؛ مي خواهم مقيم اتصالش باشم تا حضورش را در يابم. الصلوة اتصال با اوست و اتصال برقرار كردني است، نه خواندني و اتصال مقيم مي خواهد؛ پس با خواندن آغاز كردم تا به مقيم شدن برسم(6)
در پاسخ بايد گفت كه خداوند متعال در اين نوع تعبير از قرآن كريم اشاره به اهميت زنده نگه داشتن و احيا نمودن نماز دارد و عمداً نمي فرمايد نماز بخوانيد، بلكه مى‏گويد: أَقِيمُوا الصَّلاةَ (نماز را بپا داريد) يعنى فقط خودتان نمازخوان نباشيد بلكه چنان كنيد كه آئين نماز در جامعه انسانى بر پا شود، و مردم با عشق و علاقه به سوى آن بيايند و آن مستلزم تاثير عملي نماز در احوالات انسان مي باشد و از منظر اسلام نماز بايد به گونه اي شود كه انسان ساز باشد و حتي بعضى از مفسران گفته‏اند تعبير به ” أقيموا ” اشاره به اين است كه نماز شما تنها اذكار و اوراد نباشد بلكه آن را بطور كامل بپا داريد كه مهمترين ركن آن توجه قلبى و حضور دل در پيشگاه خدا و تاثير نماز در روح و جان آدمى است لذا با اين تعبير ايرادي به فهم جايگاه ظاهري نماز نزده و با تبيين آن از طريق حضرات معصومين ديگر جايي براي بحث از مراد خاص اين آيه نمي گذارد .
همچنين ايشان مکرراً اشاره به اين دو بيتي بابا طاهر نموده كه :
                                               خوشا آنان كه دائم در نمازند                     بهشت جاودان بازارشان بي(7)
و بنابه گفتة شركت كنندگان در كلاس هاي عرفان حلقه ايشان پس از خواندن اين شعر در كلاس خود، به سرعت خم و راست شده به عنوان سوال مي پرسد آيا ممكن است كه كسي هميشه دولّا راست شود؟ یعنی با خواندن دائم الوصل باشد؟
غافل از اينكه كه مراد بابا طاهر از اين شعر اين است كه انسان بايستي در مقام بندگي و عبوديت خود به جايي برسد كه دائما در حال نماز و ارتباط قلبی و حضور قلب باشد یعنی دائم الذکر باشد چرا که در قرآن از نماز اشاره به ذکر شده است(8) و هميشه معبود خود را در همه حالات عبادت كند ، اينگونه است كه با خضوع و خشوع ربّ الارباب خود لحظه اي از ياد او غافل نمي گردد و بجاي معامله با دنياي دني مشغول خريد بهشت جاودان مي باشند.
نماز خواندن در دین اسلام
بايد دانست كه اينگونه نيست كه در دين اسلام در باب عبادات اشاره اي به كيفيت نشده است و فقط از مسلمانان خم و راست شدن و انجام صورت فقهي را مي خواهد تا تكليف از گردن مكلّف ساقط گردد، بلكه اساس دين اسلام بر پايه محبت و عشق بنا شده و عبادت بي كيفيت را قبول ندارد و اجر و مقامي بر آن مترتب نيست و فقط او را از عقاب عدم انجام تكليف باز مي دارد و يا اگر اجري داشته باشد، بسيار ناچيز است و در روايتي از حضرت رسول اكرم نقل شده است كه مي فرمايد تنها آن مقدار از نماز مقبول از كه در ان حضور قلب باشد با اين اوصاف ايشان ما را ترغيب به توجه بيشتر و كيفيت بيشتر در نماز مي كنند.
و نيز در ادامة مطالبشان به طرزي موهن و كنايه آميزي نمازگزاران را در حال تكبير گفتن تشبيه به مگسي كه دست بر سر مي كشد مي گويد :
                                           دعوي عشق ز هر بولهوسي مي آيد              دست بر سر زدن از هرمگسي مي آيد!(9)
طاهري نماز خواندن بدون برقرار نمودن اتصال(10) را كاملا بيهوده مي داند و از طرفي نيز مي گويد اگر ما نماز بخوانيم و به وظايف ديگرمان نرسيم اين نماز نيست كه ما مي خوانيم و کاری لغوی و بیهوده است غافل از اینکه پیامبر اکرم فرمود انّ الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر همانا نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد و همین نماز است که با مداومت به آن انسان را از پستی ها دور می کند! وي مي گويد: پس به كوچه و خيابان برويم و اگر گدايي مشاهده كرديم، به خود بيائيم كه واي بر نمازگزاران، جامعه اي كه در آن گدا و درمانده و گرسنه باشد، الصلوة نماز گزارانش، تشريفاتي بيش نيست و تا مقيم شدن بر سر كوي يار، فاصله بسيار است. (11)
در هر صورت تلاش ايشان اين است كه اينگونه نماز خواندن را در چشم مريدان خود به نوعي زير سؤال ببرد و به طور كلّي پيش فرض هاي ايشان، ظاهري صحيح و مقبول دارد اما نتيجه گيري غلط ايشان مخاطب را به خطا مي اندازد و فرد با قبول اينكه اين نمازهای ما صوري و ظاهري بوده پس ارزشي نداشته، وي را در انجام دادن آن سست و بي اراده مي نمايد.
شایان ذکر است که ايشان در ترم دوم كلاس هاي عرفان حلقه به تمام اعضاء مي گويد: اگر نمازتان از سر عشق و عاشقي و معرفت نيست بهتر است تا مدتي نخوانيد و مقیم کوی دوست بمانید و به اصطلاح ترمز دستي نماز را بكشيد! بلكه بگذاريد تا عاشق شويد و بعد نماز بخوانيد تا در ترم هشت مفصلا به آن بپردازيم چرا كه نماز بدون عشق نماز نمي باشد و خم و راست شدني بيش نيست پس بهتر كه خوانده نشود چون از سر عشق و كيفيت نيست آنهایی هم که این ترمز دستی را نمی کشند هنوز توجیه نشده اند چرا که وقتی هوشمندی ترمزدستی را می کشاند بر سرعبادات ما یکی از دلایلش این است که ما رسم بجا نمی آوریم بلکه درک است که بجا می آوریم، این رسم که یک کار مکانیکی و خم و راست شدن است نیست، معرفت است که نسبت به هر موضوعی برای ما در اولویت قرار دارد.(12)
علاوه بر آنکه ایشان در ترم دوم نماز خواندن را کاری مکانیکی عنوان می کند در ترم هشت با اين فرضيه مواجه مي شويم كه طاهري معتقد است انسان نمي تواند عاشق خدا بشود(13) پس نتيجه خواهيم گرفت كه طاهري معتقد است هيچ وقت نمي توان نماز عاشقانه اي خواند پس در نتيجه نماز خواندن در عرفان حلقه داراي هدفي مشخص نمي باشد .
بلی در معارف دینی ما اشاره و تاکید بسیاری به به بالا بردن کیفیت عبادات و نیات شده تا جایی که فرموده اند همانا اعمال به نیاتشان است که مقبول می شود چه بسا کاری با مشقت ولی نیت ناسالم هم باشد آن عبادت قبول نیست حال سؤال اينست آيا در غير اين صورت بايد صورت مسئله را پاك نمود و اينچنين وانمود كه چون نماز بي كيفيت است پس نخواندنش بهتر از خواندنش است؟ آيا در ديني كه تاكيد شده است اگر شخصي بيمار است نشسته بخواند اگر نميتواند در حال خوابيده بخواند اگر در حال غرق شدنست نماز غريق(14) را با اشاره بخواند، دین اسلام همچنين مجوزي به مروّجين عرفان حلقه مي دهد كه اگر شخصي در نماز حال معنوي ندارد يا عاشق نيست پس نماز را ترك كند و يا مي تواند براي مدتي آنرا ترك كند؟ و هر زمان عاشق شد بخواند؟ در جواب بايد گفت در دين اسلام همچنين مجوزي به هيچ عنوان صادر نگرديده مگر براي ديوانه اي كه عقل ندارد چرا كه تكليفي بر آن شخص معيّن نمي باشد ! و تكليف علي ما لايطاق(15) محال است(16) و صحيح نمي باشد! پس اين گونه برداشت از دين كاملا غلط مي باشد.
آنچه كه باید بدان معتقد بود و وظيفة ما انسان ها مي باشد اينست كه بايستي با تلاش و برنامه ريزي عبادات خود را به كيفيت برسانيم، نه اينكه ابتدا به كيفيت برسيم بعد سراغ نماز را گرفته تا آن را با خود همراه كنيم و آنرا به كيفيت برسانيم مانند شخصي كه در رانندگي مهارت ندارد لذا آنرا رها مي كند تا به مهارت برسد! در صورتي كه آنقدر بايد خود را در اين زمينه به مشقت بياندازد تا مهارت كافي در آن پيدا كند لذا بايد تمام سعي خود را كرد تا در مسير عاشقي هر آنچه را كه معشوق و معبود واقعي از ما مي خواهد با تمام وجود انجام دهيم نه آنكه هر آنچه خود مي پسنديم عمل كنيم و آنچه را كه نمي پسنديم ولذت نمي بريم كنار بگذاريم و رها كنيم!
اگر طبق گفته ايشان نماز خواندني نيست و همانطور كه در كتاب چند مقاله مطرح نموده اند كه: الصلوة اتصال با اوست و اتصال برقرار كردني است، نه خواندني واتصال مقيم مي خواهد. پس در جواب بايد به تاريخ اسلام پاسخگو باشند كه چطور حضرت رسول اكرم با آن مقام ملكوتي تا اواخر عمر شريفشان نماز را در مسجد اقامه مي كردند و حضرت اميرمؤمنان كه غايت يك انسان كامل(17) مي باشند را در محراب عبادت در ميان نماز صبح شهيد نموده اند به طوري كه حتي نويسنده مسيحي جبران خليل جبران بيان مي دارد كه علي را كشتند در حالي كه نماز در بين دو لب مباركش بود(18) و صلات حرب امام حسين عليه السلام، در روز عاشورا در صحراي كربلا نمونه هاي بارزي است كه كتمان آن بمانند كتمان حقيقت و واقعيتی بزرگ است و گوئي نماز با وجود اسلام ممزوج شده و بيان مي دارند كه نماز ستون و عمود دين است.
حال اگر ما در كيفيت انجام آن مشكل داريم ويا در صحت اعمال ديگرمان مشكلي هست به هيچ عنوان مجوّزي براي ترك نداريم و تاكيد اسلام براي عبوديت واقعي، همان كيفيتي است كه در كنار آن انجام افعال و اعمال جوارحي شرط مي باشد، علامه طباطبايى در اين باره گفته است:
«اين كه از بعضى شنيده شده است كه مى‏گويند: تکليف سالك پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربانيه، ساقط مى‏گردد؛ سخنى است كذب و افترايى است بس عظيم؛ زيرا رسول اكرم (‏صلى الله عليه و آله) با اين كه اشرف موجودات و اكمل خلايق بودند، با اين حال، تا آخرين درجات حيات، تابع و ملازم احكام الهيه بودند. بنابراين، سقوط تكليف به اين معنى، دروغ و بهتان است».
و ابن عربى نیز مى‏گويد:
«هر كه از شريعت فاصله بگيرد، اگر تا آسمان هفتم بالا رفته باشد، به چيزى از حقيقت، دست نخواهد يافت… چرا كه حقيقت، عين شريعت است. شريعت، مانند جسم و روح است كه جسمش، احكام است و روحش، حقيقت». (19)
و حتي در كتاب عرفان كيهاني به صراحت مطرح مي نمايد كه انسان به مقامي ميرسد كه ديگر نياز به قبله ندارد و همه جا قبلهِ اوست و آن زماني است كه: درك حضور يار و رسيدن به مقام بي قبلگي (اينما تولو فثمّ وجه الله) است(20) و به راحتي حتي انسان عارف را بدون قبله جلوه مي دهند و از آيات و روايات استفادة ابزاري مي كند، هر چند كه مراد از اين آيه اين است كه خداوند داراي جهت نمي باشد و چرا كه تعريف مكان براي خداوند محدود نمودن او مي باشد لذا قرار داد كعبه بجهت ايجاد اتحاد مسلمين در خصوص هماهنگي و اتحاد مي باشد. وهمچنين در بحث روايي تفسير الميزان اشاره به اين موضوع دارد كه در تفسير عياشي از امام باقر عليه السلام نقل گرديده كه خداى تعالى اين آيه را در خصوص نمازهاى مستحبى نازل كرد، چون در نمازهاى مستحبى لازم نيست حتما بسوى كعبه خوانده شود، مى‏فرمايد: بهر طرف بخوانى رو بخدا خوانده‏اى، هم چنان كه رسول خدا وقتى بطرف خيبر حركت كرد، بر بالاى مركب خود نماز مستحبى مى‏خواند، مركبش بهر طرف مى‏رفت، آن جناب با چشم بسوى كعبه اشاره مى‏فرمود، و همچنين وقتى از سفر مكه به مدينه بر مى‏گشت و كعبه پشت سرش قرار گرفته بود.(21)
در ادامه اشاره به رواياتي مي كنيم كه اشاره به مذمت ترك نماز دارد:
نتيجه كمك به تارك نماز
قال رسول الله – صلى الله عليه وآله -: من اعان تارك الصلوة بلقمة او كسوة فكانما قتل سبعين نبيا اولهم ادم و اخرهم محمد ؛ كسى كه ترك كننده نماز را به دادن طعامى يا لباسى يارى كند، مثل اين است كه هفتاد پيغبر را كشته ، كه اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (ص) است . (22)
دين و بى نمازى
قال رسول الله – صلى الله عليه وآله – :اما الصلاة، فلا خير فى دين لا صلاة فيه ؛ دينى كه در او نماز نباشد، فايده و خيرى ندارد(خيرى در آن نيست). (23)
راه ترك نماز
قال رسول الله – صلى الله عليه وآله -:ما بين المسلم و بين ان يكفر الا ان يترك الصلاة الفريضة متعمدا او يتهاون بها فلا يصليها؛ فاصله بين مسلمان و بين كفرش چيزى جز ترك نماز واجب نيست كه يا عمدا ترك نمايد و اصلا قبول نداشته باشد و يا از بى اعتنايى نماز نخواند.(24)

در عرفان حلقه هدف وسیله را توجیه می کند!
دلیل زیر بنایی طاهری برای نماز نخواندن اینست که ایشان معتقد است: هر وسیله ای تاریخ انقضای مصرف دارد و اگر هدف را بجای وسیله در نظر بگیریم پایه های زندگی خود را روی آب بنا کرده ایم و هر لحظه ممکن است که این پایه ها فرو بریزد(25) لذا بایستی از راحت ترین و سبکترین و سهل الوصول ترین وسیله برای طی طریق استفاده نمود و در کتاب بینش انسان خود مثال دو نوع کوهنوردی را می زند که یکی با خود بار بسیار و منقل و هندوانه و ضبط صوت بزرگ می برد و یکی کفش های سبک و وسایل مختصر و کم جا و کم حجم می برد و از اول مشخص است که چه کسی قله را فتح می کند و از این تمثیل برای درگیر شدن با اعمال عبادی استفاده می کند تا بیان نماید که کارهای سنگین و نماز خواندن و ماندن در این گونه قیود انسان را از اصل حرکت باز می دارد! (26) و نیز بیان می دارد که: «بسیاری ازمردم تصورمی کنند که هدف دین، وادارکردن انسان به پرستش خداوند است.آن ها ازاین حقیقت غافلندکه هدف ادیان، نشان دادن مسیروجهت حرکت به منظور نزدیکی به اوست.»(27) لذا با این نوع تفکر نماز خواندن را کاری زمینی و مکانیکی و در بند قید و بند می شناساند و معتقد است باید بینش خود را عوض کرد غافل از اینکه که این خود نقض سنت الهی(28) و ترک واجبات عملی از دیدگاه شریعت اسلامی است، چرا که هیچ گاه نماز جایگاه خود را از دست نداده و نخواهد داد و در باره اینگونه افراد خداوند در قرآن فرمود: وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ ترجمه :و چون به نماز فرا خوانيد آن را به مسخره و بازیچه مى‏گيرند، آن بدين علت است كه آنان گروهى هستند كه نمى انديشند(29)
غرض اینکه ایشان سعی دارد طریقت خود را جدای از شریعت نشان ندهد(30) و لکین برای رسیدن به هدف و اهمیت کیفیت، وسایل اصلی و ثابت این راه را که از اصلی ترین مسلمات دین است نادیده می گیرد.
کاشانی در اصطلاحات الصوفیه در لزوم آراستن به دستورات شریعت می گوید:
« آن کس که حال و طريقت خود را با شريعت حفظ ننمايد، حال او فاسد و راه و روش و طريقت او هوي و هوس خواهد بود وو هر کس که براي رسيدن به حقيقت به طريقت متوسل نشود، حقيقت او تباه مي­شود و منجر به کفر و زندقه خواهد بود»(31)

 

نویسنده: محمد رضا انهاری

انتقال مطلب با ذکر منبع بلا مانع می باشد

(1) (مائده/6)

(2) دلیل تاکید به اینکه نماز عملیست جوارحی و افعالی اینست که در عرفان کیهانی شرط وصل بودن را ملاک نماز می دانند و نماز را کاری آسمانی و قلبی می دانند نه افعالی و جوارحی که در ادامه توضیح آن خواهد آمد.

(3) انوار الهداية ، ص 197، الحكم الزاهره ، ص 294

(4) بحارالانوار، ج 82، ص 202. ميزان الحكمه ، ج 5، ص 402

(5) بحارالانوار، ج 82، ص 203. ميزان الحكمه ، ج 5، ص 403

(6)چند مقاله/تاملي درباره الصلوة ص 21

(7)دو بيتي هاي بابا طاهز عريان شماره 313

(8) اقم الصلات لذکری: نماز را براى ياد و ذکر من بپادار (طه/14)

(9) غزلیات صائب قسمت پنجم 434

(10)مراد از اتصال در عرفان حلقه اتصال به حلقه هاي متعدد شبكه شعور كيهاني مي باشد ر.ج انسان از منظري ديگر ص 38

(11)چند مقاله ص 24

(12)ر.ج فایل صوتی طاهری ترم دوم عرفان کیهانی 

(13) کتاب عرفان كيهاني ص 128

(14) شخص غرق شده

(15)تكليف نمودن بر شخصي كه طاقت عملي و مقامي آن را ندارد محال است

(16) تكليف علي ما يطاق محال است يعني خداوند متعال از كسي كه توانايي واقعي انجام تكليف را ندارد محال است كه او را مكلف گرداند مانند شخص ديوانه و كودك كه عقلي ندارد تا تكليف بر او بار شود.

(17) چند مقاله/بااولياي الهي 81

(18) والصلات بین الشفتین

(19)ابن عربی، فصوص، ج 1، ص 35

(20)عرفان كيهاني/136

(21)ترجمه تفسير الميزان ج 1 ص 392

(22) لئالى الاخبار، ص 395

(23)سيره ابن هشام ، ج 3 – 4، ص 504 

(24)بحارالانوار، ج 82، ص 216. ميزان الحكمه ، ج 5، ص 402

(25)بینش انسان طاهری محمد علی ص 35

(26) همان ص 36

(27)کتاب انسان ومعرفت، مقاله عرفان وشریعت وسایت عرفان کیهانی ص2

(28)فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً (فاطر/43) هرگز براى سنّت خدا تبديل نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى تغييرى نمى‏يابى

(29)مائده آیه 58 

(30) کتاب انسان ومعرفت، مقاله عرفان وشریعت، ص 34

(31) اصطلاحات الصوفيه، کاشاني ص 116 و جامع الاسرار سيد حيدر آملي ص 253

 

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا