مقالات

قدرت های غیر عادی

قدرت های غیر عادی

از جمله نکات شیرین و نغز در باب عرفان حلقه، گفته مولف عرفان کیهانی در مورد تنافی قدرت و کمال در عرفان است. تفکیک بین کمال و قدرت و نسبتی که بین این دو در عرفان حلقه ترسیم میشود، پرده از نوع سلوک و روش دستیابی به قدرت های غیر عادی در عرفان حلقه برمی دارد.

به گفته طاهری اگر کسی در مسیر سلوک، به قدرتی دست یافت، از کمال محروم است. شکی نیست که هر قدرت خارق العاده ای ناشی از تعالی و کمال نیست، اما آیا باید همه قدرت های غیر عادی را نشات گرفته از منشا های غیر توحیدی دانست؟ در عرفان حلقه نسبت بین کمال و قدرت های روحی از قبیل متنافیین معرفی میشوند؛ گویا اگر قدرت آمد، کمال از در دیگر می گریزد و اگر قدرت بیاید، باید فاتحه کمال را خواند.

« اسرار حق اطلاعات محرمانه ای است که افشای آن نقض عدالت خدا و ستارالعیوب بودن اوست که افراد اجازه ورود به حریم آن را ندارند و ورود به آن فقط به کمک شبکه منفی امکان پذیر است و شبکه مثبت این اطلاعات را در اختیار کسی قرار نمی دهد.(اصل الله علیم بذات الصدور)».[1]

در جای دیگر می گوید:

« شبكه‌ي مثبت، خود ستار العيوب بوده و عيب همگان را مي‌پوشاند. بنابراين، غيرممكن است كه اطلاعات مربوط به شخصيت و معايب افراد را در اختيار كسي قرار دهد؛ پس اگر فردي چنين آگاهي‌هايي دريافت مي‌كند كه مربوط به شخصيت ديگران است و مي‌تواند با اين اطلاعات عيب كسي را آشكار كرده و يا درون كسي را ببيند، به‌طور قطع و يقين اين آگاهي از شبكه‌ي منفي است. فقط خداوند است كه از ذات انسان‌ها خبر دارد.» (اِنَّ‌الله عليم بذات الصدور[2]) به همين دليل است كه قضاوت در مورد انسان‌ها به‌طور مطلق، مختص خداوند است و كليه‌ي قضاوت‌هاي انساني، سطحي و ناقص است.» [3]

جالب است که وی دسترسی به اسرار حق را نه فقط با کمال در تضاد می بیند، بلکه نقض کننده ستارالعیوب بودن خدا هم می داند. طبق اصل بالا گویا تنها منبعی که می تواند قدرت های غیرعادی را در اختیار دیگران قرار دهد، نیروهای شیطانی و شبکه منفی است. با این توصیف معجزه انبیاء و کرامات اولیاء چه می شود؟

نکته قابل توجه این است که آن چه وی به عنوان ضابطه آورده است، در مورد طرق شیطانی درست است. به این معنا که اگر کسی به قدرت های شیطانی دست یابد، از همان لحظه ایمان می گریزد و سقوط و تباهی آغاز می شود. پس قدرت های غیر شرعی هیچ گونه دلالتی بر کمال و تعالی فرد ندارند و اتفاقا در مورد رهبران عرفان حلقه ـ که ادعای تحصیل قدرت های غیر عادی می نمایند و چندان هم تاکیدی بر شرعی بودن طریقت خود ندارند ـ این معیار کاملا تطبیق می کند. این مطلب برعکس نگاه متولیان عرفان حلقه، در کتب عرفانی اسلام به صورت دیگری تبیین شده است؛ با این توضیح که کرامت و قدرت های موهبتی هر چند غایت نهایی برای سالک نیست، اما از جمله مویّدات محسوب می شود، یعنی کرامت اگر رحمانی باشد، نشان دهنده سلامت طریق است نه شیطانی بودن آن. به عبارت دیگر کرامت رحمانی، عین کمال است و نشان دهنده قرب الهی محسوب می شود. هرچند سالک حقیقی نباید به این گونه موهبت ها قانع باشد و باید به ادامه مسیر بیندیشد.

به زعم مولف عرفان کیهانی می توان به اسرار حق دست یافت اما فقط با کمک شبکه منفی. اگر این گفته با متون و نصوص دینی سنجیده شود، نتیجه قابل تاملی به دست می آید. قران کریم اذعان دارد که موحدین واقعی گواهان اعمالند و بر کرده های دیگران اشراف دارند. فَسَیرَی اللّهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ[4]. «یعنی خدا و رسولش و مومنین اعمال شما را می بینند.» معلوم می شود رهبر حلقه، اِشراف پیامبر و مومنین نسبت به اعمال دیگران را ناقض عدالت خدا می داند و بعلاوه شبکه ای که این قدرت را به رسولان الهی و مومنین اعطاء می کند شبکه شیطانی می داند و اصولا این مقام را به عنوان یک امتیاز برای بندگان برگزیده خدا نه فقط نمی پذیرد؛ بلکه از اساس این جایگاه را منکر می شود.

البته وی در جاهای دیگر، وساطت انبیاء ـ بین خلق و خالق ـ را با روش دیگری زیر سوال می برد و انسان ها را بدون این که نیازمند به رسولان الهی بداند مستقیما به خود خدا ارجاع میدهد. البته چون اصل نیاز به واسطه فیض را نمی شود منکر شد؛ وی شبکه شعور کیهانی را به عنوان جایگزین انبیاء و رسولان الهی معرفی میکند.[5] « بین انسان و خدا، تنها واسطه ای که وجود دارد، هوشمندی و شعور الهی است.»[6]

 

[1] . عرفان کیهانی ص 97

[2] . آل‌عمران: 119

[3] . انسان از منظر دیگر 202

[4] . توبه 102

[5] . انسان از منظر دیگر88

[6] . عرفان کیهانی ص120

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا