مقالات

شیطان مأمور یا مأذون؟ قسمت دوم

شیطان مامور یا ماذون؟ قسمت دوم

اگر گفتار طاهری در باب شیطان را بپذیریم، باید بگوییم که خدا شیطان را اغوا کرد. چرا که از یکطرف وی را مامور به عدم سجده بر آدم کرد و از طرف دیگر بعد از سجده نکردن شیطان، او را لعن کرد و از درگاه رحمت خویش اخراج کرد. خوش مزه این خواهد بود که در این صورت، گفته طاهری با گفته خود ابلیس یکی خواهد بود؛ چرا که ابليس هم اغوای خودش را به خدا نسبت داد و با گفتن «اغويتنى»(تو مرا گمراه کردی)، عامل گمراهى خود را، خدا معرفی کرد. که البته خداوند گمراهی  شیطان را نشات گرفته از تکبر و کفر او معرفی نمود.

آیات قران در این مورد، روشن و روشن گرند. «إِبْلیسَ أَبی‏ وَ اسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»‌‍[1]  « وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کفُورًا‌‍». [2]‌ در دو آیه بالا خداوند دلیل عدم سجده شیطان را استکبار او معرفی می کند نه مامور بودن شیطان و بعلاوه خداوند در دو آیه بالا صریحا از کفر شیطان سخن به میان می آورد و روشن است که کفر هیچ گاه با موحد بودن ـ که طاهری این مقام را به شیطان نسبت می دهد ـ قابل جمع نیست. در آیه زیر خداوند کار شیطان را فسق می شمارد نه انجام ماموریت. «فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»[3]. در آیه دیگر کار شیطان، معصیت شمرده شده نه اطاعت. (إِنَّ الشَّیطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیا‌‍ ‌.»[4]

لازمه گفته رهبر عرفان حلقه در باب شیطان این است که خداوند باید به خاطر عدم سجده بر غیر خدا، شیطان را تکریم نماید و از او تمجید کند؛ در حالی که قران خبر از خطاب وهن آمیز به شیطان میدهد. قران خبر می دهد که شیطان نه تنها با اين عمل، بزرگ نشد؛ بلکه به عكس به خوارى و پستى رسید و با خطاب توبیخی خداوند مواجه شد. (فاخرج انك من الصاغرين). بيرون رو كه از حقارت شدگان هستى. جای دیگر شیطان را رانده شده از درگاه خدا خطاب می کند. « قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجيمٌ».[5] در آیه دیگر خداوند خود شیطان را لعن می کند. «وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلى‏ يَوْمِ الدِّينِ».[6]

تعبير «كان من الكافرين » ـ با لحاظ این که کان فعل ماضی است و حکایت از گذشته وضعیت شیطان دارد ـ نشان مى دهد كه شیطان نه فقط در عدم سجده بر آدم جزء موحدین نبود؛ بلکه حتی قبل از اين فرمان نيز حساب خود را از مسير فرشتگان و اطاعت فرمان خدا جدا كرده بود و در سر فكر استكبار مى پروراند، و شايد به خود مى گفت اگر دستور خضوع و سجده به من داده شود، قطعا اطاعت نخواهم كرد. به همین جهت در روایات، جمله «ما كنتم تكتمون» (آنچه را كتمان مى کنيد)که خداوند قبل از فرمان سجده خطاب نمود، اشاره اى به کفر قبلی شیطان دانسته شده است که قبل از این پنهان می نمود؛ چنان که در حديث تفسير قمى از امام عسكرى (عليه السلام ) اين معنى نقل شده است .

بنابراین تعبیراتی هم چون فسق، کفر، عصیان، رجیم، ملعون، صاغر، استکبار که قران در مورد شیطان به کار برده است، پرده از انگیزه شیطان بر می دارد و کوچک ترین قرابتی با تصور رهبر عرفان حلقه ندارد. در عرفان حلقه تلاش می شود که شیطان در تمردش تبرئه شود و شرارت خواهی شیطان را از اذهان دیگران بزدایند. یاد اور می شویم که آنتوان لاوي در کتاب انجيل شيطاني، به همین جهت به اديان الاهي حمله ور شده و آنها را به خاطر تهاجم  به شيطان مورد مذمت قرار داده است. وي که از اديان الاهي به «نيروهاي دست راستي» تعبير مي­کند، از اين جهت که شيطان را موجودي بد نام و نماد شرارت معرفي کرده­اند، به شدت رنجيده خاطر است. لاوی در فصل دوم از کتاب انجیل شیطانی‌اش فصلی به عنوان «کتاب لوسیفر»، «  THE BOOK OF LUCIFER» می گوید که « لوسیفر خدای رومی، درخت بارور و روح آسمان و الهه روشنگری (هدایتگرِ انسان به سوی یافتن درخت معرفت) بود[7] اما با تغییر دین رسمی به مسیحیت این خدا جای خود را به خدایی که مسیح معرفی می‌کرد داد و در عوض در جایگاه تاریکی و بدی نشست و ناگهان نماد بدی و شرارت شد. بنابر باور او تمام ادیان دست راستی[8] و روحانی و همه کتابهای مقدس به دروغ به شیطان تهمت زده‌اند، او حقیقتی متعالی است نه موجودی پست.»

قران کریم در پاره ای از آیات، انگیزه شیطان را از زبان خودش نقل می کند. در این آیه، شیطان انگیزه خود را اعتقادش به برتری بر آدم می شمارد و می گوید: آیا بر کسی سجده کنم که تو او را از خاک افریدی؟ « فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلیسَ قالَ ءَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طینًا‌‍ »[9]. بنا براین چیزی که طاهری به شیطان نسبت می دهد و به نفع او تبلیغ می کند، طبق نقل قران خود شیطان هم قبول ندارد. در نتیجه با وجود آیات بالا، هیچ جایی برای دفاع طاهری از شیطان و تبرئه ابلیس باقی نمی ماند؛ چرا که قران در این مقام در افشاگری شیطان و یارانش سنگ تمام گذاشته است.

اضافه می کنیم که بر خلاف تصور رهبر حلقه، سجده بر آدم از آن جا که دستور خود خداوند بود، نه فقط تنافی با توحید ندارد ، بلکه عین توحید است. سجده بر آدم نه سجده بر مشتی خاک، بلکه سجده بر روحی الهی بود که خداوند در او دمیده بود. در حقیقت سجده بر تطور و شانی الهی بود که در کالبد آدم تجلی کرده بود.

از امام صادق سوال شد: مگر سجده بر غير خداوند صحيح است؟ فرمود: نه. پرسيد: پس چگونه فرشتگان را امر به سجده آدم كرد؟ فرمود: «بدرستى هر كه به دستور خداوند سجده كند در اصل خدا را سجده كرده، پس سجده او اگر در پى دستور حضرت حقّ باشد همان سجده خدا است.»[10]

در كتاب عيون الاخبار از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در مورد سجده ملائکه بر آدم چنين مى خوانيم: «كان سجودهم لله تعالى عبودية ، و لادم اكراما و طاعة ، لكوننا فى صلبه»
«سجده فرشتگان از يك سو پرستش خداوند و عبودیت او بود و از سوی دیگر  اكرام و احترام آدم بود، چرا كه ما در صلب آدم بوديم.»

قابل ذکر است که بزرگان معرفت جمله ای را در باب شیطان گفته اند که شاید سردسته عرفان حلقه این جمله را نتوانسته درک کند. به همین جهت مسئله را به صورتی دیگر تحلیل کرده است. عرفا گفته اند که شیطان سگ دست آموز درگاه خداست. منظورشان این است که ورود به درگاه الهی فقط از مخلصین ساخته است. چرا که افرادی که ولایت شیطان را پذیرفته اند و اهل معصیت اند، راهی به درگاه الهی ندارند. بزرگان گفته اند که «نتیجه کار شیطان» ـ نه انگیزه شیطان ـ  مانند سگی است که اجازه نمی دهد کسی به منزل صاحبش نزدیک شود و کسی که با صاحب خانه نسبتی ندارد، این سگ با مزاحمت او را دور می کند. عرفا هیچ گاه نگفته اند که شیطان تمرد نکرد و از قبل با خدا ساخت و پاخت کرده بود که خدا دستوری ظاهری بدهد و شیطان هم عمل نکند تا شیطان مجوز داشته باشد که انسان را اغوا کند.

[1] . بقره / 34
[2] . اسراء 27
[3] . کهف50
[4] . مریم/ 44
[5] . 34حجر
[6] . الحجر35
[7]  The Roman god, Lucifer, was the bearer of light, the spirit of the air,…
[8]  هر دینی که ابلیس و شیطان را موجودی پست و شریر معرفی می کند از نظر لاوی دین دست راستی است و مکتبی که او در برابر این ادیان دست راستی بنیان می نهد را مسیر دست چپ می نامد.
[9] . 61 اسرا‌‍ ‌
[10] . احتجاج-ترجمه جعفرى    ج‏2    203

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. چرا گفته ی طاهری با گفته ی ابلیس یکی نباشد؟ طاهری خودش گفته که ابلیس معلم اوست؛ پس او دارد شاگردی می کند و در سایه ی اذن تکوینی الهی، راه کج را به راه راست ترجیح داده و شیطنت را اختیار کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا