مقالات

همسویی عرفان حلقه با وهابیت – شرک بودن توسل و شفاعت( بخش اول)

شرک بودن توسل و شفاعت

طاهری درباره نفی توسل می گوید: هنگامی که انسان از خدا درخواستی داشته باشد، مستقیما از خدا درخواست می کند. «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ»  «(ایا ک نستعین) فصلت/ 6) پس مستقیم به سوی او برو ید و از او استغفار بطلبید و وای بر مشرکین (کسانی که فاستقیموا الیه را نقض می کنند.) اما درخواست انسان از طریق هوشمندی الهی و یا به طور قراردادی از طریق شبکه شعور کیهانی پاسخ داده خواهد شد. (طاهری1388ب، 82) هم چنین بر این نظر است که:«بین انسان و خدا، تنها واسطه ای که وجود دارد، هوشمندی و شعور الهی (یدالله) است». (طاهری1388الف، 120) در خواست مستقیم از خداوند را مطرح می کند؛ «ایاک نعبد و ایاک نستعین» طاهری با طرح درحالی که همان خداوندی که این آیه را در سوره ی حمد فرموده و استعانت و کمک گرفتن را مختص خود دانسته، در سوره ی مبارکه ی بقره دومرتبه امر به استعانت از صبر و نماز نموده است. پرسشی که در این بخش طرح می شود این است که آیا صبر و نماز همان خداوند است یا خیر؟ ا گر کسی بگوید صبر و نماز در مفهوم همان وجود خدا است؛ بی تردید دچار گمراهی شده و چنانچه غیر از خداوند دانسته شود که همین هم هست، این که خداوند به استعانت از غیر خودش امر می کند، قابل تأمل بوده و پاسخی است به افرادی که فقط به «ایاک نعبد و ایاک نستعین» استناد می کنند و آیات این چنینی را نادیده می گیرند. استعانت از صبر و نماز نه تنها شرک نیست؛ بلکه عین توحید است. بنابراین این دو آیه با اثبات استعانت که دایره ی وسیعی دارد، بر توسل نیز تأ کید می کند. همچنین در این آیه معنای «استقیموا الیه» چیزی نیست که طاهری بیان می کند، بلکه معنای آن رو آوردن و توجه کردن است. صاحب تفسیر مجمع البیان می فرماید:« «فَاستَقِیموُا إِلَیهِ» أی لا تمیلوا عن سبیله و توجهوا إلیه بالطاعه ؛ یعنی از راه خدا منحرف نشوید و با طاعت به او توجه کنید». (طبرسی،1383ج 9، 6) بنابراین طاهری با تأویلی سطحی، هرگونه توسل و واسطه گری را بین خدا و انسان خلاف توحید دانسته و از این نظر با وهابیت هم راستا است. غیر از وهابیت تمام فرق اسلامی توسل را قبول دارند، در این مختصر احادیثی از منابع سایر فرق اسلامی در تأیید این کلام آورده می شود تا مشخص شود کسی که ادعای مسلمانی می کند نمی تواند اصول مسلم اسلام را انکار نماید. از منظر حلقه، توحید یعنی مستقیما با خدا در ارتباط باش و هیچ واسطه ای نباشد. این همان حرف وهابیت است. با این دیدگاه دو پرسش مهم پیش می آید:

  • علت اینکه طاهری به جای اتصال افراد به خداوند و قدرت بی منتهای او، اتصال به شبکه شعور کیهانی یا هوشمندی را مطرح می کند چیست؟! آیا این مصداق شرک نیست؟
  • با طرح این مسئله که وجود واسطه در اتصال به خداوند کار ناصحیحی است، چرا مرکزیت حلقه، خود را تنها راه اتصال به شبکه ی هوشمندی معرفی می کند؟                                                                   شهید مطهری در تبین مرز توحید و شرک پاسخهایی در خور و مناسب به حلقه و دیدگاه های آن دارد: …آیا اعتقاد به موجودى غیر خدا شرک است (شرک ذاتی) و لازمه توحید ذاتی این است که به موجودیت هیچ چیز غیر از خدا- ولو به عنوان آفریده او- اعتقاد نداشته باشیم؟ (نوعی وحدت وجود) بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست؛ فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانیِ او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلیات فیّاضیت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق از آن جهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضد توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شیء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. آیا اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیت، شرک است (شرک در خالقیت و فاعلیت)؟ و آیا لازمه توحید افعالی این است که نظام سببی و مسببی جهان را انکار کنیم و هر اثرى را مستقیماً و بلاواسطه از خدا بدانیم و براى اسباب هیچ نقشی قایل نباشیم؟ مثلاً معتقد باشیم که آتش نقشی در سوزانیدن و آب در سیراب کردن و باران در رویانیدن و دوا در بهبود بخشیدن ندارد، خداست که مستقیماً می سوزاند و مستقیماً سیراب می سازد و مستقیماً می رویاند و مستقیماً بهبود می بخشد؛ بود و نبود این عوامل، یکسان است؛ چیزى که هست عادت خدا بر این است که کارهاى خود را در حضور این امور انجام دهد… (مطهری 1368، ج2، 128) انحراف طاهری و وهابیان این است که آن ها توسل به کسی را که به تمام هویت خود وابسته به اراده ی حق است و هیچ استقلالی از خود ندارد و بدون استناد به حق، به هیچ وجه من الوجوه مستند نیست و فقط مجرایی برای جریان فیض الهی به اشیا و افراد است، را شرک می دانند. با این اوصاف واسطه ی وحی و آ گاهی بودن جبرییل و واسطه ی رزق بودن میکاییل و همه ی واسطه هایی که در تعریف این افراد می آید، شرک خواهد بود. در ثانی آنچه طاهری برای شعور کیهانی یا هوشمندی قایل است و توجه مطلق افراد حلقه را به آن معطوف می کند و استقلال خاصی که برای هوشمندی در نظر می گیرد، عین شرک است، چرا که: اگر براى مخلوقات از نظر تأثیر، استقلال و تفویض قایل بشویم و چنین بیندیشیم که نسبت خداوند به جهان، نسبت صنعتگر است به صنعت (مثلاً سازنده اتومبیل به اتومبیل) که صنعت در پیدایش خود نیازمند به صنعتگر است ولی پس از آنکه ساخته شد کار خود را طبق مکانیسم خود ادامه می دهد؛ صنعتگر در ساختن صنعت نقش دارد نه در کارکرد مصنوع پس از ساخته شدن؛ ا گر سازنده اتومبیل هم بمیرد اتومبیل به کار خود ادامه می دهد؛ اگرچنین بیندیشیم که عوامل جهان- آب، باران، برق، حرارت، خا ک، گیاه، حیوان، انسان و غیره- نسبتشان با خداوند چنین نسبتی است (چنانکه معتزله احیاناً چنین نظرى داده اند) قطعاً شرک است. مخلوق، در حدوث و بقا نیازمند به خالق است؛ در بقا و در تأثیر همان اندازه نیازمند است که در حدوث. … اعتقاد به اینکه نقش داشتن اشیا در کارعالم شرک است، شرک است، زیرا این اعتقاد ناشی از این نظر است که نا آگاهانه براى ذات موجودات، استقلالی در مقابل ذات حق قایل شده ایم و از این رو اگر موجودات نقشی در تأثیر داشته باشند، تأثیرات به قطبهاى دیگر نسبت داده شده است. پس مرز توحید و شرک این نیست که براى غیر خداوند نقشی در تأثیرات و سببیتها قایل بشویم یا نشویم(.همان: 129)

اتصال در حلقه طبق گفته ی طاهری باعث عرفان و افزایش معنویت است و در واقع یک ارتباط معنوی برای کسب معرفت است. استاد مطهری در این مورد می آورد: اما از جنبه توحید عملی هر نوع توجه معنوى به غیر خداوند- یعنی توجهی که از طریق چهره و زبانِ توجه کننده و چهره و گوش ظاهرى شخصِ مورد توجه نباشد بلکه توجه کننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوى میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجه خود سازد و به او توسل جوید و از او اجابت بخواهد- همه اینها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز این ها چیزى نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است. به علاوه انجام این گونه مراسم، گذشته از اینکه انجام مراسم عملی عبادت است براى غیر خدا و عین اعمالی است که مشرکان براى بت ها انجام می دادند، مستلزم اعتقاد به نیروى ماوراءالطبیعی براى شخصیت مورد توجه (پیغمبر یا امام) است. (نظریه وهّابیان و وهّابی مآبان عصر ما).

این جا است که به معنی سخن رسول ا کرم پی می بریم که فرمود: «راه یافتن شرک در اندیشه ها و عقاید آن چنان آهسته و بی سروصدا و بی خبر است که راه رفتن مورچه سیاه در شب تاریک بر روى سنگ سخت.» است. پس مرز توحید نظرى و شرک نظرى «از اویی» است. (همان: 132)

 

نوشته های مشابه

11 دیدگاه

  1. باعرض سلام
    با تشکر فراوان از مدیریت محترم سایت نجات از حلقه . مقاله فوق، ارزش چندبار خواندن را دارد.
    طرفداران متعصب طاهری توجه کنند به استدلال های متقن منتقدان دلسوز خود. بجای تحریف کلام استاد مطهری، ببینند آن استاد شهید درباره توسل چه فرموده. چشم باز کنند ببینند استاد مطهری درباره مفهوم توحید و شرک چه بیان فرموده است. ممنون

  2. خدا فرقه هایی مانند وهابیت و حلقه و… که افکار و عقاید مشرکانه دارند را هدایت کند. آمین

  3. راه و روشی که انبیاء و اولیای الهی (ع) در آن نقشی نداشته باشند، راه راست نیست بلکه راه کجی است که هیچگاه مورد رضایت الله تبارک و تعالی نیست.

  4. عرفان التقاطی حلقه از هر مکتبی یک مشت برداشته با هم مخلوط کرده داده به خورد یک عده از همه چیز بی خبر…. از وهابیت، مسیحیت تبشیری،کابالا،شیطان پرستی،بودیسم،ریکی ووو

  5. سلام. مقاله “همسویی عرفان حلقه با وهابیت” برای من چیزهایی را باز کرد که تا حالا باز نشده بود. لطفا از این دست مقاله ها مجددا منتشر کنید. موفق باشید

  6. سلام
    سایت نجات از حلقه یک تنه جلوی گروهک منافقانه حلقه کیهانی ایستاده و با نقدهای مستند،علمی و متقن، حجت را تمام نموده و پرواضح است که این اتفاق سبب خشنودی مسترها را که به هر حال کاسبی خود را در خطر می بینند، فراهم نمی کند بدین جهت از هیچ نوع حمله و هجمه به این سایت دریغ نمی کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا