تجربه های آسیب دیدگان و نجات یافتگان

دلایلی که باعث شد من جذب عرفان حلقه نشوم

توضیح: مطلب زیر را یکی از مخاطبان برایمان ایمیل کرده است. فقط می‌دانم اسمش زهراست. تجربه جالبی از تحقیق و وبگردی درباره حلقه است. بخوانید:

 

سلام؛

من به عنوان کسی که تازه با این عرفان آشنایی جزئی پیدا کردم، به غیر از قسمت اول متن که مربوط به نحوه آشنایی‌ام و عقیده شخصی‌ام هست، بدون اتکا به دلایل دینی، سیاسی، علمی و یا هر چیز دیگه‌ای، نظر شخص خودم رو برایتان فرستادم؛ به این امید که شاید برای سایر دوستان هم مفید باشد.

اول اینکه باید بگم من اسم این عرفان رو از طریق مخالفانش شنیدم و به واسطه اینکه می‌دانستم سایتی به نام «نجات از حلقه» وجود دارد، اولین‌بار بررسی‌هایم را از همین سایت شروع کردم. از همان ابتدا نقدِ منتقدان و مخالفان حلقه به این عقیده که حلقه‌ای‌ها برخلاف باورهای اسلامی برای رفع شر و بیماری‌هایی که موجودات غیرارگانیک برای انسان به وجود آورده‌اند، از خود آنها کمک می‌گیرند! برای من جالب توجه شد.

کمی که به خواندن مطالب و کامنت‌ها ادامه دادم، دیدم انگار همه ما انسان‌ها محکوم به درگیری ناخواسته با این موجودات هستیم و باید برای یافتن شفا به همین شیوه متوسل بشویم! برایم عجیب بود، به نیت یافتن تعبیر دیگری از این حرف‌ها که برایم خیلی غیرمنطقی می‌آمد، هی جلو رفتم.

من خودم به این موجودات اعتقاد دارم، همیشه ازشان ترس داشتم، در خواب‌هایم همیشه با آن‌ها مبارزه کردم، از اینکه مثل فیلم‌های ترسناک بهم غلبه کنند، می‌ترسیدم، اما در نهایت با گفتن یک لا حول و لا قوة الا با الله دلم آرام می‌گرفته. به نظرم غیر از خدا هیچ‌کس اجازه تسلط به انسان را ندارد. وسوسه شیطان و نفس اماره با توکل بر خدا از بین می‌روند، هر بار که جلوه‌ای از زیبایی‌های هستی را ببینی و به کنه ذات اقدسش پی ببری، انگار ده‌ها بار تا معرفت حقیقی رفته و برگشته‌ای، تا مدت‌ها دلت آن‌قدر رقت پیدا کرده که تسلیم محضش هستی، همه مشکلات روحی کنار می‌رود، همه دردهایت بهبود پیدا می‌کند، اصلاً خوب می‌شی.

اولش با خودم گفتم شاید منظورشان چیز دیگری شبیه به این باشد، شاید واقعاً یک زیبایی را درک کرده باشند، شاید به این شوری‌ای که اینجا گفته شده، نیست و به همین منوال همه مطالب و تک‌تک کامنت‌های مربوط به آن‌ها را خواندم؛ اما متأسفانه علی رغمِ برخی کامنت‌های موافقان این فرقه که همان چیزهای خوبی هست که همه ما واقعاً دوست داریم بهش برسیم، در نهایت باز هم از نظر دینی روشی که توجیه می‌کردند برایم قابل قبول نبود.

البته من نه در مسائل ماورایی و نه در مسائل دینی هیچ تخصصی ندارم، اما به هر حال با منطق من حرف‌های طرفداران حلقه ناسازگار بود. مریض جسمی، مریض روحی، کسی که نمی‌توانست عبادت و کیفیت آن را به‌خوبی درک کند، همه یک نسخه به نام شاهدشدن، اتصال‌یافتن، تفویض‌کردن، اعلام تششع‌کردن و… را داشتند.

باز هم علی‌رغم اینها یک سری نکات رو به ذهن خودم سپردم که بروم درباره صحتشان تحقیق کنم و بنابراین سری به خود سایت‌های «عرفان حلقه» زدم. البته در این مورد سایت خیلی زیاد بود، که سه تای عمده‌اش «نجات با حلقه»، «عرفان حلقه» و سایت خود آقای طاهری بود.

سایت نجات با حلقه که خب بیشتر تاکیدش مقابله با سایت شما یعنی نجات از حلقه بود و تنها تفاوتش این بود که هیچ نظر مخالفی در اون نمی‌دیدی، همه در مدح و ثنای استادشان و به امید آزادی ایشان و فیض‌هایی که از این عرفان برده بودند حرف می‌زدند. و یک سری مطالب درباره اینکه مثلاً با عرفان حلقه چگونه نجات پیدا کنیم که خب حرف‌های شیرینی بود، اما با آنچه من از اتصال‌گرفتن‌ها و دردهایی که باید در آن‌ها متحمل بشیم، از زبان هر دو طرف خواندم اصلاً هم‌راستا نبود و حتی کوچک‌ترین حرفی از برون‌ریزی‌ها نمی‌شد دید!

اگر این جمله را که از خود آقای طاهری در تعریف فرادرمانی در وب‌سایت خودشان هست، ندیده بودم، فکر می‌کردم که کامنت‌های مخالفان سایت شما همه ساختگی و از طرف خودتان هست: “در این شاخه‌ی درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبکه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی، روح القدس) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود، از طریق گرم شدن، سرد شدن، درد گرفتن، تیر کشیدن، ضربان زدن، تشنج و… اعضای معیوب و تنش‌دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز می‌شود. ” طاهری (http://www.mataheri.com/Paper/Article1.html).

مطالب دیگری هم البته درباره چگونگی نجات با حلقه آورده شده بود که راهکارهایی مثل شناخت خود، شکست خود، و نمی‌دانم هزار گفته دیگر بود که گرچه زیبا هستند، تازگی نداشت. مطالب تازه در این درگیری‌های متافیزیکی بود، البته برای من که با این مقوله‌ها آشنایی ندارم که آن هم عجیب می‌نمود.

اینکه همه در یک وب‌سایت جمیعاً موافق یک مسئله باشند، خودش عجیب است! فکر کنید به اینکه در یک وب‌سایت افراطی دولتی هم حتی همچین چیزی مشاهده نمی‌شود که هیچ نظر مخالفی وجود نداشته باشد. خب باورش سخت است و باور حرف مخالفان را آسون‌تر می‌کند برای آدم.

اما درباره وب‌سایت عرفان حلقه که وب‌سایت مرجع این عرفان ازش نامبرده شده بود: خب اولین چیزی که جلبم کرد، ادعای «ثبت اختراع» و تئوری علمی آقای طاهری بود که خودش جای تحقیق برایم داشت و اینکه از چه جنبه‌های دیگری سعی شده بود، این مقوله درمانی علمی معرفی بشود و چه جایگاهی در محافل علمی دارد که این فکر کنم باید توی یک مقاله دیگه آورده شود.

ولی بلافاصله جلب مطالب مربوط به دوره‌های عرفان حلقه شدم تا ببینم واقعاً درباره‌شان توی خود وبسایت که مستدل‌ترین محل مشاهده بود چی نوشته. اولین چیزی که در این‌باره جلبم کرد، «سوگندنامه‌هایی» بود که برای دوره‌ها تبیین شده بودند. به همراه این سوگندنامه‌ها که خب می‌شود گفت کار قابل ستایشی برای برگزاری تشریفات گرفتن تعهد اخلاقی از هنرجویان در آغاز یک دوره آموزشی است، یک برگه درباره دلایل قطع ارتباط با شبکه شعور کیهانی و لایه محافظ آورده شده که یک هنرجو همواره باید آن را در نظر داشته باشد تا از بروز مشکلات احتمالی برای خود و دیگران! جلوگیری به عمل آید!

آخه همه مطالب این سایت عقل سلیم رو وادار به تامل می‌کنه! می‌دونید من با خواندن مطلب تا همین‌جا یاد چی افتادم؟! داستان‌های هری پاتر! به تو یک نیروی خارق‌العاده داده می‌شه، تا اینجا که قبولش دارید؟! مثلاً مثل جادوگرهای توی داستان هری و بعد یک عده اشتباه می‌کنند و این میشه یک هرج و مرج؛ فکر کنید چه فیلمی از آن ساخته شود! بعد حالا ببینیم این دلایل چی هستند و چرا من رو مصمم‌تر کردند که بیشتر فکر کنم:

– اول چند تا مورد درباره معرفی نادرست شبکه (یعنی من به شما سرویس می‌دهم، شما اگر در مقابل منو نیرومندتر نکنی، من یه بلایی سرت میارم، اگه چیزی غیر از این هست به ما هم بگید تا بدونیم)

– دوم چند مورد درباره استفاده خلاف جهت منافع بشریت که خب خیلی خوبه، ولی تضمینش را شما برای ما بیاروید تا ما مطمئن بشیم که برای خود و اطرافیان مشکلی پیش نخواهد آمد.

– و سوم استفاده در خلاف جهت حرمت شبکه که یعنی اگر نتیجه مثبت دیدی، هیچ شک، انکار یا ناسپاسی مجاز نیست؛ وگرنه بد می‌بینی!

این نکات به نظرم رسید که باید صددرصد کسانی را که برای دوره‌ها ثبت نام می‌کنند به شک بیندازد تا برن به قول معروف دورهاشون رو بزنند و دودوتا چهارتا بکنند، ببینند می‌خواهند ادامه بدهند یا نه!

شما اگر جای من بودید بهم این حق را نمی‌دادید که کمی شک کنم؟! یا باید از اول به وحی منزل بودن همه چی اعتقاد می‌داشتم و به حرص و طمعِ رسیدن به… چشم بسته جلو می‌رفتم؟! واقعاً نمی‌دانم این جای خالی رو با چی پر کنم. نمی‌دانم هر کسی برای چی باید وارد این مجموعه بشه!

چه کسی این مجموعه را به من معرفی کرد؟ آیا من بیمار بودم و پیشنهاد شد که درمانم کنند؟ آیا من یک انسان درمانده و گمگشته بودم که به دنبال راه مقصود می‌گشته و کسی از من خواسته که بیایم و راهم رو از این طریق پیدا کنم؟ آیا من صرفاً به دنبال هیجان، به دنبال متفاوت بودن، به دنبال اینکه می‌خواستم حرف تازه‌ای برای گفتن در جمع‌های اطرافم داشته باشم وارد شدم؟! آیا با وسوسه یکی از مربی‌های منحرف دنبال پول، البته اگر خدایی‌نکرده این مربی‌ها رو معصوم نپنداریم، من هم اغفال شدم و آستین‌ها را بالا زدم؟

شما چند تا دلیل دیگه می‌توانید بیاورید برای اینکه یک انسان به این عرفان بپیوندد و در نهایت با این‌همه تنوع سلیقه و نیت چطور تضمین می‌کنید همه به یک سرمنزل مقصود برسند، با این‌همه تهدید از شبکه‌های منفی که در کمین‌اند تا حدی که در کنار سوگندنامه ابتدای هر دوره این خطرات همواره گوشزد می‌شود؟!

از طرفی با وجود این گوشزدها و سایر گوشزدهایی که درباره شبکه‌های منفی در سایر مطالب بهشان برخوردم، باز هم در وبسایت خود آقای طاهری در جای دیگری از معرفی فرادرمانی این‌طور آورده شده:

“با توضیح فوق مشخص می‌شود که فرادرمانی به انرژی و مهارت درمانگر بستگی نداشته و نیازی به داشتن استعداد و قدرت و انرژی خاصی نمی‌باشد، بلکه درمان، توسط هوشی بسیار برتر هدایت می‌شود و قابلیت‌های فردی تاثیری در انجام آن ندارد. در نتیجه، فرادرمانگر نیز دچار هیچ نوع عارضه‌ای مانند خستگی و تحلیل جسمی نمی‌شود و نیازی به جبران انرژی از طبیعت و غیره را نخواهد داشت. در ضمن وجود لایه‌ی محافظ فرادرمانگر را از خطر تشعشع شعور معیوب سلولی و سایر تشعشعات منفی بیمار و همچنین از تداخل موجودات غیر ارگانیک، محافظت می‌کند.؟!

اگر این حرف صحیح است، پس آن حرف دیگر چیست؟! درصد خطای من نوعی که هیچ اطلاعی از این‌جور مسائل پیچیده (منظورم بندهای مربوط به شرایط قطع اتصال و برقراری فازها و شبکه‌های منفی است) ندارم، چقدر است؟ این دلیل بر موثر بودن مهارت درمانگر نیست؟ اصلا اینکه تا کسی به مشکل برمی‌خورد توصیه می‌کنند مربی یا مسترش را عوض کند، ناشی از همین مسئله نیست؟ خب این نباید نگرانی و حس مسئولیت ایجاد کند؟

آیا توئی که در کامنت‌ها می‌گویی: «خب فلانی لابد وارد شبکه منفی شده و این تقصیر ما و عرفان ما نیست» و انگار نه انگار که شما با هم تن واحده بوده‌اید و غیره! چقدر از خودت اطمینان داری که وارد شبکه منفی نشوی؟

این بود که من به همین دلایل (البته به جز موارد مربوط به تبلیغات علمی که در مطلبی دیگر آورده‌ام) بسنده کردم و عطای این عرفان را به لقایش بخشیدم. و از خداوند بزرگ خواستارم که راه را خود به من نشان دهد که قدم اول، در امان ماندن از وسوسه‌های شیطان رجیم است.

دوست من این حرفها و این شک‌ها حاصل چند ساعت، اصلا شما بگو چند روز ناقابل از وبگردی من بود. من به عنوان کسی که هیچ تجربه‌ای در این مورد ندارم، ولی با خواندن رنج‌هایی که هم‌نوعانم در جهت رسیدن به هدفی دارند متحمل می‌شوند و شاید بی‌هیچ حرف پس و پیش و بدون تحقیق قدم به این مسیر می‌گذارند، متاثر شدم، بهتان توصیه می‌کنم یک بار دیگر به پشت سرتان نگاه کنید و راهی را که رفتید یک نگاه دوباره بیندازید. شاید حق با من نباشد، که در این صورت حتما حکمت آنچه من بهش شک کردم را شما می‌دانی، اما مطمئناً چیزهای دیگه‌ای هم برای بازنگری وجود دارد…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا