یادداشت هایی برای عرفان حلقه

شاهد بودن یعنی چه و چه پیامدهایی دارد؟

 

 

از وبلاگ «صفا ایرانی» به نام «بررسی عرفان حلقه با زبان عرفان حلقه» و به آدرس http://barresiehalgheh.blogfa.com/

در عرفان حلقه شاهد بودن به معني تسليم بودن است و هر ترم اين مفهوم گسترش داده مي شود، مانند كنترل ذهن داشتن، بي ذهني و …

آقاي طاهري مي گويند كه براي استفاده از حلقه ها به هيچ چيزي نياز نيست و تنها شرط لازم شاهد بودن است، نگاه بدون قضاوت. براي اينكار چشمها را مي بنديم (البته چشم باز نيز بعدها مورد قبول است و صرفا جهت كم كردن تشتت ذهني چشمها بسته مي شود)، هر كسي از هر دين و مكتب و مسلكي مي تواند از اين رحمت عام الهي (حلقه ها) بهره مند شود به شرط آنكه شاهد شود.

حال من چشمان خود را مي بندم و ايشان مرا متصل مي كنند، بقول خودشان اتصال مرا به هوشمندي الهي برقرار مي كنند و از نظر بنده به حوزه ذهن، روان و جسم من نفوذ مي كنند تا تغييراتي در سوئيچ هاي من ايجاد كنند. حال اتفاقاتي در حوزه جسم، ذهن و يا روان من مي افتد، وقتي نشانه ها و دلايل آنرا جويا مي شويم، مي گويند اين همان هوشمندي الهي است.

بر فرض مثال آقاي طاهري انساني پاك و درست، با نيات الهي و خير، مرا به منبعي الهي متصل مي كنند (بحث نفوذ را هم مد نظر داشته باشيد كه خود غيرمجاز است)، باز هم فرض ميگيريم ايشان تمام تيك هاي شخصيتي خود را قرباني كرده و صد در صد در فاز مثبت و شبكه مثبت قرار دارد، در نتيجه بنده به درستي به منبع الهي با تعريف ايشان متصل ميشوم! حال مستري كه اصلا آقاي طاهري را نديده و صرفا با گذراندن ترمها مستري گرفته و مربي شده است چطور؟ او نيز در همين حد مثبت است؟ چون سوگندنامه امضا كرده كافيست تا تحت شبكه مثبت قرار بگيرد يا مي تواند اختيار به غير از آن كند؟

اصلا مستر را بگذاريم كنار، بنده ترم يك، جلسه دوم، حفاظ فرادرمانگري را دريافت مي كنم و براي درمان بين مردم، دوستان و آشنايان روانه مي شوم، چقدر من مبتدي مي توانم خيرخواهانه و مثبت رفتار كنم؟ آيا اين حركت كه در ترم يك جهت صلح با ديگران قرار داده شده و بقول اقاي طاهري سخت ترين قسمت را در ابتدا قرار داده است، شاگردان را به سمت صلح سوق مي دهد يا به سمت منيت و بالا آمدن همان تيك هاي شخصيتي، قبل از آمادگي فرد جهت روياروئي با آن تيك ها و در نهايت انحراف وي؟

حال كسي كه من به او گفته ام شاهد باش، درهاي ذهن خود را به روي من باز مي گذارد، من نفوذ مي كنم بدون آنكه بدانم نفوذ است و نامش را هوشمندي مي گذارم، چه چيزي به سمت او مي فرستم؟

آقاي طاهري در درسهاي خود گفته اند اگر از حلقه ها در جهت مثبت استفاده كنيد پاسخ آن از هوشمندي مثبت داده مي شود، اگر در جهت “من” استفاده شود، پاسخ از شبكه منفي خواهد بود، حال وقتي من در جهت منيت خود از آن بهره مي برم، چه چيزي به سمت فرادرمانگير مي فرستم؟ در اين حالت شبكه منفي پاسخ ميدهد و كارگزاران منفي پاسخ را ميرسانند! كارگزاران شبكه منفي چه كساني هستند؟ حال چه بلائي به سر فرادرمانگير بي نوا مي آيد؟

باز طبق گفته آقاي طاهري در واقع يك هوشمندي بيشتر وجود ندارد، پس وقتي حلقه اي تفويض مي شود كه از سمت هوشمندي است، به منشور تضاد جهان دوقطبي برخورد مي كند مثبت و منفي مي شود، چون منبع يك هوشمندي است پس هر دو وجه مثبت و منفي را داراست و آقاي طاهري با استارت زدن سوئيچ هاي آن امكان استفاده از هر دو بخش را در فرد ايجاد كرده است، يعني بعد منفي آنرا نيز فعال كرده. حتما ديده ايد يا شنيده ايد كه برخي مسترها با شاگردان خود وارد روابط نامشروع مي شوند، بنده به چشم خود چنين افرادي را ديده ام،  گوئي آن شاگردان مسخ شده باشند، نسبت به مستر خود تعصب شديدي دارند و در خدمت او قرار دارند، همان حلقه ي 3- كه براي رفع تسخير است، با تغيير زاويه نگاه فرد از مثبت به منفي، در جهت تسخير مورد استفاده قرار ميگيرد، نمونه هاي عيني را ديده ام.

آقاي طاهري مي گويند 30% جواب نمي گيرند، عده اي را به سوپر دانا بودن متهم مي كنند و مورد نكوهش قرار ميدهند، اين دسته چون اعتماد نمي كنند، درهاي ذهن خود را به روي ناشناخته اي بنام هوشمندي باز نميگذارند بنابراين نمي توان به حوزه آنان نفوذ انجام داد، حال براي درهم شكستن اين مقاومت انگ سوپر دانا، احمق يا مدعي بدانها زده مي شود، برخي تحت فشارهاي رواني ايجاد شده اجازه ي نفوذ ميدهند و تحت حوزه ي آقاي طاهري و عرفان حلقه قرار ميگيرند و مابقي خود را بيرون مي كشند. از جمله ي اين تخريب ها خواندن اين شعر است: با مدعي نگوئيد اسرار عشق و مستي، تا بي خبر بميرد در درد خودپرستي

نتیجه‌گیری

حال خود مقايسه كنيد وقتي شاهد مي شويد، در معرض چه چيزي قرار ميگيريد؟ آيا به صرف اينكه كسي بگويد آنچه براي شما رخ ميدهد مثبت است، مي توان بدان اتكا كرد؟ آيا فكر كرده ايد كه تغييرات مختلف در جسم و ذهن و روان شما را كدام كارگزار در دست دارد؟ درست است كه طبق تعريف آقاي طاهري هوشمندي كارگزار است، اما آيا كارگزاران سطح پايين تري وجود ندارند؟ مثلا ملك يا فرشته و اگر تحت شبكه منفي باشيم نام كارگزاران چه خواهد بود؟

لطفا با همان ديد شاهد بودن خودتان و بدون قضاوت بودن مطالب را مطالعه كنيد و بدان بيانديشيد.

موفق باشيد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا