یادداشت هایی برای عرفان حلقه

مفهوم “هرکه در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست” از زبان پروفسور نام‌آور

یكی از عوارض جانبی و مخربِ بسیاری از پدیده‌های موجود در اطراف ما، وابستگی روانی و جسمی به برخی از این پدیده‌هاست؛ برای مثال مصرف مكرر چای یا سیگار كه از پیش پا افتاده‌ترین این وابستگی‌هاست، در روان‌شناسی و ناركولوژی (اعتیادشناسی) به عنوان اعتیاد دسته‌بندی می‌گردند.

اعتیاد یعنی نیاز ناخودآگاه فرد به چیزی و اقدام اتوماتیك برای رفع این نیاز و چنانچه این نیاز برطرف نگردد، فرد دچار احساس كمبود می‌شود كه با بروز درد، خارش، بی‌قراری، اضطراب، پرخاشگری و… بروز می‌نماید. در عین حال فرد معتاد عملاً خود را وابسته یا معتاد ندانسته و حتی چنانچه به وی این‌گونه خطاب گردد، ناراحت و خشمگین شده و آن را رد می‌نماید.

گرچه در صورت عدم رفع نیاز، زندگی عادی وی مختل شده و لذا برای اینكه عمل و اعتیاد خود را توجیه نماید، از هیچ‌گونه سفسطه فروگذاری نمی‌كند. حتی در بسیاری موارد برای حذف سرزنش از جانب اطرافیان، اقدام به تشویق آنها برای انجام عملی می‌نماید كه خود درگیر و وابسته آن است. بدین ترتیب جمعیتی ایجاد می‌گردد كه دارای اعتیاد به پدیده یا پدیده‌هایی است؛ از قبیل مواد مخدر، الكل، سیگار، حتی جویدن ناخن.

یكی از این جمعیت‌ها، افرادی هستند كه آلوده به مسلك عرفان‌های كاذب گردیده‌اند. از مسلك و فرقه خاصی نام نمی‌برم؛ زیرا همگی دارای طبیعت و عوارض یكسانی می‌باشند؛ حتی خام-‌گیاه‌خواران جزو این گروه‌ها طبقه‌بندی می‌شوند؛ اما از دیدگاه طب سنتی ایرانی-اسلامی عامل بروز وابستگی و اعتیاد از هر نوعی كه باشد، حتی خام-گیا‌ خواری كه دارای تاثیر مخرب بر سیستم اعصاب است (می‌دانیم كه طبق روایات شیعه، مسلمان مجاز به ترك گوشت بیش از ۴۰ روز نمی‌باشد)، ازدیاد و غلبه سودا می‌باشد.

و این یك وضعیت پاتولوژیك و بیماری است كه باید در هر فرد با رویكرد خاص درمان یا تعدیل گردد. فرد معتاد پس از ترك می‌تواند مجددا تفكر سالم خود را بازیافته و قضاوت عقلانی صحیح نسبت به دوران اعتیاد خود داشته باشد.

لذا به عقیده اینجانب افرادی را كه آلوده عرفان‌های كاذب شده‌اند، نباید مورد سرزنش قرار داد و حتی نصیحت نمود؛ زیرا آنها تحت تاثیر این افیون، قدرت تفكر سالم را از دست داده‌اند و خود از حال خود باخبر نیستند و چون در اطرافشان نیز اكثراً هم‌كیشان خود را با حالی مشابه می‌بینند، لذا این وضعیت را طبیعی و نرمال دانسته و می‌گویند “هركه در این حلقه نیست، خارج از این ماجراست” البته این یك واقعیت، ولی تلخ است. مانند كسی كه قرص اكستازی یا حشیش مصرف كرده و دچار توهمات خوش یا ناخوش دیداری و شنیداری است.

لذا رفع معزل عرفان‌های كاذب تنها در قالب یك پروژه ملی امكان‌پذیر است، بدین ترتیب كه مراكز بازپروری ایجاد شوند كه این افراد را در آنجا جمع و قرنطینه نموده و به شیوه‌های طب رایج یا سنتی و روان‌شناسی آنها را ترك دهند؛ وگرنه گسترش نرم و نامحسوس این جمعیت هر جامعه با ریشه و اصیلی را ویران می‌نماید. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا