مقالات

باور به تناسخ در عرفان حلقه

گردآوری: خانم مهربان، پژوهشگر عرفان‌های نوظهور

ریشه‌های عقیده تناسخ نخستین بار به صورت مکتوب در اوپنیشادها از متون مقدس هندویی به چشم می‌خورد. به اعتقاد آنان روح انسان یک سلسله تولدها و مرگ‌های پی در پی و تجدید حیات را طی می‌کند و از کالبدی به کالبد دیگر درمی آید. (آفتاب و سایه ها.محمدتقی فعالی ص69)

اما برخی دیگر  معتقدند که پیش از آن این اعتقاد در اسطوره‌های مصری وجود داشته و از آنجا به کابالا راه یافته و سپس باورهای هندویی را تحت تأثیر قرار داده است. تناسخ به معنای دقیق انتقال روح به کالبد انسانی دیگر است. اما به معنایی کمتر دقیق به معنای انتقال رومح به کالبد غیر انسانی هم به کار می‌رود. بنابر باورهای هندویی،  ممکن است که روح انسان در کالبد حیوانی، گیاهی و یا در جمادات حلول کند و گاهی همه این موارد نیز تناسخ نامیده می‌شود. به این ترتیب تناسخ انواعی دارد:

  • انتقال روح به کالبد انسانی نسخ یا تناسخ است،
  • انتقال روح به کالبد حیوانی که به آن مسخ می‌گویند
  • و  انتقال روح به کالبد گیاهی که  فسخ نامیده می‌شود
  • در صورتی که روح انسان به درون جمادات رسوخ کند به آن رسخ می‌گویند.

در آیین‌های عرفانی هندی تناسخ به معنای عام به کار رفته و شامل تمام این چهار قسم می‌شود. کابالیست‌ها که پیروان عرفان یهودی هستند، معتقدند که تناسخ در همه ادیان وجود دارد. اما در اندیشه اسلامی تناسخ پذیرفته شده نیست و انسان پس از مرگ به سوی عالم برزخ و سپس عالم قیامت رهسپار می‌شود.

شاید در هیچ فرقه و آیینی به اندازه کابالا (عرفان یهود) موضوع تناسخ جدی گرفته نشده است. فیلیپ برگ در این باره معتقد است که تاریخ بشر تاریخ بازگشت ارواح و تناسخ است. (ر.ک: بازگشت روح) و شاید علت پیدایش این انحراف در افکار هندویی نیز، مهاجرت گروهی از آوارگان بنی اسرائیلی به سرزمین‌های شرقی در سده‌های پیش از میلاد باشد.

دلایل بطلان تناسخ

اندیشمندان مسلمان برای باطل بودن تناسخ دلایل زیادی بیان کرده‌اند که به طور کلی می‌توانیم آنها را در دو گروه دلایل عقلی و دلایل نقلی یعنی دلایلی که در قرآن و روایات مطرح شده دسته‌بندی کنیم.  در اینجا از هر کدام این دلایل نمونه‌ای را ذکر می‌کنیم و سپس دیدگاه عرفان حلقه را دربارۀ تناسخ بررسی می‌نماییم.

الف) عقلی:

  1. امتناع تبدیل فعلیت به قوه: نفسی که به فعلیت رسیده و با یک جسم زندگی کرده و اعمال و افکاری داشته و تجربه هایی اندوخته، محال است که دوباره در نقطه سفر قرار بگیرد و در قالب جنینی خالی از هر تجربه و عمل و اندیشه ای متولد شود. در فلسفه به این می‌گویند بازگشت از فعلیت به قوه که محال است. (صدرالمتأهلین اسفار جلد 9 ص 65)

ب) آیات :

در قرآن کریم آیات متعددی است که پندار تناسخ و باقی ماندن و بازگشتن روح پس از مرگ در جسم دیگر را رد می‌کند. از جمله آنها آیات 99-100 سوره مومنون است.

حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‌‍ لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکتُ کلاّ إِنَّها کلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یوْمِ یبْعَثُونَ

{کافران همچنان از مرگ غافلند} تا این که وقتی مرگ یکی از آنها فرارسد می‌گوید: ای پروردگارم! مرا باز گردانید تا شاید اعمال نیکی که ترک نموده ام جبران نمایم {جواب می‌آید:} هرگز! این سخنی است که او می‌گوید و پیش رویش برزخ است تا روز قیامت.

از این آیه‌ها فهمیده می‌شود که کسانی پس از مرک متوجه از دست دادن فرصت‌های زندگی می‌شوند و از خدا می‌خواهند که به آنها باز هم فرصت داده شود، ولی این امکان وجود ندارد و وارد عالم برزخ می‌شوند و تا فرارسیدن قیامت همان جا هستند.

ج) روایات :

در روایات هم مطالب زیادی در رد این باور خرافی و دروغین وجود دارد که به یک نمونه از آنها اکتفا می‌کنیم. مأمون به امام رضا عرض کرد درباره کسانی که قائل به تناسخ هستند چه می‌فرمایید؟ امام فرمود: کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفرآورده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است.  (احتجاج طبرسی ج 2 ص 89)

در این روایت نیز باور به تناسخ در تضاد با باورهای دینی و اسلامی معرفی شده است.

تناسخ و موجودات غیر ارگانیک

طاهری، مؤسس عرفان حلقه در کتاب موجودات غیر ارگانیک تناسخ به معنای عام را رد می‌کند و به ظاهر می‌گوید که تناسخ را قبول ندارد. (موجودات غیر ارگانیک ص 56) اما با بررسی کتاب‌هایش روشن می‌شود که معنا و مفهوم تناسخ را قبول دارد. گویا این مفهوم را با لفظ تناسخ نمی‌پسندد و الفاظ و تعابیر دیگر را به کار می‌برد که نشان می‌دهد به تناسخ اعتقاد دارد؛ نه به معنای عام آن مثل اعتقاد هندوها (که مسخ و فسخ و رسخ را هم قبول دارند) بلکه قسمتی از آن که انتقال روح از کالبد انسانی به انسان دیگر است را قبول دارد (نسخ را قبول دارد) و اعتقاد به تناسخ را با الفاظی غیر از لفظ تناسخ ارائه می‌دهد و به جای انتقال روح می‌گوید انتقال کالبد ذهنی، در حالی که اذعان می‌نماید که کالبد ذهنی همان روح است:

«اگر فردی را پس از مرگ از این دنیا با حاکمیت بخش”کالبد ذهنی” خود ادامه حیات می‌دهد در همان شرایط پس از مرگ ما کالبد ذهنی بنامیم می‌توان گفت که این اصطلاح معادل اصطلاح روح در نظر اغلب مردم است که فرد در گذشته را با این نام می‌شناسند.» (موجودات غیر ارگانیک ص39) بنابراین کالبد ذهنی در ادبیات طاهری و عرفان حلقه همان چیزی است که عموم مردم به آن روح می‌گویند و انتقال کالبد ذهنی مردگان به جسم افراد زنده، در حقیقت همان انتقال روح مردگان به کالبد افراد زنده است.

طاهری در مبحث انسان شناسی می‌گوید: وجود انسان مجموعه ای است از کالبد فیزیکی، کالبد ذهنی، کالبد روان، کالبد اختری…. در هر مقطع مرکب متناسب با همان مقطع وجود دارد که فقط در آن کاربرد دارد و با انتقال نفس به زندگی دیگر بر جای می‌ماند. برای مثال مجموعه کالبد فیزیکی انسان کالبد اختری، کالبد روان و بخشی از کالبد ذهن مرکب مربوط به این جهان است که در اثر مرگ بر جای می‌ماند. (موجودات غیر ارگانیک ص38) با مرگ انسان کالبدهای دیگر حذف می‌شود اما کالبد ذهن همچنان باقی می‌ماند. (موجودات غیر ارگانیک38)  و احضار روح را همان احضار کالبد ذهنی می‌داند. (موجودات غیر ارگانیک ص41) پس کاملا روشن شد که کالبد ذهنی از نظر عرفان حلقه‌ها همان روح است.

در عرفان کیهانی یا حلقه اعتقاد این است که دو نوع موجود غیر ارگانیک داریم یعنی موجوداتی که ارگانیزم فیزیکی مثل بدن انسان یا حیوان ندارند. این موجودات غیر ارگانیک می‌توانند بر فرد نفوذ و تسلط یابند. این موجودات از دو نوع (آ) یا (ب) هستند. موجودات نوع  (آ) جن‌ها هستند. که  ربطی به تناسخ ندارد، اما طبق آیه‌های 64و65 سوره اسراء نظر نادرستی است.

«وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلاّ غُرُورًا‌‍‌‍إِنَّ عِبادی لَیسَ لَک عَلَیهِمْ سُلْطانٌ وَ کفی‏ بِرَبِّک وَکیلاً»

این آیات بیان می‌کنند که بیان می‌کند شیاطین هیچ تسلطی بر انسان ندارند، غیر از اینکه وسوسه کنند و وعده‌های فریبنده بدهند. و نظر عرفان حلقه مبنی بر نفوذ جن‌ها – که قاعدتا منظور جن‌های کافر از نوع شیاطین است، زیرا جن‌های مؤمن کسی را آزار نمی دهند.- غلط است.

دربارۀ نفوذ و رسوخ موجودات غیر ارگانیک نوع (ب) که روح یا کالبدهای ذهنی درگذشتگان است، به تناسخ ارتباط پیدا می‌کند. یعنی روح فردی بعد از مرگ بر فرد دیگری نفوذ و تسلط پیدا کند و این در واقع تناسخ است. (موجودات غیر ارگانیک ص 39) طاهری در جای دیگر تناسخ را با وضوح بیشتری توضیح می‌دهد: کالبد ذهنی فرد در گذشته می‌تواند کالبد ذهنی هر یک از عزیزان خود را تسخیر کند و موجب انتقال خصوصیات، تمایلات و بیماریهای خود به او گردد. (موجودات غیر ارگانیک ص53)

البته همیشه قربانی تناسخ عزیزان یک فرد تازه گذشته نیستند. «بعضی از کالبد ذهنی بدون ارزیابی از اولین امکان نفوذ استفاده می‌کنند و خصوصیتی یا فرد مشخصی مورد نظر آنها نیست.» (موجودات غیرارگانیک ص53)

طاهری در کتاب دیگرش می‌نویسد: «وقتی مرگ اتفاق می‌افتد آدمی وارد برزخ می‌شود و مرحله برزخ تا تولد دوباره ادامه دارد.» (انسان و معرفت ص237) در اینجا ادبیات طاهری بسیار شبیه کسانی است که از تناسخ سخن می‌گویند، اگرچه منظور طاهری ممکن است دقیقا منطبق بر منظور آنها نباشد. زیرا تناسخی که طاهری از آن سخن می‌گوید، مثل تناسخ هندویی نیست که روح با یک جسم دیگر که کاملا به او تعلق دارد متولد شود. بلکه تناسخ مورد قبول عرفان حلقه این است که روح یا کالبد ذهنی به جسم دیگری که دارای روح است وارد می‌شود.

او می‌نویسد: «پس از مرگ با کالبد ذهنی وارد برزخ می‌شود و به همین دلیل در این مرحله از او به عنوان کالبد ذهنی یاد می‌کنیم. کالبد ذهنی بر مکان اشراف دارد و هر زمان هر جا که بخواهد حاضر است.(انسان و معرفت ص246) طاهری از این گفته نتیجه می‌گیرد که روح یا کالبد ذهنی که در دیگرای رسوخ کرده و تناسخ یافته به علت اینکه کالبد ذهنی است در عالم برزخ است، ولی می‌تواند در دیگران رسوخ کند و در این دنیا عمل کند و آرزوهای خود را دنبال نماید.

بنابراین در عرفان حلقه عالم برزخ و ورود به آن به صورتی تحریف می‌شود که با تناسخ مورد نظر خودشان هماهنگ شود و همراهی روح درگذشته با یک جسم در این دنیا و ادامه عمل و پی گیری آرزوها، که ضد تعالیم قرآن است، امکان پذیر جلوه داده شود.

تناسخی که عرفان حلقه ادعا کرده از تناسخ عادی که در آیین‌های شرقی ادعا می‌شود عمیقتر است و بر خلاف تناسخ عادی که هرروح فقط قادر به تسخیر یک کالبد است، برگشت کالبد ذهنی به کالبد دیگران محدودیتی ندارد (کاوشی در معنویت‌های نوظهور حمزه شریفی دوست ص 105)

(یک کالبد ذهنی به دلیل امکان بود نمی تواند همزمان چندین نفر را تسخیر کند و محدودیتی برای تعداد نفراتی که تسخیر وجود ندارد. در ثانی طبق قانون کارما کالبد جدید به میزان عمل مثبت و منفی زندگی گذشته تعیین می‌شود و انتخابی نبوده اما در عرفان حلقه انتخابی است و می‌توان کالبد ذهنی هر یک از عزیزان خود یا غیره را انتخاب کند (ص 53 موجودات غیرارگانیک)

تناسخ نوع دوم در عرفان حلقه

طاهری در قسمت پایانی کتاب انسان و معرفت طور دیگری سفر روح یا همان کالبد ذهنی را که در واقع همان تناسخ است بیان می‌کند و مراحل مختلف آن را توضیح می‌دهد که روح بعد از مرگ وارد برزخ می‌شود و بعد آن قیامت زمینی و قیامت اصلی بعد جهنم و بعد از آن بهشت کثرت و بعد از آن نوبت آزمون آخر می‌رسد در آزمون آخر خداوند از هر کسی می‌پرسد میل داری با من باشی یا بدون من؟کسانی که پاسخ مثبت دهند به سوی بهشت خاص در عالم وحدت رهسپار می‌شوند و دیگران که عالم تضاد را برگزیده اند بار دیگر تجربه حرکت به جهان دو قطبی را از سرمی گیرد. (انسان و معرفت ص273) بنابراین کسانی که پس از یک دور زندگی تا قیامت پیش می‌روند، در صورتی که ماندن با خدا را انتخاب نکنند، دوباره به این دنیا بازمی گردند و روح شان در جسم دیگری زندگی را از سر می‌گیرد و در آغاز چرخۀ تناسخ قرار می‌گیرد.

این دیدگاه گذشته از اشکالات بسیاری درباره جاودانگی در بهشت و برای عده ای خلود در جهنم و سایر اشکالات بزرگ ترین مشکلش این است که دقیقا تناسخ از نوع هندویی را اما در چرخه ای چند مرحله ای و طولانی تر مطرح می‌کند. که نه تنها با آیات متعدد دربارۀ مرگ و برزخ، بلکه با آیات فراوان دربارۀ معاد و قیامت و حیات جاودانی پس از قیامت در بهشت و جهنم تعارض دارد.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا